تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب ستاره های سفید
معرفی کتاب ستاره های سفید
معرفی کتاب ستاره های سفید
کتاب الکترونیکی «ستارههای سفید» (مجموعه آثار ادبی) با گردآوری «طیبه انگزبانی» و نویسندگی «مژگان اتابک»، «محبوبه اربابی»، «ماریا رحمانی» و «پرنیا فیاضنیا» توسط نشر ماهواره منتشر شده است. این مجموعه شامل داستانها، قطعههای ادبی و روایتهایی از زندگی معاصر است که هرکدام با نگاهی متفاوت به دغدغهها و احساسات انسان امروز میپردازند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ستاره های سفید
«ستارههای سفید» مجموعهای چندصدایی از قطعههای ادبی، داستانهای کوتاه و روایتهای شخصی است که توسط چند نویسنده جوان و با گردآوری «طیبه انگزبانی» شکل گرفته است. این کتاب در دورهای معاصر نوشته شده و بازتابدهنده دغدغهها، امیدها، شکستها و آرزوهای نسل امروز است. هر بخش از کتاب با قلم یکی از نویسندگان، تجربهای متفاوت از زندگی، خانواده، عشق، رنج و امید را روایت میکند. در کنار روایتهای داستانی، قطعههایی شاعرانه و تاملبرانگیز نیز به چشم میخورد که فضای کتاب را متنوع و چندلایه میکند. این اثر، هم به مسائل اجتماعی و خانوادگی میپردازد و هم به جستوجوی معنای زندگی و امید در دل دشواریها. کتاب با روایتهایی از زنان و مردان معاصر، از شهر و روستا، و از نسلهای مختلف، تصویری از جامعه امروز ایران را ارائه میدهد و در کنار آن، به مضامینی چون اعتیاد، بیماری، مهاجرت، عشق و مرگ نیز میپردازد.
خلاصه کتاب ستاره های سفید
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در «ستارههای سفید» با مجموعهای از روایتها و داستانهای کوتاه روبهرو هستیم که هرکدام از زاویهای متفاوت به زندگی مینگرند. داستان اصلی، زندگی خانوادهای را دنبال میکند که با مشکلاتی چون اعتیاد پدر، بیماری، دغدغههای مالی و روابط پیچیده خانوادگی دستوپنجه نرم میکنند. روایتها از زبان شخصیتهای مختلف، از مادر خانواده تا فرزندان و حتی مادربزرگ، بیان میشود و هرکدام بخشی از رنجها، امیدها و تلاشهای روزمره را به تصویر میکشند. در کنار این روایتها، داستانهایی از عشقهای نافرجام، مهاجرت، تلاش برای موفقیت تحصیلی و جستوجوی هویت فردی نیز دیده میشود. برخی بخشها به شکل قطعههای ادبی و شاعرانه نوشته شدهاند و به احساسات عمیق شخصیتها میپردازند. مضمونهایی چون مرگ، جدایی، امید به آینده و نقش خانواده در عبور از بحرانها، در سراسر کتاب تکرار میشود. روایتها گاه تلخ و گاه سرشار از امید هستند و تلاش شخصیتها برای یافتن معنای زندگی و آرامش، خط سیر اصلی کتاب را شکل میدهد.
چرا باید کتاب ستاره های سفید را خواند؟
این کتاب با روایتهای متنوع و چندصدایی، تصویری نزدیک از زندگی معاصر و دغدغههای نسل امروز ارائه میدهد. خواننده با تجربههای واقعی و ملموس شخصیتها روبهرو میشود و میتواند با مسائل اجتماعی، خانوادگی و فردی آنها همدلی کند. ترکیب داستانهای کوتاه، قطعههای ادبی و روایتهای شخصی، فضایی صمیمی و چندلایه ایجاد کرده است که برای علاقهمندان به ادبیات معاصر و روایتهای زندگیمحور جذاب خواهد بود.
خواندن کتاب ستاره های سفید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعه این کتاب برای کسانی مناسب است که به داستانهای کوتاه، روایتهای خانوادگی و قطعههای ادبی علاقه دارند. همچنین افرادی که دغدغههایی مانند روابط خانوادگی، اعتیاد، بیماری، امید و جستوجوی معنای زندگی دارند، میتوانند با بخشهایی از این مجموعه ارتباط برقرار کنند.
فهرست کتاب ستاره های سفید
- قطعههای ادبی: بخشهایی شاعرانه و تاملبرانگیز که به احساسات، امید و رنجهای انسان معاصر میپردازد. - داستانهای خانوادگی: روایتهایی از زندگی یک خانواده با محوریت مشکلاتی چون اعتیاد، بیماری، روابط والدین و فرزندان و چالشهای مالی. - روایتهای شخصی: داستانهایی از تلاش برای موفقیت تحصیلی، مهاجرت، عشقهای نافرجام و جستوجوی هویت فردی. - قطعههای اجتماعی: بخشهایی درباره مسائل اجتماعی مانند جنگ، مهاجرت و امید به آینده. - داستانهای نوجوانانه و فانتزی: روایتهایی با محوریت دوستی، جادو و ماجراجویی در دنیای نوجوانان. هر فصل با قلم یکی از نویسندگان مجموعه نوشته شده و هرکدام فضایی متفاوت و تجربهای تازه را پیش روی خواننده میگذارد.
بخشی از کتاب ستاره های سفید
«هیچ صدایی شنیده نمیشد. تا چشم کار میکرد آبی بیکران بود. چند بار پلک زدم؛ به راستی این من بودم؟ تنها در آب؟ نمیدانم آیا رودخانه بود، دریا بود یا... در همین افکار بودم که صدایی آرام کنار گوشم زمزمه کرد: «نگران نباش تو در اقیانوس زندگی تنها نیستی.» سرم را با تردید به طرف صدا چرخاندم. صدای یک لاکپشت سالخورده بود. لاکپشتی با لاک آبی رنگ و براق، گردنی بلند و صورتی چروکیده. در نگاه اول، برایم ترسناک بود. با خودم گفتم: (مگر لاکپشت هم حرف میزند؟) ولی جدا از صدای عجیبش، لاکی بسیار زیبا داشت. زیباترین رنگ آبی که تا به حال دیده بودم، روی دست و پاهایش کشیده شده بود انگار خدا با حوصله طرحهای زیبایی، همچون حبابها و گلها، بر آنها نقاشی کرده بود. هیچ گاه چنین نقاشی در هیچ بوم نقاشی ندیده بودم. چشمان نافذی داشت و لبخندی ملیح بر لب. انگار از هیچ چیز نمیترسید. گفتم: «تو حرف میزنی؟» لبخند زد و گفت: «با من بیا.» با لکنت گفتم: «بیا؟ کجا؟ من شنا کردن بلد نیستم، اصلاً ترس از آب دارم.» باز لبخندی زد و گفت: «تو الان در آب هستی و مدتهاست داری شنا میکنی. حرکت کن! تقلای بیهدف سودی ندارد. دنبال من بیا.»
حجم
۹۳۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه
حجم
۹۳۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه