کتاب چشم اندازهایی بر انسان گرایی دیجیتال
معرفی کتاب چشم اندازهایی بر انسان گرایی دیجیتال
کتاب چشم اندازهایی بر انسان گرایی دیجیتال نوشتهٔ هانس ورتنر، اریش پرم، ادوارد لی و کارلو قزی و ترجمهٔ علیرضا صایبی است. انتشارات کتاب وارش این کتاب در حوزهٔ تکنولوژی و فناوری را منتشر کرده است.
درباره کتاب چشم اندازهایی بر انسان گرایی دیجیتال
انسانگرایی دیجیتال، رویکردی نوین به فناوری و بهخصوص فناوریهای دیجیتال و هوشمند است که تأکید میکند انسان و ارزشهای انسانی باید در مرکز فرایند تحول دیجیتال قرار داشته باشند. این رویکرد، تلاش میکند تا فناوری را به ابزاری در خدمت بهبود زندگی انسان بدل ساخته و از آسیبهای احتمالی آن به انسان جلوگیری کند. مفاهیم و اصطلاحات تخصصی بهکاررفته در کتاب چشم اندازهایی بر انسان گرایی دیجیتال بهصورت کامل منتقل شدهاند.
انسانگرایی دیجیتال خواستار یک تحول دیجیتال (بهعنوان یک فرایند اجتماعی، اقتصادی، اجتماعی، فنی و فرهنگی) است که هدایت آن را ارزشهای انسانی و اجتماعی انجام دهند. موج اخیر فناوریهای هوش مصنوعی (AI) مانند ابزارهای هوش مصنوعی مولد نظیر GPT، Bard و غیره که بهطور گسترده در دسترس همگان قرار گرفتهاند، توجه بحثهای اجتماعی و فنی جاری را به خود جلب کردهاند و باعث شدند که بحث قدیمی در مورد پیامدهای آن بر جامعه و حتی خود انسانیت دوباره مورد بحث قرار گیرد. بخش قابلتوجهی از این بحث بر توانایی آشکار هوش مصنوعی مولد برای شبیهسازی زبان انسانی متمرکز شده است، درحالیکه سازندگان آن گاهی برای درک یا توضیح نحوهٔ کارکرد آن با مشکل مواجه میشوند. انسانگرایی دیجیتال بر اهمیت توسعه فناوری پایدار و احترام به محیطزیست نیز تأکید دارد. بهرسمیتشناختن تفاوتهای فرهنگی مهم در سراسر جهان و توجه به اشتباهات استعمارگری، درسآموختهها و بنیانهای مهمی برای نوع انسانگرایی ماست. خلاقیت عظیمی در دیجیتالیسازی جاری در جامعه دیده میشود که عامل آن باز هم هوش مصنوعی مولدِ کنونی است. این خود دلیلی بر نبوغ و همکاری انسانی است. تصور کنید اگر از قدرت فکری خود برای حل مشکلاتی مانند نابرابری، تغییرات اقلیمی و کاهش مخاطرات موجود استفاده کنیم، چه دستاوردهای بزرگی میتوانیم به دست بیاوریم. درحالیکه هنوز این که فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) تا چه حد در این تحولات نقش دارد، یا میتواند به راهحلها کمک کند، مورد مناقشه است. بار دیگر تصور کنید که فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند چه نقش مهمی در پیشبرد اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد ایفا کند.
هانس ورتنر، اریش پرم، ادوارد لی و کارلو قزی این اثر را در ۱۱ فصل نگاشتهاند که عنوان آنها عبارت اس از «هوش مصنوعی، انسان و کنترل»، «مشارکت و دموکراسی»، «اخلاق و فلسفه فناوری»، «فناوری اطلاعات و هنر»، «دادهها، الگوریتم و عدالت»، «قدرت پلتفرم»، «آموزش و مهارتهای آینده»، «ژئوپلیتیک دیجیتال و حاکمیت»، «سیستمها و جامعه»، «درس آموختن از بحران» و «تحقق انسانگرایی دیجیتال».
خواندن کتاب چشم اندازهایی بر انسان گرایی دیجیتال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ جامعهشناسی علم و تکنولوژی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چشم اندازهایی بر انسان گرایی دیجیتال
«سه دلیل وجود دارد که چرا دیجیتالیشدن که در اینجا بیشتر بهعنوان یک فناوری در نظر گرفته میشود، پتانسیل نابودی سیستم شغلی را دارد. اولاً، هوش مصنوعی یک فناوری همهمنظوره است (Brynjolfsson and McAfee ۲۰۱۴). این یک اختراع مانند رادیو یا بسیاری موارد دیگر نیست که تأثیر محدودی بر بخشهای اقتصادی خاص و حوزههای اجتماعی مشخصی داشته باشد، آنطور که مثلاً رادیو بر رسانههای جمعی، چاپخانه و شاید بخش نظامی داشته است. هوش مصنوعی و دیجیتالیشدن به طور گستردهتر، بیشتر با توزیع نیروی برق قابل مقایسه است. ما میتوانیم کاربردها و تجهیزات آن را تقریباً در همه بخشهای اقتصادی برای مصرفکنندگان و تولیدکنندگان، کارگران، مدیریت، دولتها و بسیاری از بازیگران دیگر بیابیم. این خصیصه بهعنوان یک فناوری همهمنظوره، یک عنصر مهم برای یک تغییر انقلابی به شمار میرود که باعث میشود سیستم اقتصادی از نقاط تماس مختلف با آن، به طور همزمان دچار شوک شود.
ثانیاً، کلاندادهها به بازیگران اقتصادی اطلاعاتی در مورد «وضعیت جهان» ارائه میدهد و امکان تصمیمگیری غیرمتمرکز و اقدامات غیرمتمرکز را تسهیل میکند. بیشتر فعالیتهای اقتصادی در سطح جامعه (و همچنین اغلب در سطح فردی) مربوط به تصمیمگیری در شرایط عدمقطعیت برای تخصیص کارآمد منابع است: ما از قبل نمیدانیم که چه کسی به چه کالاها و خدماتی در چه شرایطی در یک زمان خاص نیاز دارد. ما همچنین نمیدانیم که چه کسی میتواند کدام منابع را تحت چه شرایطی تأمین کند و چه کسی چه تواناییهایی دارد. ما نمیدانیم و نمیتوانیم مستقیماً مشاهده کنیم که جهان در چه «وضعیتی» است. در واقع این بهایی بود که ما مجبور بودیم برای توزیع بالای کار بپردازیم: به طور سنتی، این کمبود اطلاعات و مشکل هماهنگی، با افزودن واسطهها و تولید انبوه یک کالای استاندارد یا خدمات برای مصرفکننده متوسط حل شده است. این «واسطهها» میتوانند افراد درون یک سازمان، مانند مدیران میانی باشند که اطلاعات را از مدیریت عالی به کارگران منتقل میکنند و اطمینان حاصل میکنند که سفارشات اجرا میشوند. واسطهها همچنین میتوانند خارج از یک سازمان (مثلاً یک شرکت) باشند و تماس با مشتریان مناسب را تسهیل کنند یا نظرسنجیهای بازاریابی را انجام دهند. جریان اطلاعات و بازخورد به طور معمول از طریق کانالهای مشخصی که ساختارهای سلسلهمراتبی دارند، هماهنگ میشوند. اینها بقایای سیستم کارخانهای هستند. دیجیتالیشدن ضرورت وجود بسیاری از این چارچوبها را از بین میبرد. کارخانهها و کارگران، نیازی به تمرکز زیاد ندارند، نه از نظر مکانی و نه از نظر زمانی. خروجی نیازی به استانداردسازی ندارد، بلکه میتواند برای یک فرد خاص سفارشی شود. میتوانیم جهان اقتصادی صنعتی را بهعنوان تصویری از جزایر تولیدکنندگان، مشتریان، کارگران و مدیران در نظر بگیریم، جایی که واسطهها جزایر را به هم وصل میکنند. کل تصویر («وضعیت جهان») به طور کامل قابلمشاهده نیست. اکنون کلاندادهها بهسرعت فضاهای خالی را با نقاط کوچک زیادی پر میکنند و ارتباطات مستقیمی را بین آنها برقرار میکنند.»
حجم
۸۵۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۳۵ صفحه
حجم
۸۵۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۳۵ صفحه