کتاب درمان افسردگی بالینی و غیربالینی با رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT)
معرفی کتاب درمان افسردگی بالینی و غیربالینی با رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT)
کتاب «درمان افسردگی بالینی و غیربالینی با رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT)» نوشتۀ دایانا کاندی، سیمونا استفان، فلیسیا ایفتن، سیلویا ماتو، کریستینا موگاس، دنیل دیوید و ترجمۀ اصغر کریمی و صدیقه احمدی است و روانشناسی و هنر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب درمان افسردگی بالینی و غیربالینی با رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT)
افسردگی یکی از اختلالات روانشناختی است که از ابتدا موردتوجه بسیاری از درمانگران و درمانهای مؤثر حوزهای پویشی، تحصیلی، رفتاری، شناختی، احساس وجودی انسانگرایانه و حتی جنبش مثبتنگر بوده است. مطالعات نشان میدهد که شیوع اختلالهای روانی در جهان روبهافزایش است و موضوع نگرانکنندهتر این است که علیرغم وجود درمانهای پژوهش بنیان متعدد برای بیماریهای روان، بیش از نیمی از اختلالات به خدمات بهداشت روان و/یا به این درمانها دسترسی ندارند؛ بنابراین، هدف اصلی سلامت روان تدوین و توسعۀ پروتکلهای پژوهش بنیان و در دسترس برای موقعیتهای بالینی متعدد است.
رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT) هم فعال، سریع، درگیرانه، مقتدرانه و رهنمودی است و در درمان اختلالات روانشناختی ضریب تأثیر بالایی دارد. در ایران هم که هنوز پوشش بیمهای در درمانهای روانشناختی وجود ندارد، رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT) روش بسیار خوبی بهحساب میآید. کتاب درمان افسردگی بالینی و غیربالینی با رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT) از ۳ فصل تشکیل شده است. فصل اول رفتاردرمانی عقلانی هیجانی و مدل ABC را معرفی می کند و به بررسی چالشها با باورهای غیرعقلانی در رفتاردرمانی عقلانی هیجانی میپردازد. فصل دوم روشهای درمان عقلانی هیجانی و شناختی رفتاری برای اختلال افسردگی اساسی در بزرگسالان را توضیح میدهد و فصل سوم درمان عقلانی هیجانی و شناختی رفتاری برای اختلال افسردگی اساسی در کودکان و نوجوانان را شرح میدهد.
خواندن کتاب درمان افسردگی بالینی و غیربالینی با رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دانشجویان روانشناسی و همچنین روانشناسان و مشاوران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب درمان افسردگی بالینی و غیربالینی با رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT)
«اختلالهای افسردگی شایعترین و ناتوانکنندهترین موقعیتهای بالینی هستند که از بین آنها بیشترین تشخیص به اختلال افسردگی اساسی اختصاص دارد. علائم اصلی اختلال افسردگی اساسی خلق منفی مداوم و/یا فقدان علاقه و لذت نسبت به فعالیتهای لذتبخش قبلی، فقدان اشتها، اختلال خواب، عزتنفس پایین، تمایل به خودکشی، خستگی مفرط، تردید، مشکل در تمرکز، و غیره هستند. میزان شیوع افسردگی اساسی در یک سال در آمریکا از سه تا ده درصد (کسلر و برومت، ۲۰۱۳) و در اروپای غربی پنج درصد (اولسن و همکاران، ۲۰۱۲)، و شیوع آن در کل زندگی بیش از ۱۵ درصد (کسلر و همکاران، ۲۰۰۳) است. به گفتۀ سازمان جهانی بهداشت تا سال ۲۰۳۰ اختلال افسردگی اساسی رایجترین بیماری خواهد بود (ماترز و لانکار، ۲۰۰۶) که هم خود بیماری و هم همابتلاییهایش هزینههای شخصی و اجتماعی گزافی در پی خواهند داشت (گرینبرگ، فورنییر، سیسیتسکی، پایک و کسلر، ۲۰۱۵). برایناساس، در آمریکا هزینۀ ناشی از افسردگی از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ تا ۲۱ درصد افزایش یافت که حدود ۵۰% آن هزینههای کاری و ۴۵% آن هزینههای مستقیم است.»
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۱ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۱ صفحه