دانلود و خرید کتاب لمس روح تو دانیال قایدی
تصویر جلد کتاب لمس روح تو

کتاب لمس روح تو

انتشارات:سنجاق
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب لمس روح تو

کتاب لمس روح تو نوشتهٔ دانیال قایدی است. نشر سنجاق این مجموعه داستان کوتاه را به‌صورت الکترونیک منتشر کرده است.

درباره کتاب لمس روح تو

کتاب لمس روح تو دربردارندهٔ داستان‌هایی کوتاه نوشتهٔ دانیال قایدی است. عنوان داستان‌های این مجموعه عبارت است از «نیم‌نگاه اول: از دم»، «نیم‌نگاه اول: شروع یک پایان»، «نیم‌نگاه اول: گرگ نااُمیدی»، «نیم‌نگاه اول: یاغی رؤیافروش»، «نیم‌نگاه اول: ترس از ترسیدن!»، «نیم‌نگاه اول: چه می‌شد اگر؟!» و «نیم‌نگاه آخر: لمس روح تو».

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر- مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آن‌ها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی می‌کند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزه‌ای (داستان و رمان، کتاب‌های علمی، کتاب شعر، تبدیل پایان‌نامه به کتاب و…) را می‌پذیرد. کتاب‌ها با این انتشارات، منتشر می‌شوند، می‌توانند به‌دست میلیون‌ها مخاطب برسند و نویسنده می‌تواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که می‌خواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کرده‌اند و اکنون می‌خواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.

خواندن کتاب لمس روح تو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های ایرانی و علاقه‌مندان به قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب لمس روح تو

«من توی خانوادهٔ روستایی بزرگ شدم. شغل خونوادگی من دامپروری بود. من تا نوجوونی به این شغل ادامه دادم؛ ولی یهو عموم بهم پیشنهاد کار توی یکی از فرش فروشی های توی تهران رو دآد. زندگیم خلاصه شده بود توی پول درآوردن تا اینکه عاشق شدم و خیلی زود ازدواج کردم. همه چی خوب پیش می رفت. من یه زن مهربون داشتم و دوتا پسر به نام های سعید و ژوبین.

یه روز که مشتری توی مغازه بود و من نتونسته بودم دنبال ژوبین برم تا از مدرسه به خونه ببرمش، زنگ زدم به سارا همسرم که اون دنبال ژوبین بره که ِای کاش این کار رو نمیکردم.   همسر و پسر بزرگترم تصادف کردن و درجا هردوشون فوت کردند و راننده ای هم که بهشون زد متواری شد.

از اون موقع رابطهٔ من و ژوبین سرد شد؛ چون از طرفی همش پیش خودم میگفتم اونی که باید کشته میشد من بودم، نه سارا و سعید. از طرفی می ترسیدم که ژوبین بفهمه که من مقصر مرگ مادرش بودم؛ چون وابستگی زیادی بین ژوبین و مادرش بود. یه جورایی لوس مامانش بود. چند سال گذشت که دومین اتفاق هم برای خونوادهٔ صالحی افتاد و اون ضایعهٔ مغزی بود که برای ژوبین بوجود اومد. دکترش بعد از عمل کردنش گفت تومور رو تونسته بسلامتی خارج کنه، اما دیگه نمیتونه روی پاهاش بایسته و قدرت تکلمش رو هم از دست داد. اولین کاری که برای ژوبین کردم گرفتن پرستار بود. ولی چون با رفتار خیلی بد ژوبین روبرو میشدن همشون فرار رو به قرار ترجیح می دادند.

خب حق داشت. نمی تونست با آدم جدیدی که شده، کنار بیاد. تا اینکه زن عموم یکی رو بهم معرفی کرد که انگار میخواست خودش رو برای روزی آماده  کنه که پسرش از کُما دربیاد به همین خاطر میخواست پرستار یکی مثل ژوبین بشه. آخه مثل اینکه پسر اون طرف هم بعد از دراومدن از کُما بخاطر گلوله ای که خورده بود مثل ژوبین میشه. من هم قبول کردم . اوایل فکر میکردم این هم مثل بقیه چند روز بیشتر نمیتونه دووم بیاره و میزاره میره؛ اما موندن و بدخُلقی نکردن ژوبین به کنار . از همون اول آنقدر به حرف پرستارش گوش میکرد که قبول کرد بیرون رفتن از خونه. اخلآق ژوبین خیلی خوب شده بود. سالها همینطور خیلی خوب گذشت تا اینکه یه روز خانوم عباسی با خوشحالی زیاد اومد پیشم و گفت که پسرش از کُما دراومده و به همین خاطر میخواست از کارش استعفا بده و به پسرش برسه. من قبول کردم اما قرار گذاشتیم که خودش به ژوبین بگه. چهار ساعت بعد زنگ زدن و گفتن که تصادفی شده که توی اون پسرم ژوبین کشته شده. مثل اینکه راننده هم یکی به اسم خسرو آزادی بوده که  آنگار توی کار مواِد مخدر بوده و به همین خاطر در راه فرار با ژوبین تصادف کرده؛ از اون طرف خانوم عباسی هم سکته کرد...»

کاربر 1649962
۱۴۰۳/۰۹/۱۱

عالی بود

سمانه قائدی
۱۴۰۳/۰۹/۱۲

عالی بود فقط ویراستار محترم غلطهای املایی رو تصحیح نکرده

دوستی فرزندانمان با کره‌ زمین
مری دموکر
قول و قرار با زندگی!
موسی زمان‌زاده‌دربان
محمدعلی کلی
ماریا ایزابل سانچز وگارا
انقلاب اسلامی در کرمان
علی عبداللهی نیا
Effective Reading Comprehension for EFL Learners
عباس پورحسین گیلاکجانی
تبیین عوامل اجتماعی موثر بر بی حجابی و بدحجابی زنان
لیلا رستمی
Developing a Model of Classroom Management Literacy
زهره جعفری
پردازش تصویر از اصول تا اجرا با کمک نرم افزار متلب
محمودرضا گلزاریان
بیومکانیک و سیاست های عملکرد ورزشی
مرتضی نعمتی
آلبرت انیشتن چه کسی بود؟
جس برالیر
خاطرات جنگ جهانی دوم (جلد اول؛ از آغاز تا ۱۹۴۱)
هاینتس گودریان
ماه غریب من
مجید ملامحمدی
تحفه سلطانیه
حسن بن گل محمد بن قلی محمد
طراحی رابط کاربری وب و موبایل با FIGMA
یاسمین شاهقلی گشتی
آدم شویی
نصرت الله محمودزاده
روش های پژوهش کیفی در حسابداری، حسابرسی و مالی
زهیرال حق
گلچینی از گیاهان دارویی
صمصام صانعی
گهواره گربه
کورت ونه گوت جونیر
اختلالات تجزیه‌ ای و اختلال کنترل تکانه (فصل یازدهم)
سینا طاهر زاده بروجنی

حجم

۲۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۰ صفحه

حجم

۲۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان