
کتاب آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم
معرفی کتاب آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم
کتاب «آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم» نوشتۀ سیدعلی اصغر علوی است و انتشارات سدید آن را منتشر کرده است. این کتاب دعوتی است برای بازاندیشی؛ برای عبور از سطح و رسیدن به عمق، برایآنکه مدیریت را نه صرفاً بهمثابه فن، بلکه بهمثابه راهی برای عبودیت و خدمت به خلق خدا ببینیم.
درباره کتاب آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم
کتاب آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم اثری است متفاوت، جسورانه و درعینحال الهامبخش که با نگاهی تازه، به پیوند میان مدیریت، معنویت و تفکر دینی میپردازد. این کتاب نه صرفاً یک اثر آموزشی یا دانشگاهی، بلکه نوعی تأمل عمیق در باب چیستی و چگونگی مدیریت در طراز دین و ارزشهای الهی است. نویسنده در این اثر، از دریچهای تازه به مقولهٔ رهبری، سازماندهی و مدیریت تشکلها مینگرد و تلاش میکند نکاتی را پیش چشم خواننده بگذارد که در متون متعارف و رسمی مدیریت، کمتر میتوان سراغی از آنها گرفت.
از همان عنوان کتاب «آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم» برمیآید که نویسنده قصد دارد از چارچوبهای رسمی و خشک علمی فاصله بگیرد و وارد فضایی از ناگفتهها و اندیشههایی شود که در دانشکدهها گفته نمیشوند؛ اما برای یک مدیر یا رهبر واقعی ضروریاند. او با بهرهگیری از مضامین دینی، آیات قرآن، آموزههای معصومین و حتی وقایع بزرگی چون عاشورا و اربعین، سعی میکند مدلی از مدیریت معنوی، اخلاقمحور و توحیدی ارائه دهد؛ مدلی که نهتنها در سازمانها، بلکه در زندگی فردی و اجتماعی نیز کاربرد دارد.
نویسنده در این کتاب از ضرورت بازنگری در مبانی رایج مدیریت سخن میگوید؛ از اینکه مفاهیمی چون موفقیت، برنامهریزی، رهبری و تصمیمگیری باید از دریچهای توحیدی و باتکیهبر ارزشهای الهی تعریف شوند. او از مدیریت معصوم در برابر مدیریت مرسوم حرف میزند و تلاش میکند نشان دهد که مدیریت اسلامی فقط اضافهکردن چند آیه یا روایت به متون غربی نیست، بلکه نگاهی کاملاً متفاوت به عالم و انسان و رابطهٔ آنها با خداست. در این نگاه، مفاهیمی مانند تقوا، توکل، ذکر، توسل، تضرع و نماز، بهجای اینکه صرفاً امور عبادی تلقی شوند، به راهبردهایی مدیریتی بدل میشوند که کارایی، استحکام و برکت میآورند.
از ویژگیهای مهم کتاب آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم، زبان گرم و صمیمی آن است؛ نویسنده بیتکلف، بیپرده و حتی گاهی با لحنی انتقادی مینویسد، بیآنکه در بند واژههای آکادمیک گرفتار شود. او با جسارت از جای خالی اخلاق تشکیلاتی، سطحینگری و سوءتفاهمهایی که دین و مدیریت را از هم جدا میکند، سخن میگوید و خواننده را به تفکری عمیق دعوت میکند. نویسنده بر این باور است که همۀ ما، در جایگاههای مختلف، نوعی مدیریت را تجربه میکنیم؛ خواه در خانواده، خواه در تشکلهای مردمی یا حتی در مدیریت بر نفس و زندگی شخصی و از همین روست که خواندن این کتاب برای همه مفید و ضروری تلقی میشود.
خواندن کتاب آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به مدیران حرفهای و هر کسی که در تلاش است زندگی خود را بر مدار ارزشهای متعالی سامان دهد، پیشنهاد میکنیم.
حجم
۵٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۵٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه