
کتاب دهکده ای که از بی حوصلگی پکید
معرفی کتاب دهکده ای که از بی حوصلگی پکید
کتاب دهکده ای که از بی حوصلگی پکید نوشته سلن آیدین با تصویرگری سادی گوران و ترجمه نازلی خلیلی صفا توسط نشر برکه منتشر شده است. این کتاب داستانی کوتاه و فانتزی مناسب نوجوانان بالای ۱۰ سال است و با نگاهی طنزآمیز و خیالپردازانه به موضوع بیحوصلگی و رویاپردازی در یک دهکدهی عجیب پرداخته است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دهکده ای که از بی حوصلگی پکید
کتاب دهکدهای که از بیحوصلگی پکید در قالب داستانی کوتاه و با زبانی سرشار از تصویر و شوخطبعی، به زندگی ساکنان دهکدهای میپردازد که بهدلیل بیحوصلگی و روزمرگی، دچار اتفاقی عجیب میشوند: هر کس که حوصلهاش سر میرود، ناگهان به هوا پرتاب میشود یا بهاصطلاح پُک میکند! فضای داستان، ترکیبی از واقعیت و خیال است و شخصیتهایی با ویژگیهای منحصربهفرد در آن حضور دارند؛ از خانم پرافاده که نگهبان فانوس دریایی است تا آقای نپرس و برو، معلم بازنشستهای که رویاهایش را فراموش کرده. کتاب در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و با تصویرگری رنگی و جذاب، فضای فانتزی و کودکانهی داستان را تقویت میکند. دغدغهی اصلی کتاب، اهمیت رویاپردازی، کنجکاوی و تلاش برای تغییر وضعیت کسالتبار زندگی است. سلن آیدین با الهام از فرهنگ و قصههای ترکی، فضایی خلق کرده که هم برای نوجوانان و هم برای بزرگترها قابللمس و تامل است.
خلاصه داستان دهکده ای که از بی حوصلگی پکید
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با معرفی خانم پرافاده، نگهبان فانوس دریایی، آغاز میشود که برخلاف دیگر اهالی دهکده، هنوز شوق و کنجکاوی کودکانهاش را حفظ کرده است. دهکدهای که در آن زندگی میکند، جایی است که همهی ساکنانش دچار بیحوصلگی و بیانگیزگی شدهاند؛ پیر و جوان، کودک و بزرگسال، هیچکس شوق انجام کار تازه یا خیالپردازی ندارد. ناگهان اتفاقی عجیب رخ میدهد: هر کس که حوصلهاش سر میرود، به هوا پرتاب میشود و اصطلاحاً پُک میکند! این اتفاق برای شخصیتهایی مانند آقای نپرس و برو، آقای بیردونیا گلفروش، خانم قصهگو و حتی دکتر دهکده رخ میدهد و کمکم همهی دهکده را درگیر میکند.
بولوت، نوهی آقای نپرس، که برای تعطیلات به دهکده آمده، با کمک خانم پرافاده و پدربزرگش، بهدنبال راهحلی برای این مشکل میگردد. آنها با راهاندازی میز تعویض رویاها در بازار هفتگی، اهالی را تشویق میکنند تا رویاهای قدیمی و فراموششدهشان را با رویاهای جدید و الهامبخش عوض کنند. کمکم با بازگشت شور و رویا به زندگی مردم، پکیدنها کمتر میشود و دهکده از حالت کسالت و بیحوصلگی خارج میشود. درنهایت، داستان بر اهمیت رویاپردازی، یادگیری و ارتباط میان آدمها تاکید میکند و نشان میدهد که حتی در سادهترین و روزمرهترین زندگیها هم میتوان جرقهای از امید و تغییر ایجاد کرد.
چرا باید کتاب دهکده ای که از بی حوصلگی پکید را خواند؟
این کتاب با روایتی طنزآمیز و خیالپردازانه، به موضوعی آشنا برای همه، یعنی بیحوصلگی و روزمرگی، میپردازد و راهی متفاوت برای مواجهه با آن پیشنهاد میدهد. شخصیتهای متنوع و موقعیتهای غیرمنتظره، مخاطب را به فکر دربارهی اهمیت رویا، کنجکاوی و تغییر عادتهای تکراری میاندازد. تصویرگری رنگی و فضای فانتزی داستان، تجربهی خواندن را برای نوجوانان و حتی بزرگترها جذابتر میکند. کتاب دهکدهای که از بیحوصلگی پکید فرصتی است برای بازنگری در رویاها و انگیزههای شخصی و جمعی.
خواندن کتاب دهکده ای که از بی حوصلگی پکید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب دهکدهای که از بیحوصلگی پکید برای نوجوانان بالای ۱۰ سال، علاقهمندان به داستانهای فانتزی و کسانی که دغدغهی بیحوصلگی، روزمرگی یا کمبود انگیزه دارند مناسب است؛ همچنین برای والدین و مربیانی که بهدنبال راهی برای تشویق کودکان و نوجوانان به رویاپردازی و خلاقیت هستند، گزینهی خوبی به شمار میآید.
بخشی از کتاب دهکده ای که از بی حوصلگی پکید
«خانم پرافاده که سالها بود در فانوس دریایی روی صخرههای بلند نگهبانی میداد. در حیاط فانوس دریایی روی زانو نشسته بود و کار میکرد. اول با بیل کوچکی خاک را نرم میکرد و بعد با دستهایش آن را زیر و رو میکرد و سیبزمینیهای طلایی را که مانند گنج مدفون در دل زمین بودند. یکییکی یا دوتا دوتا از خاک درمیآورد. آنها را سرسری در گونی نمیانداخت. بلکه هر سیبزمینی را که به دستش میگرفت با او سلام و احوالپرسی میکرد: و «سلام طلایی, اینجا روی زمین است...» با بعضی از آنها حتی تقریباً درد دل میکرد. میگفت: «به روشنایی اینجا نگاه نکنید. اینجا گاهی ممکن است از سوراخی که از آن بیرون آمدهاید هم دلگیرتر باشد.» بعد آنها را براساس اندازهشان جدا میکرد؛ بزرگترها را در یک گونی و کوچکترها را در گونی دیگری میگذاشت. آن روز وقتی کار خانم پرافاده تمام شد. با گفتن: «هیچکس بیخود و بیجهت به خودش مغرور نشود؛ به هرحال، بعضی از شما سرخکردنی و بعضی دیگر آبپز میشوید» به آنها چشمک زد. بعد هم گونی را بر دوش گذاشت و آنها را به انبار آذوقهی پشت فانوس دریایی برد.»
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه