تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب تصویری شیطانی
معرفی کتاب تصویری شیطانی
کتاب تصویری شیطانی نوشتهٔ «دونا آندرز» با ترجمهٔ «علیرضا افشاری» و منتشرشده بهوسیلهٔ انتشارات لیوسا، یک رمان معمایی و دلهرهآور است که در بستر زندگی شهری و روستایی آمریکا روایت میشود. داستان حول محور زنی جوان به نام «ابی کارتر» میچرخد که پس از مرگ مشکوک خالهاش، ناخواسته وارد ماجرایی پر از رمزوراز و تهدید میشود. این کتاب با فضاسازی پرتنش و شخصیتپردازی دقیق، مخاطب را به دل معمایی خانوادگی و جنایی میبرد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تصویری شیطانی اثر دونا آندرز
کتاب «تصویری شیطانی» اثری از «دونا آندرز» است و در ژانر تریلر روانشناختی و معمایی قرار میگیرد. این رمان در فضای معاصر آمریکا رخ میدهد و با مرگ ناگهانی و مشکوک «کارولینا»، خالهٔ شخصیت اصلی آغاز میشود. «ابی کارتر»، زنی جوان و هنرمند پس از ازدستدادن شغل و خانهاش در نیویورک به زادگاه خانوادگی خود بازمیگردد تا با واقعیتهای تلخ و رازآلود گذشته و حال روبهرو شود. روایت کتاب با لحن پرتعلیق و فضاسازیهای دقیقش حس ناامنی و تعلیق را در سراسر اثر حفظ میکند. حضور کارآگاه «ویلیامز» و شخصیتهای فرعی دیگر، به پیچیدگی معما و روابط انسانی این رمان میافزاید. کتاب حاضر به قلم «دونا آندرز» به موضوعاتی همچون تنهایی، مسئولیت خانوادگی، ترسهای درونی و تهدیدهای ناشناس میپردازد و درعینحال تصویری از زندگی زنان مستقل و آسیبپذیر در جامعهٔ مدرن ارائه میدهد. فضای این رمان را ترکیبی از زندگی شهری و روستایی و تقابل گذشته و حال دانستهاند.
خلاصه داستان تصویری شیطانی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
این رمان با صحنهای مرموز آغاز میشود؛ کودکی در شبی مهتابی به خانهای قدیمی آورده میشود و در پسزمینه، سایههایی از گذشته و ارواح خانوادگی حضور دارد. روایت اصلی حول زندگی «ابی کارتر» شکل میگیرد؛ زنی جوان که در نیویورک زندگی میکند و بهعنوان هنرمند مشغول است. ابی در همان روزی که شغلش را از دست میدهد، خبر مرگ ناگهانی خالهاش، «کارولینا» را دریافت میکند. این مرگ که در ابتدا تصادفی به نظر میرسد، بهسرعت رنگوبوی معمایی و جنایی به خود میگیرد؛ چراکه کارآگاه «ویلیامز» به او اطلاع میدهد مرگ خالهاش مشکوک است و احتمال قتل وجود دارد. ابی پس از حملهٔ مردی ناشناس به آپارتمانش، به زادگاه خانوادگی خود بازمیگردد تا هم با سوگ خالهاش کنار بیاید و هم راز مرگ او را کشف کند. در خانهٔ اجدادی، ابی با خاطرات گذشته و مسئولیتهای خانوادگی و تهدیدهای جدید روبهرو میشود. سایهٔ مردی مرموز که او را تعقیب میکند، حضور کارآگاه ویلیامز و روابط پیچیده با نامزدش (سام)، ابی را درگیر معمایی میکند که مرز میان واقعیت و توهم، امنیت و خطر، گذشته و حال را در هم میآمیزد. داستان با فضاسازی پرتنش، تعقیب و گریز و کشف تدریجی رازها پیش میرود. ابی باید میان حفظ میراث خانوادگی و نجات جان خود انتخاب کند.
چرا باید کتاب تصویری شیطانی را خواند؟
کتاب «تصویری شیطانی» با ترکیب عناصر معمایی، روانشناختی و هیجانانگیز، تجربهای پرکشش برای علاقهمندان به داستانهای رازآلود و پرتعلیق فراهم میکند. رمان حاضر با پرداختن به موضوعاتی چون ترس، تنهایی، مسئولیت خانوادگی و تهدیدهای پنهان، مخاطب را به دل ماجرایی میبرد و تا پایان، حس تعلیق و کنجکاوی را حفظ میکند. شخصیتپردازی دقیق و فضاسازی ملموس، امکان همذاتپنداری با دغدغهها و ترسهای شخصیت اصلی را فراهم میکند و خواننده را با لایههای پنهان یک خانواده و شهری کوچک روبهرو میسازد.
خواندن کتاب تصویری شیطانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای دوستداران رمانهای معمایی، تریلر روانشناختی و داستانهایی با محوریت زنان مستقل و رازهای خانوادگی مناسب است؛ همچنین کسانی که به روایتهایی با فضای پرتعلیق و شخصیتپردازی عمیق علاقه دارند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب تصویری شیطانی
«زمانی که قفلساز مشغول کارش بود، ابی ملافههای اتاق سام را برداشت و برای شستن به زیرزمین برد. از اینکه یک نفر دیگر در خانه حضور داشت و او مجبور نبود با ترس و لرز به زیرزمین برود، خوشحال بود. او فراموش نکرده بود دفعهٔ قبل تا چه حد در همین زیرزمین دچار ترس و وحشت شده بود.
فرا رسیدن روز، تلفنها و متعاقب آن حضور گزارشگران رسانهها و روزنامهها را در پشت درِ خانهٔ ابی که خواستار مصاحبهای کوتاه با او بودند، به همراه داشت. ابی تا جایی که میتوانست هر کدام را بهگونهای دست به سر کرد تا اینکه از پشت پنجره ویلیامز را دید که با قدمهای بلندش از پلههای ایوان بالا آمد و با حضورش آخرین خبرنگاران هم آنجا را ترک کردند.
ابی قبلاً آشپزخانه را تمیز کرده بود و مدتی را هم در دفتر کارش برای رسیدگی به حساب و کتابها گذرانده بود و اکنون آمادهٔ استراحتی کوتاه بود.
بعد از اینکه کارآگاه چند ضربه به در ورودی زد، ابی در را باز کرد و او وارد خانه شد. برای لحظاتی طولانی به یکدیگر خیره ماندند تا اینکه ویلیامز شروع به صحبت کرد: "دوستت سام رفت؟"
ابی سری تکان داد و گفت: "آره. بلافاصله بعد از خوردن صبحانه رفت."
کارآگاه چند ثانیهای سرش را پایین انداخت و در فکر فرو رفت. بالاخره گفت: "تعجب میکنم. دوستت خیلی کم پیشت ماند."
"او نگران سلامت من بود. برای همین آمده بود فقط سری بزند و برود."»
حجم
۳۱۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
حجم
۳۱۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه