
کتاب نمی خواهم به مدرسه بروم
معرفی کتاب نمی خواهم به مدرسه بروم
کتاب «نمی خواهم به مدرسه بروم» نوشتۀ ای. جی. کازمو و ترجمۀ مهسا جلیلی است و انتشارات کنکاش آن را منتشر کرده است. این کتاب میتواند انتخابی مناسب برای والدینی باشد که فرزندانشان در آستانۀ ورود به مدرسهاند و به دنبال راهی برای گفتوگوی مؤثر و همدلانه با آنها هستند.
درباره کتاب نمی خواهم به مدرسه بروم
کتاب نمیخواهم به مدرسه بروم داستانی کودکانه، لطیف و پر از احساسات کودکانه است که با زبانی ساده و صمیمی، اضطرابها و دلنگرانیهای یک کودک را در آستانۀ رفتن به مدرسه روایت میکند. در این کتاب، کودک با گفتن جملهٔ آشنای «مامان، من نمیخواهم به مدرسه بروم»، دنیای پر از ترس، تردید و خیالات کودکانهاش را بازگو میکند. از ترس از اتوبوس و گوزنی که ممکن است وسط راه سبز شود، تا نگرانی برای نداشتن جا برای نشستن یا پذیرفتهنشدن از سوی معلم جدید، نویسنده با ظرافتی خاص، ذهنیتی را ترسیم میکند که برای بسیاری از کودکان آشناست.
مادر در این میان، با صبوری، درک و نگاهی گرم و اطمینانبخش، به یکیک نگرانیهای پسرش پاسخ میدهد. او با توضیحهایی آرام و قانعکننده تلاش میکند تا اضطرابهای کودک را کاهش دهد، بدون آنکه این ترسها را بیارزش یا غیرواقعی جلوه دهد. همین برخورد مادر است که کتاب نمیخواهم به مدرسه بروم را از یک روایت ساده به اثری آموزنده برای والدین نیز تبدیل میکند.
کتاب نمیخواهم به مدرسه بروم در عین روایت یک موضوع ساده و روزمره، یعنی بیمیلی به مدرسه رفتن، بهنوعی دروننگری کودکانه نیز دست میزند. ترس از ناشناختهها، نیاز به امنیت، پذیرفتهشدن در اجتماع و حتی خیالپردازیهایی که برای توجیه نرفتن به مدرسه ساخته میشوند، همگی بخشی از تجربههای روانی کودکانی هستند که برای اولینبار وارد دنیای رسمی آموزش میشوند. کتاب نمیخواهم به مدرسه بروم تنها دربارۀ مدرسه نرفتن نیست، بلکه دربارۀ گفتوگوی مؤثر والدین و فرزندان، شنیدن صدای کودک و درک دنیای درونی اوست. نویسنده از دل همین گفتوگوی ساده، نوعی رابطهٔ ایمن و مهرآمیز بین مادر و فرزند خلق میکند که نهتنها کودک، بلکه خوانندهٔ بزرگسال را هم به لبخند وامیدارد.
خواندن کتاب نمی خواهم به مدرسه بروم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کودکان، والدین و مشاوران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نمی خواهم به مدرسه بروم
«مامان من نمیخواهم به مدرسه بروم.
پسرم چرا نمیخواهی بروی؟ امروز که روز اول مدرسه است. ذوق نداری؟
از اتوبوس میترسم. انقدر تکان میخورد که انگار میخواهد بالا بپرد. وای! اگر یک گوزن جلوی ما سبز بشود چه؟
پسر عزیزم! این که حرف خندهداری است. اتوبوس امن است و حتی گوزنها هم روی خط میایستند تا اتوبوس رد شود.
شاید اتوبوس خوب باشد؛ اما وقتی آنجا رسیدم کجا بنشینم؟ حتماً همهجا پر شده و دیگر صندلیای نیست. پس همه باید روی همدیگر بنشینیم.»
حجم
۱۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه
حجم
۱۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه