کتاب تجربه های من با زنیط ۱۲۲
معرفی کتاب تجربه های من با زنیط ۱۲۲
کتاب «تجربه های من با زنیط ۱۲۲» نوشتۀ علیرضا امیدخدا است و انتشارات آفرینش مهر آن را منتشر کرده است. این کتاب عکسهای تجربی علیرضا امیدخدا را در برمیگیرد.
درباره کتاب تجربه های من با زنیط ۱۲۲
عکاسی تمام لحظههای زندگی و اتفاقات تلخوشیرین را ثبت میکند. اطلاعات و خبرهای جهان خیلی زود فراموش میشوند؛ اما این عکسها هستند که با ثبت لحظات در قالب تصاویر، آنها را ماندگار میکنند. عکاسی، هنری است که باذوق و استعداد هنری عکاس شکوفا میشود. عکاس میتواند آثاری زیبا خلق که تا سالهای سال در یادها باقی بماند. پس از پیدایش خلق و تکمیل امکانات فوق پیشرفته در زمینهٔ صنعت و تکنیک عکاسی و افزون بر آن انطباق ارزشهای قوي هنري، امکان استفاده از آن بهعنوان یک هنر محض به اثبات رسیده است و شاخهها سبکها و شیوههای گوناگون اجراي آن تنوعی وصفناپذیر دارند.
امروزه با اضافهشدن یک عدسی به تلفنهای همراه، عکاسی بین تمامی مردم رواج پیدا کرده است؛ اما آیا به همان میزان حرفه و هنر عکاسی به معنی واقعی پیشرفت کرده و دانش عمومی در این زمینه بین همه وجود دارد؟ آیا هرکسی میتواند بهراحتی عنوان عکاس بر خود بگذارد؟ عکاسی علم و هنر ثبت لحظات مختلف است که توسط فرد عکاس بهصورت آگاهانه انجام میشود.
تجربههای من با زنیط ۱۲۲، همانطور که از عنوان آن پیداست، کتابی است دربارۀ عکاسی و عکسهایی که با دوربین زنیط ۱۲۲ گرفته شده است. علیرضا امیدخدا، عکاس ایرانی در کتاب تجربههای من با زنیط ۱۲۲، ابتدا خاطراتی از چگونگی بهوجودآمدن علاقه به عکاسی بعد از بمباران در سال ۱۳۶۷ نقل میکند و سپس به روایت داستانهای پشت عکسهایش میپردازد. کتاب از زبان علیرضا امیدخدا، نویسنده و عکاس روایت میشود. تصاویر مستندی که در صفحات کتاب گنجانده شده به جذابیت مطالب کتاب افزوده است. کتاب تجربههای من با زنیط ۱۲۲ شامل ۳ فصل میشود؛ «آغاز»، «بخشهای اصلی با ۱۲۲ تصویر» و «پشتصحنهها».
خواندن کتاب تجربه های من با زنیط ۱۲۲ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران عکاسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تجربه های من با زنیط ۱۲۲
«واقعیت این بود که در یک روز گرم به طور دقیق رأس ساعت ده صبح من اولین پروژهٔ عکاسی خود را بدون اینکه از کاري که انجام میدهم کوچکترین اطلاع یا پیش مقدمهای (پیشزمینهای) داشته باشم به ثمر رساندم. در روزهاي نخست سال ۱۳۶۷ (ماههای آخر جنگ تحمیلی) هنوز دقیقههایی از نیمهشب نگذشته بود که ناگهان صداي زنگ تلفن قدیمی و کهنهای که درست روي تلویزیون مدل بلر کمددار خانهٔ پدربزرگم قرار داشت به گوش رسید یکی گوشی را برداشت. شخصی که پشت خط بود اطلاع داد که در فلان شهر بعثیها بمباران وسیعی انجام دادهاند که ظاهراً برخی از اعضا خانواده ما و بستگان نزدیک نیز زیر آوار ماندهاند و... راستش را بخواهید امکانش را ندارم که وضعیت بهشدت غمانگیز آن برهه از زمان را بهدرستی توصیف کنم که بسیار ناراحتکننده است... بگذریم من همان موقع بهاتفاق بزرگترها بیوقفه حرکت کرده و حوالی صبح به محل رسیدیم.»
حجم
۶۶٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۶۶٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
نظرات کاربران
خیلی خوب و عالی بوده