کتاب باران پاییزی
معرفی کتاب باران پاییزی
کتاب «باران پاییزی» نوشتۀ لیلا موسوی است و انتشارات مانیان آن را منتشر کرده است. باران پاییزی، یک رمان عاشقانۀ ایرانی است.
درباره کتاب باران پاییزی
رمان یکی از راههای انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. مخاطبان با مطالعۀ داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرند و گمشدۀ وجودشان را پیدا میکنند. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سالها نویسندگان در داستانشان بازگو کردهاند.
داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. لیلا موسوی در کتاب باران پاییزی با احساسات خالصش خواننده را از زندگی روزمره دور کرده و کمک میکند خودش را بهتر بشناسد. کتاب باران پاییزی زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند.
رمان باران پاییزی داستان زندگی دختری به نام باران را روایت میکند که عاشق پسرعمهاش فرهاد میشود. داستان باران پاییزی از جایی آغاز میشود که لیلا در آستانۀ ۱۷ سالگی، سرزنده و شاداب باخبر میشود که پسرعمهاش فرهاد از آمریکا به ایران میآید برای همین عمهاش مهمانی باشکوهی برای فامیل گرفته بود. باران فرهاد را چندان به خاطر نمیآورد چون ۱۱ ساله بود که پسرعمویش برای تحصیل مهاجرت میکند اما وقتی برمیگردد باران متوجه میشود که تمام حواس فرهاد متوجه اوست. حالا باران هم خوشحال است و هم غمگین چرا که فقط او از راز زندگی خانوادۀ فرهاد باخبر است.
خواندن کتاب باران پاییزی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمان های ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب باران پاییزی
«داستان عجیب عمه فائقه واسه همیشه جذاب و قشنگ بود عمه فائقه تو سن 18 سالگی عاشق پسر همسایشون به نام امیر میشه ولی پدر فائقه با ازدواجشون مخالفت میکنه و راضی به ازدواجشون نمیشه. اما عمه فائقه لجباز و سرکش به هر حربهای چنگ میندازه تا پدرشو راضی به ازدواج با امیر کنه. پدر که طاقت اشک و زاری دخترشو نداره با ازدواج اون با امیر موافقت میکنه. مادر میگه اونا عاشق همدیگه بودن و کنار هم زندگی خوبی داشتن پنج سال بعد ازدواجشون خدا فرهاد و بهشون هدیه میده. مادر میگه خانواده امیر وقتی میبینه فائقه بچهدار نمیشه به امیر اصرار میکنن یا از فائقه جدا بشه یا همسر دیگهای بگیره تا بچهدار بشه. اما امیر مرد و مردونه پای عشقش به فائقه میمونه و از اونجایی که خدا هیچ صبری رو بی پاداش نمیزاره سزای صبر امیر و با دادن فرهاد میده. زندگی اونا با اومدن فرهاد شیرینتر از عسل میشه، عشق اونا زبونزد خاص و عام میشه.»
حجم
۱۰۰۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۰ صفحه
حجم
۱۰۰۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۰ صفحه