کتاب صدای دهل
معرفی کتاب صدای دهل
کتاب صدای دهل نوشتۀ مرتضی یوسفیان در انتشارات دانای راز به چاپ رسیده است. این کتاب، داستانی مناسب برای کودکان گروه سنی به و ج است و حکایت صدای دهل در مثنوی معنوی را دستمایۀ موضوع خود قرار داده است.
درباره کتاب صدای دهل
در داستان صدای دهل، کودکان حکایت زندگی در روستایی را میخوانند که یک شب دزد وارد آنجا میشود. این داستان برگرفته از حکایتی در کتاب مثنوی معنوی نوشتۀ مولانا جلالالدین محمد بلخی شاعر پارسیگوی سدۀ هفتم هجری قمری است. بر اساس این حکایت، شبی دزدی در کنار دیوار خانهای مشغول کندن سوراخ بود. یکی از اهالی خانه که بیمار بود و خوابش نمیبرد صدای تقتق آن دزد را شنید. به بالای پشت بام رفت و از او پرسید: ای پدر جان! مشغول چه کاری هستی در این شب تاریک؟ دزد جواب داد که من دهلزن هستم و دارم دهل میزنم. مرد بیمار از او پرسید: پس صدای دهل کو؟ دزد جواب داد: «صدای دهل را فردا میشنوی.» منظور زمانی که صاحبخانه متوجه قضیه میشود و فریاد واویلا سرمیدهد.
کتاب صدای دهل مصور است، تصاویر کتاب رنگارنگ و دیجیتال هستند و محتوای هر صفحه را برای کودکان ترسیم میکنند که هم به فهم بهتر داستان کمک میکند و هم او را ترغیب به خواندن ادامۀ داستان میکند.
خواندن کتاب صدای دهل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به کودکان دوستدار کتاب داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صدای دهل
«یکی بود یکی نبود ...
نه. یکی بود همه نبود ...
نه اینم خوب نیست.
آره اینجوری بهتره.
بجز خدا هیچکس نبود. هزاران هزار سال گذشت، تا یک روستای خوش آب و هوا که شبهاش پر از ستاره و ماه بود بوجود آمد. آسمان این روستا آبی آبی و مردمش با صفا بودند. از مهربانی و خوبی این مردم هر چی بگم کم گفتم. بچههاش همه زرنگ و با هوش. خلاصه جونم براتون بگه همه خوب و خوش و سرحال. البته که گاهی غم و ناراحتی به این روستا سری میزد. اما زود میرفت. چون نمیخواست زیاد اذیتشون بکنه. و اما داستان ما از یک شب مهتابی شروع میشه. البته بهتره بگم یه حکایت. آره همون حکایت بهتره. پس حکایت ما از یک شب پر ستاره شروع میشود. توی یکی از خونههای این روستا، پیرمردی مهربون و خوش قلب زندگی میکرد. چند روزی بود که دندونش درد میکرد. امشب که حکایت ما داره اتفاق میافته، دندون درد پیرمرد قصه ما، بیشتر از روزهای قبل شده بود. اون روزا مثل امروز این همه مسکن و ضد درد نبود. آدما باید درد رو تحمل میکردند. بیچاره، پیرمرد قصه ما نه میتونست بخوابه نه میتونست کاری بکنه.»
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۷ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۷ صفحه
نظرات کاربران
این روزا ادبیات داستانی گذشته حلقه گمشده تربیت فرزنده. این کتاب یه پیشنهاد خوبه👌🏻👌🏻
توی این کتاب قصه ای از مثنوی مولوی بازآفرینی شده که از یک کار زشت و ناپسند به زیبایی انتقاد میکنه و به بچه ها یاد میده که چطور آینده نگر باشن و به عواقب کارهاشون فکر کنن و تیزبین باشن
بسیار عالی و آموزنده بود