کتاب سه جرم کیهانی (کتاب سوم؛ پایان مرگ)

کتاب سه جرم کیهانی (کتاب سوم؛ پایان مرگ) با عنوان اصلی «Death's end» نوشتهٔ سیکسین لیو (سیشین لیو) و ترجمهٔ شهناز صاعلی است و به‌وسیلهٔ انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شده است. این رمان معاصر و چینی که قسمت اول یک سه‌گانه است، علم، فناوری و پیامدهای ارتباط با فرازمینی‌ها را بررسی کرده است. این رمان مسائل فلسفی و اخلاقی گوناگون و سؤالاتی اساسی دربارهٔ آیندهٔ بشر و جایگاه انسان در کیهان را مطرح شده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب سه جرم کیهانی (کتاب سوم؛ پایان مرگ)

کتاب سه جرم کیهانی (کتاب سوم؛ پایان مرگ) یک رمان معاصر و چینی و جلدی از یک سه‌گانه است. نام جلدهای دیگر این مجموعه «سه جرم کیهانی» و «پایان مرگ» است. زمان داستان بین گذشته و حال در نوسان است و سرنوشت شخصیت‌ها را به اوجی هیجان‌انگیز می‌رساند که صحنه را برای رمان‌های بعدی آماده می‌کند. شخصیت‌های اصلی این رمان چه کسانی هستند؟ «یی‌ونجی» فیزیکدانی است که خانواده‌اش در زمان انقلاب فرهنگی شکنجه و کشته شدند. او کسی است که تماس با سه‌خورشیدی‌ها را آغاز می‌کند و باعث وقوع بحران سه‌خورشیدی می‌شود. «یانگ دونگ» فیزیکدان و دختر یی‌ونجی است. «دینگ‌یی» فیزیکدان نظری و اولین انسانی است که با قطره‌های سه‌خورشیدی تماس برقرار کرد. «یای» دوست‌پسر «یانگ دونگ» است. «ژنگ‌بیهای» افسر ناوگان آسیا است که کشتی فضایی انتخاب طبیعی را طی نبرد روز جزا می‌رباید و با این کار در تاریک‌ترین لحظات زندگی بشر، پرتوی از امید برای انسان‌ها حفظ می‌کند. «سی» دبیرکل سازمان ملل و «مانوئل‌ری‌دیاز» کسی است که پیشنهاد کرد برای دفاع در مقابل سه‌خورشیدی‌ها از بمب عظیم هیدروژنی استفاده کنند. «لووجی» کاشف تئوری جنگل تاریک و خالق بازدارندگی جنگل تاریک است. این کتاب که به‌خاطر داستان‌پردازی و پرسش‌های علمی و فلسفی‌اش بارها مورد تحسین قرار گرفته، شش بخش و چندین فصل دارد. عنوان برخی از فصل‌های این اثر عبارت است از «عصر بازداری، سال ۱۲ عهد برنز»، «دورهٔ پناهگاه، سال ۱۱ جهان پناهگاه»، «دورهٔ پناهگاه، سال ۱۱ سرعت نور II»، «دورهٔ کهکشان، سال ۴۰۹ ستارهٔ ما» و «خارج از زمان جهان ما؛‌ تاریکی اولیه».

یک سریال علمی - تخیلی سه‌بعدی چینی با عنوان «مسئلهٔ سه جسم» (three body problem) در سال ۲۰۲۴ میلادی با اقتباس از این رمان ساخته شده است.

خلاصه داستان سه جرم کیهانی (کتاب سوم؛ پایان مرگ)

داستان این رمان از دوران انقلاب فرهنگی در چین آغاز می‌شود؛ جایی که یک جوان فیزیکدان پس از دیدن مرگ پدرش به دست گارد قرمزها نسبت به بشر دلسرد می‌شود. زندگی این جوان زمانی تغییر می‌کند که به یک پروژهٔ نظامی بسیار محرمانه به نام «ساحل قرمز» دعوت می‌شود. هدف این پروژه برقراری ارتباط با فرازمینی‌ها است. زمین از طریق یک پیام بین‌ستاره‌ای، درگیر سیاست‌های پیچیدهٔ یک تمدن بیگانه در دوردست می‌شود. نیم قرن پس از نبرد روز قیامت، تعادل ناآرام بازدارندگی جنگل تاریک، مهاجمان تریسولاران را از خود دور نگه می‌دارد. زمین به‌دلیل تزریق دانش تریسولاران رونق بی‌سابقه‌ای گرفته است. با پیشرفت روزافزون علم بشر و پذیرفتن فرهنگ زمین توسط تریسولاران، به نظر می‌رسد این دو تمدن به‌زودی قادر خواهند بود به‌صورت مسالمت‌آمیز زندگی کنند، اما صلح بشر را به موجوداتی از خودراضی تبدیل کرده است. «چنگ شین» مهندس هوافضا از اوایل قرن ۲۱ میلادی، در این عصر جدید از خواب زمستانی بیدار می‌شود. او با دانش خود برنامه‌ای را به ارمغان می‌آورد که از آغاز بحران سه‌خورشیدی به مدتی طولانی فراموش شده است. حضور او ممکن است تعادل ظریف بین دو جهان را بر هم بزند. بشر به ستاره‌ها خواهد رسید یا در گهوارۀ خود خواهد مرد؟

چرا باید کتاب سه جرم کیهانی (کتاب سوم؛ پایان مرگ) را بخوانیم؟

مطالعهٔ این اثر شما را با ترکیب علم و فلسفه، کاوش در آیندهٔ بشر، دنیای بی‌ثبات و پیچیده و طبیعت انسان و چالش‌های اخلاقی روبه‌رو می‌کند؛ همچنین این رمان مرزهای سبک علمی - تخیلی را گسترش داده و در باب مباحث علمی و اجتماعی سخن گفته است.

کتاب سه جرم کیهانی (کتاب سوم؛ پایان مرگ) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به دوستداران ادبیات داستانی معاصر چین و قالب رمان علمی - تخیلی پیشنهاد می‌شود.

درباره سیکسین لیو

سیکسین لیو (Cixin Liu) زادهٔ ۲۳ ژوئن ۱۹۶۳ و نویسندهٔ داستان‌های علمی چینی است. او برندهٔ ۹ بار جایزهٔ گلکسی (معتبرترین جایزهٔ علمی - تخیلی ادبیات چین)، جایزهٔ هوگو در سال ۲۰۱۵ میلادی، جایزهٔ Locus در سال ۲۰۱۷ و...شده است. در سال ۱۹۸۸ میلادی از دانشگاه حفاظت از آب و انرژی الکتریکی در شمال چین فارغ‌التحصیل شد؛ سپس به‌عنوان مهندس کامپیوتر در یک نیروگاه در استان شانشی مشغول به کار شد. این نویسنده نخستین نویسندهٔ آسیایی برندهٔ جایزهٔ هوگو بوده است. این رمان به‌عنوان فینالیست جایزهٔ نبیولا انتخاب شده و اولین رمان ترجمه شده است که پس از «شهرهای نامرئی» به قلم ایتالو کالوینو در سال ۱۹۷۶ میلادی نامزد دریافت جایزهٔ بزرگ SF شده است.

کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟

کتاب سه جرم کیهانی (کتاب سوم؛ پایان مرگ) جوایز متعددی مانند جایزهٔ هوگو را برای بهترین رمان در سال ۲۰۱۵، جایزهٔ نبولا را در سال ۲۰۱۴ و جایزهٔ Locus را در سال ۲۰۱۵ میلادی کسب کرده است.

بخشی از کتاب سه جرم کیهانی (کتاب سوم؛ پایان مرگ)

«چنگ شین و گوآن آیفان بار دیگر در خلأ زمانی غوطه‌ور شدند. این حس شبیه زمانی بود که آن‌ها در داخل شاتل وارد سرعت نور کاهش یافته شدند. زمان این‌جا جریان نداشت یا شاید دقیق‌تر است بگوییم زمان وجود نداشت. آن‌ها تمام حس زمان را از دست داده بودند و دوباره آن حس قدم گذاشتن در زمان، اما وجود خارج از آن را تجربه کردند.

تاریکی ناپدید شد، زمان آغاز شد.

هیچ عبارتی مناسب در زبان انسان برای بیان لحظهٔ آغاز زمان، وجود نداشت. این‌که بگوییم بعد از ورود آن‌ها از در، زمان شروع شد، اشتباه است، زیرا، بعد از، مستلزم وجود زمان است. آن‌جا هیچ زمانی وجود نداشت. بنابراین «قبل» یا «بعد» ی وجود نخواهد داشت. زمان، بعد از ورود آن‌ها می‌توانست کم‌تر از یک میلیاردم ثانیه یا بیش‌تر از یک میلیارد سال باشد.

خورشید روشن شد. این کار خیلی تدریجی انجام شد. در ابتدا فقط یک صفحه بود، و بعد نور به آشکار کردن جهان شروع کرد. مثل آهنگی بود که نت‌هایش به سختی شنیده می‌شود، بعد بزرگ شد و بزرگ شد و به گروه کُری قدرتمند تبدیل شد. دایره‌ای آبی در اطراف خورشید ظاهر شد، گسترش یافت و به آسمان آبی تبدیل شد. در زیر آسمان آبی، صحنه‌ای شبانی شکل گرفت. زمین کاشته‌نشده با خاک سیاه وجود داشت. در کنار آن یک خانهٔ سفید و باشکوه بود. چند درخت هم وجود داشت که با برگ‌های به طرز عجیب پهنش، نشانه‌ای از عجیب و غریب بودن با خود داشت.

گوآن آیفان به دوردست اشاره کرد. «مردمی آن‌جا هستند.»

آن‌ها می‌توانستند پشت دو قامت ایستاده در افق را ببینند: یک مرد و یک زن. مرد تازه بازوی بلندکرده‌اش را پایین گذاشته بود.

چنگ شین گفت: «این ما هستیم.»

جلوی آن دو قامت، یک خانهٔ سفید در دوردست و درختانی در آن نزدیکی می‌دیدند، دقیقاً تکراری از آن‌هایی که در نزدیکی بود. آن‌ها به دلیل دوری نمی‌توانستد آنچه در پای این دو قامت وجود داشت، ببینند، اما می‌توانستند حدس بزنند که دشتی سیاه است و در پایان یک جهان، تکراری از آن وجود داشت، یا شاید یک فرافکنی بود.

موارد تکراری یا افکنش از جهان در تمام اطرافشان وجود داشت. آن‌ها به کنارشان نگاه کردند و دیدند که همان صحنه تکرار می‌شود. آن دو نیز در آن دنیاها وجود داشتند. اما تنها چیزی که می‌توانستند ببینند، پشت آن چهره‌ها بود و وقتی چنگ شین و آیفان روبرگرداندند تا به آن‌ها نگاه کنند، آن‌ها سرشان را برگرداندند. آن‌ها پشت سر آن دو نفر را نگاه کردند و همان چیز را دیدند، با این تفاوت که اکنون جهان را از سمت دیگر می‌دیدند. راه ورود به آن جهان ناپدید شده بود.»