تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی
معرفی کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی
معرفی کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی
کتاب الکترونیکی «خاطرات آیتاله مهدوی کنی» (تدوین غلامرضا خواجهسروی) اثری در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران است که توسط موسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی، مبارزات و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی «محمدرضا مهدوی کنی» از دوران کودکی تا سالهای پس از انقلاب میپردازد و تصویری از نقش روحانیت در تحولات معاصر ایران ارائه میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی
این کتاب مجموعهای از خاطرات «محمدرضا مهدوی کنی» است که در قالب تاریخ شفاهی و به صورت پرسش و پاسخ گردآوری شده و سپس توسط غلامرضا خواجهسروی تدوین یافته است. روایتها از کودکی و خانواده آغاز میشود و تا سالهای تحصیل در حوزه، فعالیتهای سیاسی پیش از انقلاب، نقشآفرینی در جریان انقلاب اسلامی و مسئولیتهای پس از آن ادامه مییابد. اثر حاضر بخشی از پروژه ثبت و تدوین تاریخ انقلاب اسلامی است که مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را پیگیری میکند. کتاب در سالهایی نوشته شده که هنوز بسیاری از شخصیتهای موثر انقلاب در قید حیات بودند و به همین دلیل، خاطرات و روایتهای دست اولی از وقایع مهم معاصر ایران در آن ثبت شده است. علاوه بر روایتهای شخصی، کتاب به بررسی نقش روحانیت در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، چالشهای حوزههای علمیه، و تعامل با جریانهای مختلف فکری و سیاسی میپردازد. این اثر همچنین به برخی از وقایع کمتر روایتشده انقلاب و سالهای پس از آن اشاره دارد و از منظر یک روحانی فعال و نزدیک به حلقه رهبری انقلاب، تصویری از پشتپرده تصمیمگیریها و تحولات ارائه میدهد.
خلاصه کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی
این کتاب با روایت زندگی «محمدرضا مهدوی کنی» از کودکی در روستای کن آغاز میشود و به شرح فضای مذهبی خانواده، تأثیر پدر و مادر بر تربیت دینی و علاقه به تحصیل علوم اسلامی میپردازد. سپس به دوران تحصیل در مدارس دینی تهران و قم، شرایط معیشتی طلاب، و نقش اساتید و روحانیون برجسته در شکلگیری شخصیت او اشاره میشود. خاطرات دوران کودکی، محدودیتهای مذهبی در دوره رضاشاه، و تجربههای شخصی از وقایع اجتماعی و سیاسی آن زمان، بخشی از روایتهای ابتدایی کتاب را تشکیل میدهد.در ادامه، کتاب به سالهای تحصیل در حوزه علمیه قم و تهران، آشنایی با شخصیتهایی چون آیتالله بروجردی، امام خمینی و دیگر علمای برجسته، و فضای سیاسی حوزهها میپردازد. نقش روحانیت در مبارزه با جریانهای سیاسی مخالف، فعالیتهای فداییان اسلام، و چالشهای درونی حوزهها از دیگر موضوعات مهم کتاب است.با نزدیک شدن به سالهای انقلاب، خاطرات مهدوی کنی از مبارزات سیاسی، دستگیریها، تبعید و نقشآفرینی در ساماندهی کمیتههای انقلاب اسلامی روایت میشود. پس از پیروزی انقلاب، کتاب به مسئولیتهای اجرایی، تأسیس دانشگاه امام صادق و فعالیتهای فرهنگی و سیاسی او میپردازد. روایتها با نگاهی انتقادی و تحلیلی به برخی وقایع مهم پس از انقلاب، اختلافات سیاسی، و چالشهای اداره کشور ادامه مییابد. در مجموع، کتاب تصویری از سیر زندگی یک روحانی فعال در متن تحولات معاصر ایران ارائه میدهد.
چرا باید کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی را خواند؟
این کتاب منبعی دست اول برای شناخت تاریخ معاصر ایران از زاویه دید یکی از روحانیون موثر در انقلاب اسلامی است. روایتهای شخصی و جزئیات کمتر شنیدهشده از وقایع مهم، امکان آشنایی با فضای حوزههای علمیه، نقش روحانیت در تحولات سیاسی و اجتماعی، و چالشهای سالهای پیش و پس از انقلاب را فراهم میکند. همچنین، خواننده با تجربههای زیسته و نگاه انتقادی راوی نسبت به برخی رخدادها و شخصیتها روبهرو میشود که در منابع رسمی کمتر به آنها پرداخته شده است.
خواندن کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران، پژوهشگران حوزه انقلاب اسلامی، دانشجویان رشتههای تاریخ، علوم سیاسی و مطالعات اسلامی، و کسانی که به نقش روحانیت در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران توجه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال روایتهای دست اول و غیررسمی از وقایع انقلاب و سالهای پس از آن هستند، مطالعه این اثر توصیه میشود.
فهرست کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی
- فصل اول: تولد، خانواده، تحصیلات روایت کودکی، فضای خانوادگی، تربیت مذهبی، و آغاز تحصیلات حوزوی در تهران و قم.- فصل دوم: انگیزه تحصیل در حوزه و تحصیلات مقدماتی شرح انگیزههای ورود به حوزه، شرایط معیشتی طلاب، اساتید و مدارس دینی، و تجربههای دوران طلبگی.- فصل سوم: خاطرات و فعالیتهای قبل از انقلاب آشنایی با شخصیتهای مذهبی و سیاسی، فعالیتهای سیاسی در حوزه، نقش فداییان اسلام، مبارزه با جریانهای مخالف، و روایتهایی از دستگیری و تبعید.- فصل چهارم: خاطرات و فعالیتهای پس از انقلاب مسئولیتهای اجرایی، ساماندهی کمیتههای انقلاب اسلامی، تأسیس دانشگاه امام صادق، فعالیتهای فرهنگی و سیاسی، و چالشهای اداره کشور پس از انقلاب.- ضمائم و اسناد اسناد، تصاویر، کتابنامه و نمایه برای تکمیل روایتها و ارائه منابع بیشتر.
بخشی از کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی
«اینجانب محمدرضا مهدوی کنی در چهاردهم مرداد ۱۳۱۰ ه ش/ ربیعالاول ۱۳۵۰ ه ق در قریه کن - که در آن زمان در دو فرسخی تهران و امروز متصل به آن است - به دنیا آمدم. نام پدرم اسداله معروف به حاج اسداله کنی و نام مادرم فاطمه شغل پدرم کشاورزی بود گرچه گاهی به تجارت نیز اشتغال داشتند. تا آنجا که به یاد دارم پدرم مردی مذهبی، مقیّد به مسائل دینی و بلکه متعصب در مسائل دینی و مقیّد بودند که فرزندانش را با آداب مذهبی تربیت کند. یادم نمیرود که در همان اوانی که هنوز به حد بلوغ نرسیده بودم، ولی نزدیک بلوغ بودم؛ یک روز ایشان مرا خواست و گفت که میخواهم با تو خصوصی صحبت کنم. پدرم گفت: تو کم کم داری به سن تکلیف میرسی و باید با مسائل شرعی آشنا شوی، لذا میخواهم مسائلی را به طور خصوصی به تو بگویم تا فرد دیگری در این مسائل با تو صحبت نکند. آنگاه مسائل غسل و جنابت و طهارت و امثال اینها را برای من توضیح داد که شخص مسلمان باید غسل کند، نماز بخواند و اگر جنابت وضو ندارد. اینها را به من یاد داد و خوب به یاد دارم که در ایوان منزلمان این نصایح را به من فرمود و اصرار داشت که کسی هنگام بیان این حرفها آنجا نباشد. از خصوصیات تربیتی پدرم این بود که تا حدی سخت میگرفت. یادم میآید روزی با همبازیهایم در همان کوچههای کن الک دو لک بازی میکردیم. چوب الک از دست من به مغازهی پینهدوزی که در همسایگی ما بود افتاد. در آنجا پیرمردی بود که نزدیک منزل ما پینهدوزی میکرد. اتفاقاً چوب به آن پیر مرد _ که یک پایش فلج بود و با عصا راه میرفت _ خورد. گر چه ما عمداً این کار را نکرده بودیم، اما نوعی بیمبالاتی بود. آن پیر مرد نزد پدرم شکایت کرد. مرحوم پدرم همان جا مرا تنبیه کرد و گفت: «رضا! چرا این کار را کردی؟» گفتم: «متوجه نبودم». گفت: «نه، من باید تو را تنبیه کنم که دیگر از این کارها انجام ندهی». چندین بار با عصایی که در دستش بود زد و گفت که برای این تو را جلوی مردم تنبیه میکنم تا دیگر در انظار مردم به دیگران بیاحترامی نکنی، البته ممکن است کسی بگوید اینگونه تنبیه درست نیست، اما بنده میخواهم تقیّد ایشان را نسبت به تربیت فرزندانشان برسانم. این بود میزان تقید ایشان که راضی نبود فرزندانش نسبت به مردم بیاحترامی کنند.»
حجم
۱۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۶۰۸ صفحه
حجم
۱۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۶۰۸ صفحه