دانلود و خرید کتاب شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری ترجمه تهمینه مظفری
تصویر جلد کتاب شازده کوچولو

کتاب شازده کوچولو

معرفی کتاب شازده کوچولو

کتاب شازده کوچولو نوشتهٔ آنتوان دو سنت اگزوپری و ترجمهٔ تهمینه مظفری است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.

درباره انتشارات متخصصان

انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشته‌های ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و رشته‌های مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمی‌گردد و در طول این سال‌ها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.

خواندن کتاب شازده کوچولو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر کودک و نوجوان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شازده کوچولو

«یک روز وقتی من شش‌ساله بودم

توی یک کتاب، یک مار بوآ دیدم

بزرگ و درهم کوب بود این مار بوآ

داشت می‌بلعید یک موجودِ غول‌آسا

شکار را قورت داده بود مارِ تو کتاب

برای هضمش شش ماه رفته بود به خواب

این را که دیدم، یک طرح کشیدم

زود به سمت آدم‌بزرگ‌ها دویدم

نشان دادم طرح را به هرکه دیدم

از احساسشون، تک‌تک، پرسیدم

«آیا ترسیدید شما از این طرح من؟»

آن‌ها همه گفتند، از کلاه نمی‌ترسند

چی؟ اما طرح من که یک کلاه نبود!

یک بوآ در حال هضم یک فیل بود!

پس، چون شاهکار من را نفهمیدند

توضیح می‌خواستند تا بهتر بفهمند

من هم یک طرح دومی کشیدم

این‌بار فیل را هم داخل مار کشیدم

طرح شماره‌ی دوی من این بود

امیدم درک درست این تصویر بود

اما این‌بار هم هیچ فایده‌ای نداشت

نتیجه‌ای جز اندرز برای من نداشت

همگی گفتند، «به‌جای این نقاشی‌ها

بچسب به حساب، تاریخ و جغرافیا!»

این شد که در سن شش سال و اندی

دور افتادم من از حرفه‌ی هنرمندی

***

به‌ناچار سراغ حرفه‌ی دیگری رفتم

با هواپیمای خود به اوج آسمان رفتم

خلبان شدم من و کل جهان را گشتم

جغرافی‌ام خوب بود که هیچ گم نگشتم

به آدم‌بزرگ‌های زیادی که دیدم

آن طرح اولی که در کودکی کشیدم

نشان دادم تا بلکه در بین ایشان

پیدا کنم من با درک و فهم‌هایشان

اما همگیِ آن‌ها، بی‌هیچ استثنا

می‌گفتند، «خُب، این هست یک کلاه.»

بعد از آن بود که دیگر با این آدم‌ها

هرگز حرفی نزدم من از مارِ بوآ

چرت‌وپرت گفتم من هم مانند آن‌ها

شدم یکی هم‌سطح این‌جور آدم‌ها

این بود که کم‌کم شدم آدمی تنها

بی‌هیچ هم‌صحبت و یار باوفا

تا که شش سال پیش، وسط صحرا

موتور هواپیمایم شد لِنگ در هوا

نه مهندسی با من بود، نه مسافری

خودم و خودم بودم، یکه و تنها

****

باید یا موتور را تعمیر می‌کردم

یا آن میان، از تشنگی می‌مردم

شب اول، خوابیدم من روی شن‌ها

مایل‌ها دورتر از آدم‌های دنیا

حتی تنهاتر از یک کشتی شکسته

سرگردان روی قایقی در دل دریا

پس، تجسم کنید اوج شگفتی‌ام را

که در طلوع خورشید بامداد فردا

بیدار شدم با صدای ریز و عجیب این آوا:

«برای من یک گوسفند می‌کشید، آقا؟»

مثل رعدزده‌ها، یکهو پریدم از جا

پلک زدم و نگاه کردم دوروبرم را

بعد، درست روبه‌روی خودم، روی شن‌ها

چشمم افتاد به کوچک‌ترین آدم کوچولوی دنیا

تصویرش را می‌بینید شما در اینجا

هرچند، نه آن‌قدر ملیح و نه آن‌قدر زیبا»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۲۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

حجم

۷۲۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

قیمت:
۳۵,۱۰۰
تومان