کتاب طلعت

کتاب طلعت داستانی از مهری رضاپناه است. این داستان درباره خوشبختی و بدبختی حرف می‌زند و از قدرت اراده و انتخاب آدم‌ها برای دعوت کردن از شادی و خوشی به زندگی می‌گوید. 

درباره کتاب طلعت

طلعت داستان زندگی دختری است که در سال ۱۳۳۰ در روستای کوه دشت اطراف نهاوند متولد شد. دختری که در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمده بود و دوست داشت زندگی عادی مانند دختران دیگر داشته باشد. دلش نمی‌خواست کار کند، گرسنه بماند، از پدرش کتک بخورد یا نیش و کنایه‌های مادرش را تحمل کند. او دوست نداشت زود ازدواج کند. مدرسه رفتن برای او آرزو بود و کار کردن در کارگاه قالی بافی، مسیر زندگی‌اش را ساخته بود.

طلعت دوست داشت مانند انسان‌های موفق و ثروتمند زندگی کند و کسی پیدا شود که دست نوازشی بر سرش بکشد و او را دوست داشته باشد. هر کسی که به او نگاهی می‌انداخت متوجه می‌شد که چه غم و رنجی را پشت سر گذاشته است، چرا که چهره تکیده‌اش از حال و روزش خبر می‌داد...

مهری رضاپناه در این داستان از انتخاب آدم‌هامی‌گوید. انتخاب‌هایی که در نهایت به او خوشبختی یا بدبختی را هدیه می‌کند. او از سخت‌کوشی می‌گوید که لازمه رسیدن به یک زندگی خوب است. و بخشش و البته شکرگزاری. بخشیدن تمام چیزهایی که در زندگی به دست می‌آوریم و تقسیم کردن آن با دیگران و همچنین شکرگزار تمام نعماتی که خداوند به ما عنایت کرده است. این داستان زیبا و تاثیرگذار به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که چطور می‌توانیم زندگی شگفت انگیزی داشته باشیم. 

کتاب طلعت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب طلعت را به تمام دوست‌داران رمان‌های ایرانی دعوت می‌کنیم.