
کتاب گورخر
معرفی کتاب گورخر
کتاب گورخر نوشتهٔ ایران انتظام توسط انتشارات گیوا منتشر شده است. این اثر دربردارندهٔ فیلمنامهای سینمایی است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب گورخر
کتاب گورخر یک فیلمنامه است و این به معنای آن است که متن شامل دیالوگها، توصیف صحنهها و حرکات شخصیتها است که برای تولید یک اثر سینمایی نوشته شده است. از آنجایی که این کتاب یک فیلمنامه است، انتظار میرود شامل دیالوگها، توصیفات صحنه، و راهنماییهای کارگردانی باشد که برای ساخت یک اثر سینمایی طراحی شده است. این کتاب نشاندهندهٔ نمونههایی از دیالوگها و روند داستان در قالب فیلمنامه است که از وجود شخصیتها و تعارضات دراماتیک حکایت دارد.
خواندن کتاب گورخر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کسانی که به مطالعهٔ فیلمنامهها به عنوان یک قالب ادبی و نمایشی علاقه دارند و همچنین برای دانشجویان و علاقهمندان به سینما و فیلمنامهنویسی، منبع مناسبی است.
بخشی از کتاب گورخر
«مرد تنومندی درِ بزرگترین اتاق هتل را باز میکند و جمال را به داخل هدایت میکند. اتاق اصغر یگانه تمیز، اما کهنه و نمور است. پنجرهٔ اتاق مشرف به میدان شهر است. جمال به تنهایی توی اتاق، انتظار میکشد و با کنجکاوی به وسایل اصغر یگانه نگاه میکند. جمال با شنیدن صدای پا برمیگردد. اصغر یگانه پشت سر جمال ظاهر میشود. مردی میانسال که شکستهتر از سنش به نظر میرسد. جمال و اصغر یگانه لحظهای در سکوت به یکدیگر چشم میدوزند.
جمال: (سکوت را میشکند.) به شما خوشآمد میگم ما باید زودتر از اینا با هم آشنا میشدیم، اما متاسفانه افراد سودجو پیش قدم شدن... (مکث) واقعیتش مشکل کوچیکی پیش اومده که باید شما رو در جریان بذارم. شما اینجا غریب هستین، خیلی چیزها رو نمیدونین. سهراهی سگپر، منظورم آدُر آذرفر، مدیر قبرستون شهر، از این موضوع سواستفاده کرده و یه قبر رو به شما انداخته. قبری که سد راه جادهٔ در حال احداثه و توی قبرستونیه که در حال خراب شدنه... (با تردید.) ما میتونیم معامله کنیم. شما قبر رو به من بفروشین و ما در ازای این قبر، در قبرستون جدید، قبر دیگهای به شما میدیم. اینطوری شما متضرر نمیشین و ما هم میتونیم زودتر قبرستون قدیمی رو تخریب کنیم.
اصغر یگانه: من مالک قانونی این قبرم و به این قبر نیاز دارم. قصد فروشش رو هم ندارم.
جمال شوکه شده است. هر دو در سکوت به یکدیگر نگاه میکنند. جمال دوباره سکوت را میشکند.
جمال: نمیدونم متوفی رو میشناسین یا نه؟ اما فیروزه آهی، زنی که اسمش روی سنگ قبره، سالهای خیلی دور شهر رو ترک کرده و تا جایی که اطلاع دارم اینجا خاک نشده... (مکث و با احتیاط.) شما میدونین اون وجههٔ خوبی اینجا نداره؟ توصیه میکنم به خاطر قبره یه زن فاحشه، خودتونو تو دردسر نندازین. شما مردم این شهر رو نمیشناسین و نمیدونین چه قبری رو خریدین. حاضرم قبر رو به قیمت بیشتری از شما بخرم و قبری...
اصغر یگانه: (نمیگذارد حرف جمال تمام شود.) به همکارتونم گفتم این قبر فروشی نیست. اتفاقاً دنبال همچین قبری میگشتم و در تدارک مراسمی تو این شهر هستم. شما هم بهتره اینقدر پیگیری نکنین آقا.
جمال بهتزده و مستأصل به اصغر یگانه که اتاق را ترک میکند، خیره میماند.»
حجم
۱۲۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
حجم
۱۲۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه