کتاب اقتصاد انرژی چین

کتاب اقتصاد انرژی چین نوشتهٔ محمد عندلیب و علی طاهری فرد و حسین امرایی است. انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی ظرفیت‌های همکاری تا مدل سیاست‌گذاری است.

درباره کتاب اقتصاد انرژی چین

کتاب اقتصاد انرژی چین هفت فصل دارد که عبارت‌اند از

• در فصل اول این کتاب به فرصت‌ها و تهدیدهای بخش نفت‌ و گاز چین می‌پردازیم. بخش اول این فصل به بررسی ساختار نهادی در بخش انرژی چین مربوط است. سپس ضمن بررسی تقاضای انرژی در چین، به‌بررسی فرصت‌ها و تهدیدهای بالادستی و پایین‌دستی بخش‌های نفت‌ و گاز پرداخته‌شده است. بخش سوم این فصل هم به بررسی شرکت‌های فعال نفت‌ و گاز چین اختصاص دارد.
• در فصل دوم کتاب به ارزیابی آینده‌پژوهانه وضعیت عرضه و تقاضای انرژی چین تا سال ۲۰۵۰ بر اساس آمار و پیش‌بینی‌ها پرداخته‌ شده است و ضمن تحلیل بازار نفت خام، بازار گاز طبیعی و محصولات پتروشیمی، مهم‌ترین بازارهای وارداتی چین و رقبای ایران در این بازار بررسی شده‌اند.
• فصل سوم کتاب بر ظرفیت‌ها و چالش‌های واردکنندگان فرعی LNG متمرکز است؛ افزایش سریع تقاضای چین به دلیل گذار از زغال‌سنگ به گاز، باعث رقابتی‌ترشدن قیمت‌های لحظه‌ای LNG و تعهد دولت به افزایش دسترسی به زیرساخت گاز‌ شده است و این مسائل نیز به‌ نوبهٔ خود موجب شدت ‌گرفتن رشد شرکت‌های فرعی‌شده است.
• در فصل چهارم به یکی از مسائل مهم حوزه انرژی در چین یعنی وضعیت پالایشگاه‌های چینی و بحران‌های آن پرداخته‌شده است. توسعه اقتصاد چین نیاز این کشور را به نفت بیش‌ازپیش کرده است و همین امر سبب می‌شود تأمین انرژی از اهمیت بالایی برخوردار باشد. یکی از اصلی‌ترین مسائل در زمینه واردات نفت خام، مسئلهٔ پالایش و به‌تبع پالایشگاه‌های چینی است.
• در فصل پنجم به این نکته می‌پردازد که چگونه کووید-۱۹ چشم‌انداز بلندمدت تقاضای نفت چین را تغییر داده است؟
• در فصل ششم سیاست‌های بخش نفت و گاز چین در چهاردهمین برنامهٔ پنج ساله (۲۰۲۱-۲۰۲۵) بیان می‌شود.
• در فصل هفتم نویسنده به این مهم می‌پردازد که چین چگونه بازار انرژیش را مدیریت می‌کند؟ و چشم اندازی دارد به تحول سیاست‌گذاری.  

خواندن کتاب اقتصاد انرژی چین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران اقتصاد پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب اقتصاد انرژی چین

«چین کشوری کهن با تمدنی چند هزارساله است که از دیرباز مورد توجه بوده است؛ اما در شرایط فعلی مطالعه چین از ابعاد مختلفی اهمیت یافته است. کشوری که در سال ۱۹۶۰ بیش از نیمی از جمعیت یک میلیاردی‌اش در زیر خط فقر بودند و روزگار سختی را می‌گذراند امروز به کارخانه دنیا تبدیل‌شده است. از طرفی رشد خیره‌کننده چین و تبدیل‌شدن این کشور به دومین اقتصاد جهان نیز خود از مطالب رمزآلود این روزهای اقتصاد دنیاست؛ لذا مطالعه روندها، ابتکارها و مدل‌های سیاست‌گذاری برای رسیدن به مرحله فعلی، توجه بسیاری از اقتصاددانان را به‌‌خود جلب کرده است.

همان‌طور که پرواضح است یکی از پایه‌های رشد در اقتصادها، دسترسی ایمن و پایدار آنها به منابع انرژی است. از طرفی همان‌طور که می‌دانیم ذخایر نفت، گاز و زغال‌سنگ چین پاسخگوی جمعیت یک میلیارد و چهارصد میلیونی این کشور نیست و این کشور برای دوام حیات اقتصادی و ارتقا و حفظ موقعیت کنونی خود، ناچار به تأمین منابع پایدار انرژی می‌باشد.»