دانلود و خرید کتاب پنج دیو و یک امشاسپند آرش علیمحمدی
تصویر جلد کتاب پنج دیو و یک امشاسپند

کتاب پنج دیو و یک امشاسپند

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب پنج دیو و یک امشاسپند

کتاب پنج دیو و یک امشاسپند داستانی فانتزی و ماجراجویانه نوشتهٔ آرش علیمحمدی است و انتشارات ابوعطا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب پنج دیو و یک امشاسپند

کتاب پنج دیو و یک امشاسپند ماجرای پسر نوجوان نقاشی به اسم بهمن است که درگیر ماجرای سرقت آثار نقاشی قدیمی ایرانی می‌شود. 

قصه از جایی آغاز می‌شود که زن‌ و شوهری که از اساتید باستان‌شناسی هستند و قصد سفر به جیرفت برای تحقیقات باستان‌شناسی جدیدشان را دارند، توسط راننده‌ای که قرار است آنها را به فرودگاه برساند ربوده می‌شوند. 

از طرفی بهمن، پسر نوجوانی که عاشق ادبیات و تاریخ کهن ایران است و در هنرستان، نقاشی می‌خواند چندین سال است نزد مرد مرموزی به یادگیری کپی آثار نقاشی قدیمی ایرانی می‌پردازد. 

تا اینکه ریمن، همان مرد مرموز، در یک حادثه کشته می‌شود و بهمن قصد می‌کند خودش با کپی آثار نقاشی قدیمی و فروش آنها به مجموعه‌داران پولی برای خود و خانواده‌اش دست‌وپا کند... .

خواندن کتاب پنج دیو و یک امشاسپند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به نوجوانان و جوانان دوستدار داستان فانتزی و ماجراجویانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پنج دیو و یک امشاسپند

«آرمیتا اسپندان همیشه به دانشجوهایش می‌گوید: «اگه می‌خواین باستان‌شناسِ خوبی بشین، باید مثل کلاغ باهوش باشید و مثل گربه فرصت‌طلب! اصلاً انگار کارآگاهِ پلیسی هستین که رفته سرِ صحنهٔ قتل. خیلی مهمه که قبل از بقیه برسین. به‌علاوه، باید دقیق، ریزبین و تحلیلگر هم باشین.» ولی حالا خودشان دارند آخرِ همه می‌رسند. کمی از نیمه‌شبِ پنج‌شنبه، ۲۵ دی ۱۴۰۰ گذشته و هنوز جلوی در خانه‌شان توی کوچهٔ گیاهی تجریش هستند و عملاً چیزی نمانده قطار کرمان برای رفتن به جیرفت را از دست بدهند.

آرمیتا به برزو نگاه می‌کند و پای راستش را به زمین می‌کوبد. شوهرش همیشه موقع فکر کردن به چیزهای مهم، بیش از حد کُند می‌شود. مثل حالا که شش‌دانگِ حواسش به کشفِ رازِ آن نوشته‌های باستانی است. چانه‌اش را بالا می‌گیرد و از درِ خانه می‌رود بیرون. همین که پایش به کوچه می‌رسد، سکندری می‌خورد. دندان‌هایش را به هم فشار می‌دهد تا بلند جیغ نکشد. خشکش زده. یخ‌زدگی زمین سرعتشان را کمتر هم خواهد کرد. لب‌هایش را می‌جود. هروقت می‌خواهد جلوی ایراد گرفتن‌های بدموقعش را بگیرد این کار را می‌کند. دستهٔ چمدان را سفت می‌چسبد و مثل یک جوجه اردک تا کنار ماشین تلو تلو می‌خورد.

برزو هم بالاخره می‌آید. با حوصله یک کیف بزرگ را می‌گذارد روی صندلی کنار راننده. کمر راست می‌کند و به ابرهای سرخ‌رنگ خیره می‌شود. انگار به بارشِ آرامِ دانه‌های درشت برف ماتش برده. آرمیتا صدایش را خش‌دار می‌کند و با دندان‌های به هم چفت‌شده می‌گوید: «دیر شد!» برزو خودش را جمع‌وجور می‌کند و هیکل درشتش را جا می‌دهد روی صندلی عقب. آرمیتا زیر لب ادامه می‌دهد: «انگار نه انگار این مهم‌ترین مسافرتِ زندگیمونه!» سوار می‌شود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۸۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۸۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۴۸,۰۰۰
۶۰%
تومان