کتاب سجده در ام الرصاص
معرفی کتاب سجده در ام الرصاص
کتاب سجده در ام الرصاص نوشتهٔ یونس اربابی قلعه نو و محمدرضا زاهد شیخی است. انتشارات شاملو این ناداستان در قالب خاطرات را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب سجده در ام الرصاص
کتاب سجده در ام الرصاص یک ناداستان در قالب خاطرات را در بر گرفته است. این کتاب بر اساس خاطرات جمعی از جانبازان و آزادگان و رزمندگان گردانهای ۴۱۰ و ۴۰۸ غواص لشگر ۴۱ ثارالله نوشته شده است. این ناداستان به اهتمام اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران و مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه سلمان و انتشارات شاملو منتشر شده است.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب سجده در ام الرصاص را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب خاطرات پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سجده در ام الرصاص
«در لحظات آغاز درگیری و پس از آنکه عراقیها متوجه حضورمان در ساحل فاو شده بودند، تلاش کردند تا با قوای زرهی و موانع و سلاح های پیشرفته شان و به کمک سنگرهای بتونی که به اشکال مختلف ساخته شده بودند، مانع نفوذمان شوند. اما جسارت و شهامت لشکریان اسلام باعث گردید که اغلب یا خود را تسلیم کنند یا پا به فرار بگذارند.
در خاطر دارم که سحرگاه روز بعد، نیروهای پشتیبانی با قایقها آمده بودند چه به پیشروی همچنان ادامه می دادند. من بدنبال چند تن از دوستانم بودم تا از سلامتی شان اطلاع کسب کنم.
در این زمان پرچم بارگاه ملکوتی هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت، علی بن موسی الرضا را دیدم. این بیرق توسط رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا که پس از ما از جناحی دیگر به دشمن حمله کرده بودند، بر فراز مسجدی در همان فاو به اهتزاز درآمده بود. این عمل شور و شعفی بزرگ در وجودم پدید آورد.»
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه