کتاب غریبه ای در قایق نجات

کتاب غریبه‌ای در قایق نجات نوشتۀ میچ آلبوم با ترجمۀ رضوانه ارشادپور در نشر دختر آفتاب به چاپ رسیده است.

درباره کتاب غریبه ای در قایق نجات

کتاب غریبه‌ای در قایق نجات داستان ایمان، امید و حضور خداوند است. داستان از زبان بنجامین یکی از مسافران به‌جا‌مانده از یک کشتی غرق‌شده روایت می‌شود که وقایع را در دفتری یادداشت می‌کند و بعد از گذشت یک سال زمانی آن دفتر یافت می‌شود که قایق نجات، خالی در جزیرۀ مونتسرات کشف شده است.

چه اتفاقی می‌افتد اگر روزی خداوند را صدا کنید و از او طلب کمک نمایید و خداوند واقعاً مقابل شما ظاهر گردد؟ پس از انفجاری که در روی یک کشتی رخ می‌دهد، ۱۰ نفر از مسافرها که نجات یافته‌اند برای بقا در دریا تلاش می‌کنند. آن‌ها در حالی که سوار بر قایق نجات در اقیانوس بی‌کران سرگردان هستند و با کبود آب و غذا و از همه‌ مهم‌تر امید مواجه هستند، غریبه‌ای را از آب بیرون می‌کشند. او برای مسافران ادعا می‌کند که خداست و در پاسخ به ندای کمک آن‌ها از خداوند در برابرشان ظاهر شده است. غریبه می‌گوید تنها در صورتی آنان را نجات می‌دهد که همگی با تمام وجود به او ایمان آورند.

به‌راستی او کیست و از کجا پیدایش شد؟ آیا این غریبه واقعاً اوست که ادعا می‌کند؟ علت واقعی انفجار کشتی چیست؟ آیا بازماندگان در این سفر به بهشت خواهند رفت یا این تجربه آن‌ها را به جهنم خواهد فرستاد؟ نویسنده با داستان پررمزورازش، ذهن شما را با پرسش‌هایی دربارۀ باورهای عمیق انسانی درگیر و نکاتی را گوشزد می‌کند؛ اما قضاوت نهایی را بر عهدۀ خودتان می‌گذارد. اینکه از محتوای این داستان چه نتیجه‌ای می‌گیرید به برداشت شما برمی‌گردد. 

خواندن کتاب غریبه ای در قایق نجات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران رمان‌های رازآمیز پیشنهاد می‌کنیم.

درباره میچ آلبوم

میچ دیوید آلبوم در ۲۳ مه ۱۹۵۸ در نیوجرسی آمریکا به دنیا آمد. او نویسندهٔ آمریکایی و روزنامه‌نگار، فیلم‌نامه‌نویس، نمایشنامه‌نویس، مجری رادیو و تلویزیون و نوازنده بوده است. کتاب‌های میچ آلبوم بیش از ۳۵ میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته شده‌اند. میچ آلبوم را البته به‌خاطر داستان‌های الهام‌بخشش می‌شناسند. از آثار معروف او که به زبان فارسی ترجمه شده و از استقبال خوبی هم برخوردار بوده، می‌توان به «یک روز دیگر»، «در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند»، «نفر دیگری که در بهشت ملاقات می‌کنید»، «سه‌شنبه‌ها با موری» و «به اولین تماس تلفنی از بهشت» اشاره کرد.

بخشی از کتاب غریبه ای در قایق نجات

«وقتی او را از آب بیرون کشیدیم، هیچ اثری از زخم یا خراش روی بدنش نبود. اولین چیزی که به آن توجه کردم همین بود. بدن همه‌ی ما پر از زخم و کبودی بود، اما بر بدن او که پوست بادامی و موهای تیره‌ی ضخیمی داشت که به‌واسطه‌ی آب دریا مات شده بود، هیچ اثری از این چیزها نبود. او پیراهنی بر تن نداشت، خیلی عضلانی نبود، شاید بیست سال سن داشت و چشمانش آبی کمرنگ بود.»