
کتاب خوشحالی بی دلیل
معرفی کتاب خوشحالی بی دلیل
معرفی کتاب خوشحالی بی دلیل
کتاب الکترونیکی «خوشحالی بیدلیل» (هفت گام برای رسیدن به زندگی شاد از درون) نوشتهٔ «مارسی شیموف» و ترجمهٔ گیسو ناصری توسط انتشارات لیوسا منتشر شده است. این اثر در دستهٔ کتابهای روانشناسی مثبت و خودیاری قرار میگیرد و به موضوع شادی پایدار و رضایت درونی میپردازد. نویسنده با تکیه بر تجربیات شخصی، پژوهشهای علمی و مصاحبه با افراد شاد، راهکارهایی برای تجربهٔ خوشحالی مستقل از شرایط بیرونی ارائه میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خوشحالی بی دلیل
«خوشحالی بیدلیل» اثری است که در فضای روانشناسی مثبت و خودشناسی نوشته شده و به بررسی مفهوم شادی پایدار میپردازد. کتاب در دورهای نوشته شده که توجه به سلامت روان و رضایت درونی اهمیت بیشتری یافته است. نویسنده با الهام از تجربیات شخصی و مصاحبه با صد فرد شاد، تلاش میکند نشان دهد خوشحالی واقعی وابسته به عوامل بیرونی نیست و میتوان آن را از درون پرورش داد. کتاب با روایتهایی از سفرها، چالشهای زندگی و پژوهشهای علمی، تصویری از مسیر رسیدن به شادی عمیق و بیدلیل ترسیم میکند. نویسنده به جای تمرکز بر موفقیتهای بیرونی، بر عادات، باورها و نگرشهایی تأکید دارد که شادی را به بخشی از وجود انسان تبدیل میکنند. این اثر با زبانی روایتمحور و با تکیه بر مثالهای ملموس، خواننده را به بازنگری در تعریف خوشبختی و جستجوی آن درونی دعوت میکند.
خلاصه کتاب خوشحالی بی دلیل
پیام اصلی «خوشحالی بیدلیل» این است که شادی واقعی وابسته به شرایط بیرونی، موفقیتهای مالی یا روابط نیست، بلکه حالتی درونی و قابل پرورش است. نویسنده با تکیه بر تحقیقات علمی، تجربیات شخصی و مصاحبه با افراد شاد، نشان میدهد که هر فرد نقطهٔ شادی خاص خود را دارد که میتواند آن را با تمرین و تغییر عادات ارتقا دهد. کتاب به موانع رایج شادی مانند ترس، اضطراب، باورهای محدودکننده و الگوهای قربانی بودن میپردازد و راهکارهایی برای عبور از آنها ارائه میدهد. نویسنده سه اصل راهنما را معرفی میکند: هرچه باعث انبساط شود، شادی را افزایش میدهد؛ کائنات از انسان حمایت میکند؛ و شکرگزاری باعث افزایش نعمتها میشود. در ادامه، هفت گام عملی برای ساختن خانهٔ خوشبختی درونی پیشنهاد میشود که شامل پذیرش مسئولیت شادی، تمرکز بر راهحلها، جستجوی موهبت در چالشها و آشتی با خود است. کتاب تأکید دارد که با تمرین عادات مثبت و تغییر نگرش، میتوان بدون وابستگی به رویدادهای بیرونی، شادی پایدار را تجربه کرد.
چرا باید کتاب خوشحالی بی دلیل را خواند؟
این کتاب با ترکیب روایتهای شخصی، پژوهشهای علمی و تمرینهای عملی، تصویری ملموس از مسیر دستیابی به شادی درونی ارائه میدهد. خواننده با مطالعهٔ آن با موانع رایج خوشحالی آشنا میشود و میآموزد چگونه با تغییر عادات ذهنی و رفتاری، سطح شادی خود را افزایش دهد. اثر حاضر به جای وعدههای کوتاهمدت، بر ایجاد تغییرات پایدار در نگرش و سبک زندگی تأکید دارد و ابزارهایی برای مواجهه با چالشهای روزمره و حفظ آرامش درونی معرفی میکند.
خواندن کتاب خوشحالی بی دلیل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای افرادی مناسب است که به دنبال شادی و رضایت عمیقتر در زندگی هستند، چه کسانی که با احساس پوچی یا نارضایتی دستوپنجه نرم میکنند و چه افرادی که میخواهند کیفیت زندگی خود را ارتقا دهند. همچنین برای علاقهمندان به روانشناسی مثبت، خودشناسی و توسعهٔ فردی مفید است.
فهرست کتاب خوشحالی بی دلیل
- بخش اول: خوشحالی و سعادتی که میخواهد باقی بماند به معرفی مفهوم شادی بیدلیل و اهمیت آن در زندگی میپردازد و با روایتهایی از تجربهٔ نویسنده آغاز میشود.- پیشگفتار نویسنده داستان شخصی خود و انگیزهاش برای نگارش کتاب را شرح میدهد.- فصل ۱: خوشحالی بیدلیل... واقعا؟ به بررسی باورهای رایج دربارهٔ شادی، نقش ژنتیک و عادات در سطح شادی و تفاوت شادی وابسته به شرایط و شادی بیدلیل میپردازد.- فصل ۲: تمرین خوشحالی اهمیت تمرین عادات مثبت، نقش باورها و تأثیر محیط و تبلیغات بر احساس خوشبختی را بررسی میکند.- بخش دوم: خانهٔ خود را برای خوشبختی بسازید هفت گام عملی برای ساختن شادی درونی را معرفی میکند.- فصل ۳: پیریزی ـ مالک خوشبختی خودتان باشید بر پذیرش مسئولیت شادی و عبور از نقش قربانی تأکید دارد.- فصل ۴: ستون ذهن ـ هر فکری را که به ذهنتان میآید، باور نکنید به نقش افکار و باورها در تجربهٔ شادی میپردازد و راهکارهایی برای مدیریت ذهن ارائه میدهد.ادامهٔ کتاب نیز به ستونهای دیگر خانهٔ خوشبختی (قلب، جسم، روح) و تمرینهای عملی برای تقویت هر یک اختصاص دارد.
بخشی از کتاب خوشحالی بی دلیل
«من و سی امریکایی دیگر پشت یک کامیون باری بسیار قدیمی در هم چپیده بودیم و از جادهای بسیار کثیف و خاکی در دامنهٔ قسمتی از رشته کوه هیمالیا عبور میکردیم. هر یک از ما یک برگ درخت موز را جلوی بینی و دهانمان گرفته بودیم تا از ورود گردوخاک به داخل ریههایمان جلوگیری کنیم. قصد داشتیم به یکی از دهکدههای دورافتاده و محروم آن منطقه برویم و کمکهای مردمی را به آن بخش محروم برسانیم. این کمکها شامل دارو، مواد غذایی، وسایل آموزشی و لوازم اولیهٔ زندگی بود. خیلی خسته و بدخلق شده بودم. تمام بدنم درد میکرد. پس از شش ساعت، رانندهٔ کامیون در کنار جاده توقف کرد، پیاده شد و با رفتاری خلاف عرف و بسیار بد، چمدانها و ساکهای ما را روی زمین ریخت. او گفت: «بقیهٔ راه را باید پیاده بروید. یکی دو کیلومتر تا دهکده راه است. از اینجا به بعد جاده باریک و سنگلاخ میشود. من نمیتوانم شما را با کامیون به آنجا ببرم.» وقتی کامیون از نظر ناپدید شد، نگاهی به چمدان چهل کیلویی خودم کردم. چرا این همه وسیلهٔ بهدردنخور با خود آورده بودم؟ واقعا احمقانه بود. حالا میبایست این مسیر سنگلاخ را با این وسیلهٔ سنگین طی میکردم. خداوندا، کوهنوردی با یک چمدان بزرگ! ولی این کار شدنی نبود، چون من به اندازهٔ کافی قوی نبودم. هوا گرگ و میش بود. میبایست چه کار میکردم؟ هر یک از اعضای گروه فقط میتوانست چمدان خودش را حمل کند، بنابراین کسی نمیتوانست به من کمک کند. هر یک از آنها وسایل خودش را برداشت و به راه افتاد. چیزی نگذشت که همگی از دید پنهان شدند. در گوشهای نشستم تا کمی خستگی در کنم. دلشورهٔ عجیبی گرفتم. فکر کردم نکند ببری به من حمله کند؟ ناگهان از جنگل کنار جاده پیرزنی لاغراندام با چهرهای تکیده و چروک ولی خندان بیرون آمد و آرام آرام به من نزدیک شد. او با لبخندی محبتآمیز به من سلام کرد و چمدان مرا مثل یک پر کاه از زمین بلند کرد و بهگونهای حیرتآور آن را با مهارت عجیبی روی سرش گذاشت و به من اشاره کرد که همراهش بروم. حرکات او بهقدری نرم و آرام بود که مرا تحتتأثیر قرار داد.»
حجم
۴۷۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۴۷۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه