
کتاب ترغیب
معرفی کتاب ترغیب
کتاب ترغیب با عنوان اصلی Persuasion، اثر جاودانهٔ جین آستین با ترجمهٔ مهناز حاجی کریمی و ویراستاری محمد صادقیسیار، توسط انتشارات سفیرقلم منتشر شده است. این رمان کلاسیک انگلیسی، داستانی عاشقانه و اجتماعی از قرن نوزدهم را روایت میکند و به بررسی ظرافتهای روابط انسانی، جایگاه اجتماعی و انتخابهای سرنوشتساز میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ترغیب
ترغیب آخرین رمان کامل جین آستین است که در سال ۱۸۱۷، پس از مرگ نویسنده، منتشر شد و بهسرعت جای خود را در میان آثار شاخص ادبیات کلاسیک جهان باز کرد. این کتاب در انگلستان و به زبان انگلیسی نوشته شد و از همان ابتدا بهخاطر نگاه دقیق و موشکافانهاش به روابط انسانی، جایگاه اجتماعی و نقش زنان در جامعهٔ آن روزگار، مورد توجه قرار گرفت. جین آستین در این رمان، با تسلطی مثالزدنی بر جزئیات زندگی طبقهٔ اشراف و متوسط، داستانی را روایت میکند که در عین سادگی، سرشار از لایههای روانشناختی و اجتماعی است. ترغیب، برخلاف دیگر آثار آستین، فضایی پختهتر و تلختر دارد و شخصیت اصلی آن، آنا الیوت، زنی است که در آستانهٔ سیسالگی، با گذشتهای پر از حسرت و انتخابی که سالها پیش به او تحمیل شده، روبهروست. این کتاب نهتنها بهخاطر روایت عاشقانهٔ متفاوتش، بلکه بهدلیل پرداختن به موضوعاتی چون فشارهای اجتماعی، نقش خانواده و قدرت تصمیمگیری زنان، در ادبیات انگلیسی جایگاه ویژهای دارد. ترجمهٔ مهناز حاجی کریمی با نثری روان و وفادار به متن اصلی، این اثر را برای مخاطب فارسیزبان دلنشین و قابلدرک کرده است. ترغیب، همواره در کنار غرور و تعصب و عقل و احساس، بهعنوان یکی از سهگانههای مهم آستین شناخته میشود و بارها به زبانهای مختلف ترجمه و اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی متعددی از آن ساخته شده است.
بخشی از کتاب ترغیب
داستان ترغیب با معرفی خانوادهٔ الیوت آغاز میشود؛ خانوادهای اشرافی که بهدلیل ولخرجیهای سر والتر، پدر خانواده، در آستانهٔ ورشکستگی قرار گرفتهاند و مجبور میشوند خانهٔ اجدادیشان را اجاره دهند و به شهر بث نقل مکان کنند. آنا الیوت، دختر میانی خانواده، هشت سال پیش به توصیهٔ اطرافیان، بهویژه لیدی راسل، نامزدیاش با کاپیتان ونت ورث را بهخاطر بیپولی و جایگاه اجتماعی پایین او به هم زده است. اکنون، پس از سالها، کاپیتان ونت ورث که بهواسطهٔ موفقیتهایش در نیروی دریایی ثروتمند و محترم شده، دوباره به جمع خانواده بازمیگردد. حضور او، آنا را با گذشته و حسرتهایش روبهرو میکند و در عین حال، رقابتی پنهان میان خواهران ماسگرو و دیگر دختران جوان منطقه برای جلب توجه کاپیتان شکل میگیرد. در طول داستان، آنا با چالشهای خانوادگی، فشارهای اجتماعی و احساسات سرکوبشدهاش دستوپنجه نرم میکند. او بهتدریج اعتمادبهنفس و صدای درونیاش را بازمییابد و درمییابد که عشق واقعی، با گذر زمان و در برابر ترغیبهای بیرونی، همچنان پابرجاست. داستان با نامهای عاشقانه و صادقانه از سوی کاپیتان ونت ورث به آنا به اوج میرسد و سرانجام، پس از سالها جدایی و سوءتفاهم، این دو دوباره به هم میرسند. ترغیب، روایتی است از پشیمانی، بلوغ، شجاعت و امید به جبران گذشته.
چرا باید کتاب ترغیب را بخوانیم
ترغیب، یکی از عمیقترین و پختهترین آثار جین آستین است که با نگاهی متفاوت به عشق، پشیمانی و فرصتهای دوباره میپردازد. این رمان، برخلاف بسیاری از آثار عاشقانه، قهرمانی بالغ و اندیشمند را در مرکز خود قرار میدهد و با نثری ظریف و طنزی ملایم، به نقد جامعهٔ طبقاتی و محدودیتهای زنان میپردازد. ترجمهٔ مهناز حاجی کریمی، با وفاداری به لحن و فضای اثر، خواندن این کتاب را برای مخاطب فارسیزبان لذتبخش و روان کرده است. اگر به دنبال رمانی هستید که هم از نظر ادبی غنی باشد و هم شما را به فکر فرو ببرد، ترغیب انتخابی عالی است.
کتاب ترغیب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای دوستداران رمانهای کلاسیک، علاقهمندان به ادبیات انگلیسی قرن نوزدهم و کسانی که به موضوعاتی چون عشق، پشیمانی، بلوغ و نقش زنان در جامعه علاقه دارند، بسیار مناسب است. اگر از آثار جین آستین مانند غرور و تعصب یا عقل و احساس لذت بردهاید، ترغیب نیز شما را مجذوب خواهد کرد. همچنین، اگر به دنبال داستانی هستید که به شما نشان دهد چگونه میتوان با شجاعت و صداقت، گذشته را جبران کرد و فرصتهای تازهای ساخت، این رمان برای شماست. برای کسانی که دغدغهٔ انتخابهای سرنوشتساز و فشارهای اجتماعی را دارند، ترغیب میتواند الهامبخش باشد.
فهرست کتاب ترغیب
فهرست کتاب ترغیب شامل پانزده فصل است که هرکدام بخشی از مسیر زندگی آنا الیوت و خانوادهاش را روایت میکند. فصلهای ابتدایی به معرفی خانواده الیوت، مشکلات مالی و تصمیم به ترک خانه میپردازد. در فصلهای میانی، با ورود کاپیتان ونت ورث و خانواده کرافت، فضای عاشقانه و رقابتهای پنهان شکل میگیرد. فصلهای میانی و پایانی، به سفر به لایم، حادثهٔ لوئیزا، بازگشت به بث، پیچیدگیهای روابط و در نهایت، نامهٔ کاپیتان ونت ورث و وصال دوبارهٔ آنا و عشق دیرینهاش اختصاص دارد. هر فصل با ظرافت، لایههای شخصیتی و اجتماعی داستان را گسترش میدهد و خواننده را قدمبهقدم با بلوغ و تحول آنا همراه میکند.
بخشی از کتاب ترغیب
آنا گفت: «مری جان, یادت نره که چه خبرای خوبی از خودت برام نوشته بودی! یادداشتتو خیلی سرحال نوشته بودی و گفته بودی که حالت کاملاً خوبه و برای دیدن من هیچ عجلهای نداری؛ و خودت میدونی که من دوست دارم که تا آخرین لحظه در کنار لیدی راسل بمونم؛ علاوه بر اون حالتی که بینمون بود، من واقعاً سرم شلوغ بود و کارهای زیادی باید انجام میدادم و به این راحتیا نمیتونستم کلینچ رو ترک کنم». مری گفت: «عزیزم! مگه تو هم باید کاری انجام میدادی؟». آنا گفت: «خیلی کارا؛ مطمئن باش. بیشتر از اون که بتونم فوری به خاطر بیارم؛ ولی میتونم چند تا از اونا رو بهت بگم. من داشتم یه کپی از فهرست کتابها و تابلوهای پدرم تهیه میکردم. من چندین بار با مکنزی به باغ رفتم و سعی کردم بفهمم و بهش بفهمونم که کدوم یکی از گیاهان الیزابت رو باید به لیدی راسل بده. خودم هم کلی دغدغههای ریز و درشت داشتم که باید اونا رو مرتب میکردم؛ باید کتابها و دفترچههای نت رو جدا میکردم و چون به موقع متوجه نشدم که چه چیزایی رو قراره بار گاریها بکنن، مجبور شدم تمام چمدونام رو دوباره بستهبندی کنم؛ مری جان، یه کار دیگه هم بود که باید انجام میدادم و خیلی سخت بود: باید تقریباً به همهی خونههای ناحیه میرفتم و به نوعی خداحافظی میکردم. به من گفتن که باید اینکارو بکنم. خب همهی این کارا کلی وقتمو گرفت». مری گفت: «اوه! خب!» و بعد از لحظهای مکث ادامه داد: «ولی تو حتی یک کلمه هم در مورد شام دیروزمون در پُلس ازم نپرسیدی». آنا در جواب گفت: «کی رفتی؟ من سوّال نکردم چون فکر کردم که مجبور شدی از خیر این مهمونی بگذری». مری گفت: «اوه بله! رفتم. دیروز حالم خیلی خوب بود؛ تا امروز صبح هیچ مشکلی نداشتم. اگه نمیرفتم عجیب بود و صورت خوشی نداشت». آنا گفت: «خیلی خوشحالم که حالت خوب بوده و امیدوارم مهمونی بهت خوش گذشته باشه». مری گفت: «زیاد تعریفی نداشت. آدم هميشه از قبل میدونه که شام چیه و کیا به اونجا میان؛ خیلی سخته که آدم کالسکه شخصی نداشته باشه. آقا و خانم ماسگرو منو بردن و ما کنار هم نشستیم! هر دوتاشون خیلی بزرگن و فضای زیادی اشغال میکنن؛ آقای ماسگرو هميشه جلو میشینه. به همین خاطر منم کنار هنریتا و لوئیزا روی صندلی عقب نشستم؛ بعید نیست مریضی امروزم به خاطر همین موضوع باشه». آنا با سعی و تلاش به بگو و بخندش ادامه داد تا اینکه بالاخره بیماری مری کمی تسکین پیدا کرد.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه