کتاب مدیریت آموزشی و باورهای آموزشی معلمان

کتاب مدیریت آموزشی و باورهای آموزشی معلمان نوشتهٔ حدیثه اوجانی است. این کتاب را انتشارات هورین منتشر کرده است.

درباره کتاب مدیریت آموزشی و باورهای آموزشی معلمان

مدیریت آموزشی به مدیریت سیستمی آموزشی اطلاق می‌شود که در آن گروهی از افراد، منابع انسانی و مادی را برای نظارت برنامه‌ریزی استراتژی و اجرای ساختارها برای اجرای یک سیستم آموزشی ترکیب می‌کنند. آموزشْ تجهیز دانش، مهارت‌ها، ارزش‌ها، باورها، عادات و نگرش‌ها به تجربیات یادگیری است. سیستم آموزشی یک اکوسیستم از متخصصان در مؤسسات آموزشی مانند وزارتخانه‌های دولتی، اتحادیه‌ها، هیئت‌های قانونی، آژانس‌ها و مدارس است؛ همچنین سیستم آموزشی متشکل از رؤسای سیاسی، مدیران کارکنان آموزشی، کارکنان غیرآموزشی، پرسنل اداری و سایر متخصصان آموزشی است که با یکدیگر برای غنی‌سازی و ارتقا همکاری می‌کنند. در تمام سطوح اکوسیستم آموزشی مدیریت مورد نیاز است. مدیریت شامل برنامه‌ریزی، سازماندهی اجرا، بررسی، ارزیابی و ادغام یک مؤسسه است. کتاب مدیریت آموزشی و باورهای آموزشی معلمان به این موضوع پرداخته است.

خواندن کتاب مدیریت آموزشی و باورهای آموزشی معلمان را به چه کسانی پیشنهاد می‌ کنیم

مطالعهٔ این کتاب به مربیان، معلمان و کسانی که با حوزهٔ آموزش ارتباط دارند، توصیه می‌شود.

بخشی از کتاب مدیریت آموزشی و باورهای آموزشی معلمان

«پیش‌دبستانی

توسعه برنامه درسی در سطح پیش‌دبستانی مبتنی بر چندین مکتب فکری است. مهدکودک توسط فردریش قروبل در آلمان در سال ۱۸۳۷ تأسیس شد. فروبل سه شکل از دانش را توصیف کرد که به نظر او برای همه یادگیری ضروری است اهداف مهدکودک فروبل بیدار کردن حواس فیزیکی کودک از طریق تجربیات یادگیری و ایجاد زمینه مشترک برای پیشرفت افراد است.

مارگارت و ریچل مک میلان اصلاح‌طلبان اجتماعی در انگلستان بودند که زندگی خود را صرف رفع فقر کردند و مدرسه و مرکز آموزشی مهدکودک در هوای آزاد را در لندن تأسیس کردند. هدف آنها ارائه مراقبت محبت، آمیز حمایت بهداشتی تغذیه و رفاه جسمی برای کودکان بود. به والدین کمک شد تا به آنها در مراقبت و تعامل با فرزندانشان کمک کنند.

مدل‌هایی در مورد نحوه تعامل با کودکان خردسال ارائه شد اصول آموزشی مهدکودک را می‌توان در چارچوب‌های آموزشی یافت که معلمان را ملزم به پرورش و آموزش برنامه درسی می‌کند که کاوش در جهان زیبایی‌شناسی موسیقی و حرکت و سواد را پوشش می‌دهد. جان دیویی تئوری آموزش مترقی را تدوین کرد فلسفه‌آموزش مترقی او این ایده را در برمی‌گیرد که باید به کودکان یاد داد که چگونه فکر کنند دیویی با ارزیابی‌ها مخالف بود، زیرا آنها نمی‌توانند تحصیل‌کرده بودن یا نبودن کودک را بسنجند. جامعه مدرسه باید فرصت‌های یادگیری را ارائه دهد که جالب و معنادار باشد و افراد را برای زندگی در یک جامعه دموکراتیک آماده کند.

کودکان از طریق انجام‌دادن همکاری حل مسئله و همکاری با معلم به‌عنوان راهنما یاد می‌گیرند. پروژه‌های موجود در برنامه درسی دیویی کاوش کشف خود و تجربیات حسی را تشویق می‌کنند که رویکردی جامع ارائه می‌دهند بر علایق کودکان تمرکز می‌کنند و از نظر رشدی مناسب هستند. آموزش مونته سوری توسط ماریا مونته سوری توسعه یافت که معتقد بود کودکان دوره‌های حساسی را پشت سر می‌گذارند که به‌عنوان پنجره‌های فرصت " شناخته می‌شود. همه چیز در کلاس درس مونته سوری رشد کودک را تقویت و توسعه می‌دهد. مواد به علایق کودکان و محیط طبیعی می‌پردازند. محیط یادگیری بر کودک متمرکز است. برنامه درسی به کودکان آموزش می‌دهد تا پاسخگو باشند و میل به تسلط بر مهارت‌ها را ترویج می‌کند. آموزش والدورف که توسط فیلسوف اتریشی رودلف اشتاینر ایجاد شده است، بر کل کودک تمرکز دارد بدن ذهن و روح برنامه درسی برای برانگیختن فرایندهای فکری، توسعه حساسیت و افزایش روانی خلاقانه و هنری طراحی شده است برنامه درسی والدورف شامل داستان‌سرایی، زیبایی‌شناسی (هنر)، کار عملی بازی، تخیلی و کشف طبیعت است. مدارس مدرنی که آموزش والدورف را پذیرفته‌اند مستقل و خودگردان هستند.»