دانلود رایگان کتاب پیرمردی بر سر پل ارنست همینگوی ترجمه زهرا تدین

معرفی کتاب پیرمردی بر سر پل

«پیرمردی بر سر پل» داستان کوتاهی نوشته ارنست همینگوی(۱۹۶۱-۱۸۹۹)، نویسنده آمریکایی و برنده جایزه نوبل است. این کتاب از مجموعه مطالعه در وقت اضافه است. زمان تقریبی مطالعه: ۴ دقیقه
معرفی نویسنده
عکس ارنست همینگوی
ارنست همینگوی
آمریکایی | تولد ۱۸۹۹ - درگذشت ۱۹۶۱

ارنست میلر همینگوی، نویسنده امریکایی برنده نوبل ادبیات است. وی از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی»، شناخته می‌شود.

sami :)
۱۳۹۹/۰۶/۱۲

وقتی می‌گوید تمام نگرانی‌اش به خاطر دو تا بز، یک گربه و چهار جفت کبوتر است، لایه‌ای از طنزی گزنده در دل خواننده ریشه می‌دواند و او را به فکر وامی‌دارد که پیرمرد را فقط یک شخص نداند، بلکه او

- بیشتر
sorgol
۱۳۹۹/۰۲/۱۳

به نظرم باید نقد داستان هم حتما بخونید و متوجه شوید به نظرم همینطور که توی خود داستان هم گفته بود «من فقط پیرمردی بودم که از حیوانات نگهداری میکردم» کلا به نظرم منظور داستان این بود که جنگ همه رو

- بیشتر
mah
۱۳۹۷/۰۲/۰۹

از طاقچه ممنونم بابت مطالعه در وقت اضافه 😍 برای ما که دانشجوییم و همش سرمون شلوغه وقتی همه جا و همه کس عصبیمون میکنه خوندن یه داستان کوتاه و پراز‌معنی خیلی آرامش بخشه... این داستان عالی بود . ممنون.

...
۱۳۹۸/۰۹/۰۴

ای کاش طاقچه یه بخشی هم داشت برای نقد و تفسیر کتاب ها... اینطوری قابل فهم ترم میشه...

kazemi.z
۱۳۹۶/۰۸/۲۷

آه لعنت به جنگ درهرکجای دنیا...خوب بود

shayestehbanoo
۱۳۹۸/۰۷/۲۱

پیر مرد نماد مردم بی دفاع ، مردمی که بدون اینکه دلیل جنگ رو بدونن خودشون رو با ناگاه وسط جنگ پیدا کردند و بخاطر جونشون همه ی اون چیزی که داشتند رو رها کردند و دقیقا تنها قربانی های

- بیشتر
ketabkhan
۱۳۹۹/۰۶/۲۵

پیامی خاص، بدون متنی خاص. داستان می تونه حاوی پیام بزرگ و تاثیرگذاری باشه اما این که چطور متنقل بشه و نوشته بشه، بسیار مهمه. متن به خصوص دیالوگ های بین شخصیت ها می تونست، خاص و موندگارتر باشه. مثلا

- بیشتر
H
۱۳۹۶/۰۹/۲۴

جنگ باعث میشه همه دلخوشیها ووابستگی های ادم ناچیز وبی ارزش بنظر بیاد وتنها هدفت میشه نجات جونت که گاهی وقتها که فکر میکنی حتی خودت هم نمیتونی بفهمی که زنده بمونی برای چی جنگ وابستگی ها و دلخوشیهای تو

- بیشتر
مریم بانو
۱۳۹۷/۰۸/۱۰

نوع روایت داستان درد و غصه ی خاصی که توی فضای اون موج میزد به مخاطب این حسو میداد که خودش هم توی داستان حضور داره.

goddess
۱۳۹۸/۰۵/۱۴

گربه سمبل افرادی ه که قدرت دارن در شرایط بحران تو همون موقعیت حفظ جان کنن بز مثل اونهایی که نه می تونن برن نه درک و مفهمومی از شرایط فعلی دارن پرندگان سرور همه هستن و رها در تغییرمکان و حال...

