کتاب شیون عروسکها
معرفی کتاب شیون عروسکها
«شیون عروسکها» نام مجموعه داستانهای کوتاهی از زهرا عامری (-۱۳۴۰) است.
در بخشی از داستان «ستاره سبز» از این کتاب را میخوانیم:
- نمیخواد بیای بیمارستان، اون که نامزد تو نیست.
خواستم بگویم، اما اون از من خواستگاری کرده بود و من هم قصد داشتم جواب مثبت بدهم.
اما دیر جنبیدم، مادر چادر سر کرد و از در بیرون رفت.
من ماندم و یک دنیا فکر و خیال. خدایا تکلیف من چیست، آیا باید از او بخواهم که با من ازدواج کنه؟
من مطمئن هستم رضا با روح بلندی که داره دیگر منتظر ازدواج با من نیست، اما من دوستش دارم، ولی به قول مادر، من که طاقت دیدن یک زخم کوچیک رو ندارم، چطور میتونم یک عمر با مردی که یک دست ندارد و از هر دو چشم نابیناست زندگی کنم؟ کاش هرگز جنگ وجود نداشت، کاش هیچ محبوبی مجروح نمیشد، کاش سلامتی انسان همیشگی بود!
انگشتم رفت لای در ماشین. دردم گرفت، خیلی زخم نشد. بابا دستمال کاغذی داد دستم، اتومبیل را روشن کرد، رضا گفت:
- داییجان، یکلحظه جلوی داروخانه نگه دارید.
بابا گفت: هی پدر عاشقی بسوزه.
رضا سرش را پایین انداخت، پیاده شد و به سمت درمانگاه شبانهروزی حضرت ابوالفضل (ع) که داروخانه داشت دوید، من به بیمارستان رفتم، مادر هنوز بود، به من زل زد، به طرفم آمد و چیزی گفت که من متوجه شدم، رضا را روی تخت دیدم. لبهای خوشفرمش مثل گچ سفید بود. چشمهایش بانداژ بود.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
نظرات کاربران
مجموعه داستان شیون عروسکها کار یکی از مفاخر عصر حاضر است که باشیوه مدرن به مسائل اجتماعی پرداخته مضا مین عامری حمایت از نان کودکان وقش. ضعیف جامعه می باشد که باقلمی سیو ودل انگیز موضوعات را به صورت داستانهای