کتاب باغ بی انتها

کتاب «باغ بی انتها» نوشتۀ پیتر براون و ترجمۀ شیرین صفایی مولوی است و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. باغ بی‌انتها،‌داستانی جذاب برای کودکان است که آن‌ها را با طبیعت آشتی می‌دهد.

درباره کتاب باغ بی انتها

باغ بی‌انتها شهری را به تصویر می‌کشد که تاچشم کار می‌کند پر از ساختمان‌های بلند و کارخانه است و هیچ درخت، گل، سبزه یا علفی در آن دیده نمی‌شود. مردمان این شهر ترجیح می‌دهند بیشتر زمان خود را در خانه‌ها بگذرانند و از خانه بیرون نروند؛ اما یک نفر در این شهر زندگی می‌کند که عاشق گشت‌وگذار است. پسری به نام لیام، شخصیت اصلی داستان، برخلاف همه عاشق کنجکاوی و کشف چیزهای جدید است و دوست دارد حتی در روزهای بارانی در خیابان‌ها چرخی بزند. یک روز لیام در همین گشت‌وگذارهای روزانه‌اش به چیز عجیبی برمی‌خورد، او نزدیک راه‌آهن راه‌پلۀ تاریکی پیدا می‌کند و از آن بالا می‌برد. آن چیزی که مایۀ تعجب لیام شد، وجود تعدادی گل و سبزۀ خودرو بود که در حال پژمرده شدن بودند. به نظر شما لیام چه فکری برای آن‌ها می‌کند؟

کتاب باغ بی‌انتها، با تصویر یک شهر خالی از سبزی و طبیعت و ماجراجویی کودکی به نام لیام آغاز می‌شود. پیتر براون با توصیف جزئیات و صحنه‌ها علاوه بر روایت داستان، به کودکان کمک می‌کند تا یادگیرند چطور دنیای اطرافشان را نگاه کنند. آن‌ها همچنین یاد می‌گیرند چقدر نگاه دقیق به جزئیات به‌ظاهر بی‌اهمیت و بی‌تفاوت نبودن نسبت به محیط‌زیست می‌تواند نتایج خوبی به بار بیاورد و جهان را به‌جای قشنگ‌تری برای زندگی تبدیل کنند. باغ بی‌انتها، اثری هیجان‌انگیز و مفرح برای کودکان ماجراجو است و کودکان را با طبیعت و محیط‌زیست آشتی می‌دهد.

خواندن کتاب باغ بی انتها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکان و دوستداران طبیعت و محیط‌زیست پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب باغ بی انتها

«لیام باغبان نبود؛ اما مطمئن بود که می‌تواند کمک کند. روز بعد فوراً به همان‌جا برگشت و کارش را شروع کرد. اول نزدیک بود گل‌ها را در آب غرق کند. تازه هرس‌کردن هم بلد نبود. اما گیاهان با صبر و حوصله منتظر ماندند تا او کم‌کم یاد گرفت بهتر باغبانی کند. هفته‌ها پشت‌هم می‌گذشت و لیام آرام‌آرام حس می‌کرد که یک باغبان واقعی شده است. گیاهان هم کم‌کم خودشان را توی یک باغ واقعی احساس می‌کردند. باغ‌ها معمولاً در جای خودشان ثابت هستند. اما این باغ با بقیه فرق داشت. کیلومترها راه‌آهن مقابلش بود که آرام و قرارش را می‌گرفت. این باغ مشتاق گشت‌وگذار بود.»