نظرات کاربران درباره کتاب جوراب بلند زنانه

نویسنده در داستان کوتاهش شخصیتی را خلق کرده که در عین سادگی به باور و و اعتقاد خود ایمان دارد این انسان به تقوا اعتقاد دارد (البته از دیدگاه خود) و آنجا تقوایش مشخص می شود که وقتی دختری را دوست دارد آن دختر او را رها می کند ولی او دختر را می بخشد و همچنان بر باور خود ایستادگی می کند ، جریان نه یک ادم منحرف جنسی و غیر اخلاقی است و نه چیز دیگر جریان داستان فقط یک انسانی است ساده و خوش باور که با سادگی به باور خود اعتقاد دارد و از دیدگاه خود یک انسان با تقواست .

جالب بود به نظرم مهم نیست که اون شخصیت به چه چیزی اعتقاد داشت؛بلکه این مهمه که با اون روش احساس آرامش می کرد و امیدوارانه اقدام می کرد و همین موضوع به او کمک می کرد.

اخه این چه کتابیه تمایلات فتیش یه امریکایی

دوس دخترش چه عجیب بوده جوراب شلواریمو تاحالا به کسی کادو ندادم😂

چرا جوراب شلواری?! خیلی چیزهای دیگه میتونست باشه که اون رو یاد عشقش بندازه!

عشق، امید، انرژی مثبت🌞😍

این نشون میده شما به یه چیز عجیب و مضخرفم اعتقادت قوی باشه اون اعتقاد حتما اتفاق میفته اینا همش به باور و امیدت بستگی داره و اینکه این کتاب یجورایی به بی معرفتی دخترا تو زمان سربازی هم اشاره کرده 😁

این داستان نشون میده که همه اتفاق های انسان فقط به باور ها و اعتقاداتش بستگی داره اگر ادم به خودش تلقین کنه یه چیزی رو اون اتفاق واقعا براش میفته 😉

فقط لازمه یه چیزی رو باور داشته باشی... و به یه چیزی یا یه کسی عشق به ورزی.... اون چیز می تونه شما رو نجات بده...و اگه بخوای وسیله ی مرگ شما باشه حتی اگه یه جوراب زنانه باشه

اسمش رو گذاشتن مطالعه در وقت اضافه!!! الکی هدر بره بهتر از اینه که مغزمون رو پر از چیزهای مزخرف بکنیم پیشنهاد میدم از نویسندگان مطرح و معتقد خودمون برای این طرح استفاده بشه

این ربطی به تلقین نداره دوستان یا به انرژی مثبت این در واقع در مورد عشقه در واقع هر عشقی اکسیر واقعی است که قدرت خود را از اکسیر اعظم یعنی عشق ذاتی انسان به خدا می گیرد هر که را جامه ز عشقی چاک شد او ز عیب ها کلی پاک شد شاد باش ای عشق ای خوش سودای ما ای طبیب جمله علتهای ما مولانا

خیلی معمولی. اگر در پایان با جوراب خودش رو حلق آویز میکرد خیلی قشنگ بود معلوم نشد عاشق دختره بود یا عاشق جوراب دختره

یا این کتاب اونقدر عالیه که در ذهن این حقیر گنجایش نداره و من نمیتونم درکش کنم یا اونقدر افتضاحه که هیچی نمیشه ازش یاد گرفت

من وقتی اسم کتاب رو دیدم کنجکاو شدم که بخونمش ظاهرا اسم کتاب مضحک بنظر میرسه ولی شاید نویسنده خواسته به مخاطبان بگه که حتی در شرایط سخت تلقین و یا افکار مثبت به عشق یا هر چیز دیگه ای میتونه اثرات مثبتی داشته باشه

جالب بود.. یه جورایی به زندگی ما اشاره داره..گاهی وقتا زندگیمون با تلقین هست و این تلقین گاهی مثبت و گاهی هم منفیه..

داستان خوبی بود، در واقع ما از هر چیزی که بهش انرژی مثبت بدیم و راجع بهش نظر مثبتی داشته باشیم، همون انرژی به خودمون برمیگرده..🌸

اگر جای جوراب زنانه یه سکه,دستمال,... بود چی می شد؟!

نویسنده در این داستان سعی کرده انحرافات جنسی و مسائل معنوی بهم گره بزند .. از این دست نویسنده در جهان امروز کم نیستند مثل پائیلو کوئیلو ...به هر حال در اندیشه ی امروز ، بیشتر انحرافات جنسی در قلمرو امیال طبیعی و فطری دسته بندی می شود .قصد در اینجا رد یا اثبات این موارد نیست بلکه توضیحی بود که باید قبل از ارایه ی موارد ذیل داده می شد . ۱- داستان زیر مثل تمام داستان ها و فیلم های آمریکایی ، مرد آمریکایی را خیرخواه و قهرمان معرفی می کند . ۲- داستان بی قابلیت تر از آن چیزی بود که فکرش را می کردم . ۳- داستان یک روال خطی معمولی داشت ۴- تنها کوتاهی داستان ، باعث کشش شده بود و اگر این داستان بیشتر از ۱۰ صفحه می شد ، کشش در آن می مرد . ۵- شخصیت پردازی قابل ملاحظه ای مشاهده نشد ... حتی شخصیت اصلی با اغماض از تیپ بودن رهایی می یابد . ۶- راوی زبانی ساده و به دور از پیچدگی های زبانی دارد . جمله ها سر راست ، صاف و ساده اند. ۷- داستان در برانگیختگی احساس مخاطب آن چنان که از داستانی که جدایی در بطن خودش دارد انتظار می رود ، موفق عمل نکرده. ۸- اصلا در این داستان گره ، اوج و فرودی وجود نداشت ۹- اسم داستان هم که کاملا مرتبط با تم داستان می باشد . ۱۰ _ پایان داستان هم طبق معلموم و مطابق با رویه های معاصر چه داخلی و چه خارجی به شکل نامطلبوبی ختم می شود . باید باور کنیم ادبیات داستانی مسیرش را گم کرده و هر روز سقوط و افولش بیشتر می شود.

خیلی جالبه بعد از اتفاقات اخیر کشور ، طاقچه نظرات کاربران رو چک میکنه و گزینشی رفتار میکنه ولی درمورد کتاب ها اینطوری عمل نمیکنه و از این دست چرندیات به اسم کتاب در این برنامه وجود داره. (:

قدرت عشق و به دنبال اون اعتقاد و قبول هرچیزی که به اون عشق مرتبط میشه . تاجایی این اعتقاد در اون شخص نهادینه شده که حتی با قطع رابطه از طرف دوست دخترش باز هم از باورش نسبت به اینکه اون جوراب میتونه براش شانس بیاره کم نشد .

در درجه اول ضد جنگه و بعد این رو میگه که باور به هرچیزی اگر عشق توش باشه درست یا غلط نجات بخشه

خیلی خیلی بد! خود نویسنده هم جزء جماعت خرافاتی و مومن(!) هست قطعا

نظر خاصی ندارم در مورد این کتاب وقتتون رو هدر ندید....

باور داشته باشیم. 🍀

واقعا به نظر من هرکس توی دنیا باید یه چیزی مثل اون جوراب هارو داشته باشه

قشنگ بود

به کمتر داستانی ۵ ستاره میدم. واقعا لذت بردم. خیلی استادانه و خیلی زیرکانه گفته بود دوست دختر ولی واقعا فقط دوست دختر نبود بلکه عشق بود. از اون عشقایی که کم پیش میاد.

خیلی مسخره بود،من حتی تو چرک نویسم هم چنین چیزی نمی نمی نویسم.

بد نبود

جادوی عشق

میتونم بگم نشون دهنده ی اعتقادات قوی ادما بود . این اعتقادات ما هستند که باور ها و روحیات ما رو می سازند . کتاب خوبی بود و ممنون از طاقچه !

تلقین خرافه رو در قالبی گذاشته که فکر می‌کنید عشق تلقین مثبت و فال خوب زدن میتونه اعتماد به نفس بالا ببره میتونه نیروهای نهفته و غیرفعال شمارو آشکار کنه اما واقعیت هارو نمیتونه تغییر بده همین شخصیت اگه داستان ادامه داشت چی میشد جنگ ویتنام بود کشتار زیاد از دو طرف شکست و عقب نشینی ایالت متحده و آمارهای دیگه رو بخونید از اینترنت از تبعات این جنگ، میخوام بگم ی قصه فرضی پوچ می‌سازه با سلیقه و افکار شخصی و اون رو به خورد ما میده غافل از اینکه در عالم واقع نمیتونی پیداش کنی و....

خیلی مسخره بود

دست آویزی برای اعتقاد، حالا هر چه که می خواهد باشد، تا امید و اعتقاد است کارها پیش می رود.

دقیقا همینطوره،یه جورایی کل زندگی تلقینه.

شاید هدف و مقصود نویسنده جوراب شلواری ها نبود هدف او اعتقاداتی بود که روح فرد رو تسّلی و آرامش میبخشید. کتاب خوبی بود.

حتی اگه ب بی ارزش ترین چیز دنیا باور داشته باشی اون باور حقیقی میشه چون تو باورش داری حتی اگه جسم اون باور از بین بره تاثیر اون هنوز توی روح و فکر تو وجود بره هر چقدر هم مضحک باشه و غیر قابل باور

خیلی وقت پیش خونده بودمش اون موقع هم ازش خوشم اومد. ساده و زییا.

چی بگم والا😐

داستان عجیبی بود ولی جالب و یا سرانجام درستی نداشت نتیجه خاصی هم نمیشد ازش گرفت. اسطوره ساختن از یک فرد فوت فیتیش بنظرم کار احمقانه ایه

جالب بود...

متن روان و داستان جالبی داشت و به تاثیر عمیق به باور های قلبی اشاره داشت.

هر خوبی که به انسان ها میرسه از الله هست. الحمدلله البته اعتقادات سربازان غربی هم عجیب سمیه.

خیلی جالب بود. اثری متفاوت در مورد ایمان و اثر عشق

واقعا اینکه اون به جوراب شلواری دوست دخترش اعتقاد داشته مهم نیست. بلکه من فکر میکنم نکته داستان اینه که به هر چیزی در این عالم از تح قلب باور داشته باشی برات به وجود میاد!امتحانش کنین.

بنظر من بیشتر از عشق ، به خودش تلقین میکرد که اون جوراب نیرو داره و می‌تونه ازش محافظت کنه وقتی که انسان به خودش یک چیزی رو تلقین می‌کنه ناخودآگاه نسبت به اون عمل انرژی منتقل می‌کنه و به صورت اتفاق مثبت تو زندگی پدیدار میشه

داستان خیلی خاص و متفاوتی نداره بدک نبود

بنظرم نشان دهنده ی این بود که اعتقادات ما چقدر در زندگیمون میتونن تاثیر بذارن :) من لذت بردم . 👍🏻

جالب بود ، آدم ها به دنبال تسلی خاطر خود هستند حتی اگر مضحک باشد ، برای بقا لازم است

یه طنز جالبی همراه اعتقادات شخصیت اصلی داستان بود ولی چه پایان ناراحت کننده ای داشت...