پرسیدم: «از چه کسی طرفداری می‌‌کنید؟» گفت: «من سیاست سرم نمی‌شود
Koosha
این موضوع و اینکه گربه‌ها می‌‌دانستند چگونه از خودشان مواظبت کنند تنها دلخوشی پیرمرد بود.
vesta
پرسیدم: «زن و بچه هم دارید؟» و انتهای پل را نگاه کردم که چندتا گاری با عجله از شیب ساحل پایین می‌‌رفتند. گفت: «فقط همان حیوان‌هایی بودند که گفتم. البته گربه بلایی سرش نمی‌آید. گربه‌ها می‌‌توانند خودشان را نجات بدهند، اما نمی‌دانم بر سر بقیه چه می‌‌آید؟»
H
البته گربه بلایی سرش نمی‌آید. گربه‌ها می‌‌توانند خودشان را نجات بدهند،
امیرحسین
پرسیدم: «گفتید چه حیواناتی بودند؟» گفت: «روی‌هم‌رفته سه جور حیوان بودند. دو تا بز، یک گربه و چهار جفت هم کبوتر». پرسیدم: «چرا مجبور شدید ترکشان کنید؟» ـ از ترس توپ‌ها. سروان به من گفت که در تیررس توپ‌ها نمانم. پرسیدم: «زن و بچه هم دارید؟» و انتهای پل را نگاه کردم که چندتا گاری با عجله از شیب ساحل پایین می‌‌رفتند. گفت: «فقط همان حیوان‌هایی بودند که گفتم. البته گربه بلایی سرش نمی‌آید. گربه‌ها می‌‌توانند خودشان را نجات بدهند، اما نمی‌دانم بر سر بقیه چه می‌‌آید؟»
مهدی
گفت: «گربه چیزیش نمی‌شود. مطمئنم. برای چه ناراحتش باشم؟ اما آن‌های دیگر چطور می‌‌شوند؟ شما می‌‌‌گویید چه بر سرشان می‌‌آید؟» ـ معلوم است، بالاخره یک جوری نجات پیدا می‌‌کنند. ـ شما این طور فکر می‌‌کنید؟ گفتم: «البته.»
امیرحسین
آن قدر خسته بود که نمی‌توانست قدم از قدم بردارد.
اقیانوس آرام
دیگر کاری نمی‌شد کرد. یکشنبه عید پاک بود و فاشیست‌ها به سوی ایبرو می‌‌تاختند. آسمان پر از ابرهای تیره و تار بود و هواپیماهایشان به ناچار پرواز نمی‌کردند. این موضوع و اینکه گربه‌ها می‌‌دانستند چگونه از خودشان مواظبت کنند تنها دلخوشی پیرمرد بود.
apk
اما نمی‌دانم بر سر بقیه چه می‌‌آید؟
yurika stargirl
ـ اما آن‌ها زیر آتش توپ‌ها چه کار می‌‌کنند؟ مگر از ترس همین توپ‌ها نبود که به من گفتند آنجا نمانم؟
~ از ساکنین قلعه ی متحرک هاول ~
گفتم: «در قفس کبوترها را باز گذاشتید؟» ـ بله. ـ پس پرواز می‌‌کنند. گفت: «بله، البته که پرواز می‌‌کنند. اما دیگران چطور؟ بهترست آدم فکرش را نکند.»
yurika stargirl
پرسیدم: «از چه کسی طرفداری می‌‌کنید؟» گفت: «من سیاست سرم نمی‌شود. دیگر هفتاد و شش سالم است. دوازده کیلومتر را پای پیاده آمده‌ام و فکر نمی‌کنم بتوانم دیگر از اینجا جلوتر بروم».
helya.B
گفت: «من سیاست سرم نمی‌شود. دیگر هفتاد و شش سالم است. دوازده کیلومتر را پای پیاده آمده‌ام و فکر نمی‌کنم بتوانم دیگر از اینجا جلوتر بروم».
Artin👑
. البته گربه بلایی سرش نمی‌آید. گربه‌ها می‌‌توانند خودشان را نجات بدهند، اما نمی‌دانم بر سر بقیه چه می‌‌آید؟»
اقیانوس آرام
اینکه گربه‌ها می‌‌دانستند چگونه از خودشان مواظبت کنند تنها دلخوشی پیرمرد بود.
mohammad hamid
یکشنبه عید پاک بود و فاشیست‌ها به سوی ایبرو می‌‌تاختند. آسمان پر از ابرهای تیره و تار بود و هواپیماهایشان به ناچار پرواز نمی‌کردند. این موضوع و اینکه گربه‌ها می‌‌دانستند چگونه از خودشان مواظبت کنند تنها دلخوشی پیرمرد بود.
helya.B
آن قدر خسته بود که نمی‌توانست قدم از قدم بردارد.
helya.B
پرسیدم: «از چه کسی طرفداری می‌‌کنید؟» گفت: «من سیاست سرم نمی‌شود. دیگر هفتاد و شش سالم است. دوازده کیلومتر را پای پیاده آمده‌ام و فکر نمی‌کنم بتوانم دیگر از اینجا جلوتر بروم»
البرز داوطلب
دیگر کاری نمی‌شد کرد. یکشنبه عید پاک بود و فاشیست‌ها به سوی ایبرو می‌‌تاختند. آسمان پر از ابرهای تیره و تار بود و هواپیماهایشان به ناچار پرواز نمی‌کردند. این موضوع و اینکه گربه‌ها می‌‌دانستند چگونه از خودشان مواظبت کنند تنها دلخوشی پیرمرد بود.
☽ოყ♡ოσσŋ☾
گفت: «من سیاست سرم نمی‌شود. دیگر هفتاد و شش سالم است.
🎈asi

حجم

۵٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳ صفحه

حجم

۵٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳ صفحه

قیمت:
رایگان