دانلود رایگان کتاب جوراب بلند زنانه تیم اوبراین ترجمه مریم نوری‌زاد

معرفی کتاب جوراب بلند زنانه

«جوراب بلند زنانه» داستان کوتاهی نوشته تیم اوبراین(-۱۹۴۶) رمان‌نویس آمریکایی است که بیشتر به سبب نوشتن کتاب «آنچه با خود حمل می‌کردند»، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه اما مرتبط در خصوص سربازانی که در جنگ ویتنام شرکت کرده‌اند، شهرت دارد. این داستان کوتاه از مجموعه مطالعه در وقت اضافه است. زمان تقریبی مطالعه: ۴ دقیقه
mehregan
۱۳۹۶/۰۵/۲۵

نویسنده در داستان کوتاهش شخصیتی را خلق کرده که در عین سادگی به باور و و اعتقاد خود ایمان دارد این انسان به تقوا اعتقاد دارد (البته از دیدگاه خود) و آنجا تقوایش مشخص می شود که وقتی دختری را

- بیشتر
الهه
۱۳۹۷/۰۵/۲۹

جالب بود به نظرم مهم نیست که اون شخصیت به چه چیزی اعتقاد داشت؛بلکه این مهمه که با اون روش احساس آرامش می کرد و امیدوارانه اقدام می کرد و همین موضوع به او کمک می کرد.

حسن
۱۳۹۷/۰۵/۱۰

اخه این چه کتابیه تمایلات فتیش یه امریکایی

بلاتریکس لسترنج
۱۳۹۷/۱۰/۲۵

دوس دخترش چه عجیب بوده جوراب شلواریمو تاحالا به کسی کادو ندادم😂

safa
۱۳۹۷/۰۶/۱۰

چرا جوراب شلواری?! خیلی چیزهای دیگه میتونست باشه که اون رو یاد عشقش بندازه!

سیّد جواد
۱۳۹۷/۰۶/۰۸

عشق، امید، انرژی مثبت🌞😍

▪︎ sᴀʟᴠᴀᴅᴏʀ
۱۳۹۷/۰۵/۲۰

این نشون میده شما به یه چیز عجیب و مضخرفم اعتقادت قوی باشه اون اعتقاد حتما اتفاق میفته اینا همش به باور و امیدت بستگی داره و اینکه این کتاب یجورایی به بی معرفتی دخترا تو زمان سربازی هم اشاره کرده 😁

atrisa
۱۳۹۶/۰۸/۲۶

این داستان نشون میده که همه اتفاق های انسان فقط به باور ها و اعتقاداتش بستگی داره اگر ادم به خودش تلقین کنه یه چیزی رو اون اتفاق واقعا براش میفته 😉

هانا F
۱۳۹۶/۰۸/۱۰

فقط لازمه یه چیزی رو باور داشته باشی... و به یه چیزی یا یه کسی عشق به ورزی.... اون چیز می تونه شما رو نجات بده...و اگه بخوای وسیله ی مرگ شما باشه حتی اگه یه جوراب زنانه باشه

Hadith
۱۳۹۶/۰۵/۲۲

اسمش رو گذاشتن مطالعه در وقت اضافه!!! الکی هدر بره بهتر از اینه که مغزمون رو پر از چیزهای مزخرف بکنیم پیشنهاد میدم از نویسندگان مطرح و معتقد خودمون برای این طرح استفاده بشه

من به عشقم وفادارم
usofzadeh.ir
او معتقد بود که آن‌ها (جوراب‌ها) برایش حکم یک زره‌ی قوی را دارند. هر گاه که ما برای یک ضدحمله‌ی شبانه در جبهه آماده شدیم و خودمان را مجهز به کلاه و جلیقه‌ی ضدگلوله می‌‌کردیم، هنری دابینز به جای این‌ها ترجیح می‌‌داد که با تکیه بر باورهای عمیق معنویش، خودش را مجهز به پوشیدن آن جوراب‌ها کند،
هانا F
دابینز مانند خیلی از ماها در ویتنام، میل و اشتیاقی عجیب به خرافات داشت.
.
«مسئله‌ای نیست، من به عشقم وفادارم، و نیروی سحرآمیز و طلسم این جوراب‌ها، هرگز از بین نمی‌روند». بازگویی این جملات برای همه‌ی ما تسلا‌بخش بود.
لوسی کارلایل;)
نکارش کرد. مدتی بعد، تقریباً اواخر اکتبر، دوست دخترش، او را به راحتی ترک کرده و کنار گذاشت. این مسئله مانند طوفانی سهمگین و وحشتناک بود. دابینز، برای مدتی در سکوت فرو رفت؛ در حالی ‌که خیره به نامه‌ای بود که از طرف دوست دخترش فرستاده شده بود. سپس، بعد از گذشت مدت زمانی، او جوراب‌ها را بیرون آورده و مانند شيئی آرامش‌بخش و تسلی‌دهنده، به دور گردن خود گره زد. او گفت: «مسئله‌ای نیست، من به عشقم وفادارم، و نیروی سحرآمیز و طلسم این جوراب‌ها، هرگز از بین نمی‌روند». بازگوی
elena
او معتقد بود که آن‌ها (جوراب‌ها) برایش حکم یک زره‌ی قوی را دارند. هر گاه که ما برای یک ضدحمله‌ی شبانه در جبهه آماده شدیم و خودمان را مجهز به کلاه و جلیقه‌ی ضدگلوله می‌‌کردیم، هنری دابینز به جای این‌ها ترجیح می‌‌داد که با تکیه بر باورهای عمیق معنویش، خودش را مجهز به پوشیدن آن جوراب‌ها کند، جوری ‌آن‌ها را دور گردنش گره می‌‌زد که قسمت پایین لنگه‌های جوراب، روی شانه‌ی چپش را کاملاً بپوشانند. وضعیت‌اش کمی مضحک به نظر می‌‌رسید. هر چند که ما می‌‌کوشیدیم تا راز این مسئله را درک کنیم. جسم دابینز گویی آسیب‌ناپذیر شده بود. در طول جنگ، هیچ وقت مجروح نشد. هرگز هیچ جراحتی ندید.
کاربر ۲۳۹۳۲۲۵
«مسئله‌ای نیست، من به عشقم وفادارم، و نیروی سحرآمیز و طلسم این جوراب‌ها، هرگز از بین نمی‌روند».
haniyeh

حجم

۵٫۶ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

حجم

۵٫۶ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

قیمت:
رایگان