کتاب دنیای سوری
معرفی کتاب دنیای سوری
کتاب الکترونیکی دنیای سوری نوشتهٔ مریم روایی از انتشارات خانه داستان چوک است. این کتاب داستانی دربارهٔ زندگی دختری به نام سوری است.
درباره کتاب دنیای سوری
داستان درباره دنیای سوری دربارهٔ دختری به نام سوری است که با پسر داییاش وحید ازدواج میکند. پدر سوری فوت کرده و به پیشنهاد مادر سوری آنها تصمیم میگیرند بعد از ازدواج در طبقه دوم خانه پدری ساکن شوند. خانهای که مادر و دو خواهر سوری هم در طبقه اول آن زندگی میکنند. ماجراهای زندگی سوری وقتی شروع میشود که سوری به حرکات خواهرش بدری و شوهرش وحید مشکوک میشود، سوری ناراحت و دلخور میشود و شوهرش وحید برای مدتی روی آمدن به خانه را ندارد. بعد از مدتی قهر و دوری، با وساطت دایی وحید، بالاخره سوری به آشتی رضایت میدهد و به منزلی اجارهای اسبابکشی میکنند. سوری از وحید دلخور و ناراحت است و به این سادگیها نمیتواند وحید را ببخشد، در نبود وحید که دائم در مأموریت است، همیشه خودش را با دو پسر دوقلویش شاهین و شهاب سرگرم میکند. خاطرهٔ تلخی که سوری از وحید و خواهرش بدری دارد، آزارش میدهد و منظرهٔ آن دائماً جلوی چشمش هست، تا آنجا که حتی رغبت نمیکند به خانهٔ پدرش برود. وقتی هم از دلتنگی به منزل پدرش میرود، بدری آفتابی نمیشود؛ ولی در عوض خواهرش زری، گاهی عصرانه به منزل سوری میرود و با وحید دائم در مورد مبارزه و آرمان و ... صحبت میکنند. وحید موافق اوست و با علاقه و دقّت به حرفهای او گوش میکند. بالاخره گروهکها لو رفتند و زری مجبور شد در خانهٔ سوری مخفی شود. همه چیز عادی پیش میرود تا اینکه سوری با دیدن خنده و شوخیهای وحید و زری به خواهرش مشکوک میشود. کار به جایی میرسد که سوری به زحمت میتواند خواهرش را تحمل کند. دیدن حرکات خواهرش او را به یاد رفتار مادرش در زمان حیات پدرش میاندازد. مادرش زنی جوان و زیبا بوده و پدرش با بیست سال بزرگتر از مادرش، عشق عمیقی به مادرش داشته است. سوری به یاد گشت و گذارهای خودش و مادرش در کوچه برلن و لالهزار میافتد که او دختری ده دوازده ساله بوده و میدیده که مادرش از شوخی و بگو بخند با مغازهدارها و دستفروش ها ابایی نداشته است. خاطرات گذشته و حال سوری را آزار میدهد. بعد از مدتی صاحبخانه سوری عذرشان را میخواهد و همسرش وحید تصمیم به خرید خانه در محله پایینتر میگیرد و داستان ادامه پیدا میکند. این کتاب را مریم روائی در نوزده فصل با صفحهآرایی «سارا طهماسبی» و طراحی «عاتکه احمدی» نوشته و انتشارات خانهٔ داستان چوک آن را منتشر کرده است.
خواندن کتاب دنیای سوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان داستانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دنیای سوری
«نمیتوانستم وحید را ببخشم. دائم وحید را همانطور که دیده بودم مجسم میکردم. آن تصویر در روح و ذهنم حک شده بود؛ حتی برای جلوگیری از تکرار آن ماجرا به ندرت به خانه مادرم میرفتم. وقتی دلم خیلی تنگ میشد، آن هم فقط برای دیدن جای خالی پدر، میرفتم گوشهٔ حیاط، روی تخت چوبی مینشستم و شیطنتهای شاهین و شهاب را تماشا میکردم و مات و غمزده به پر حرفی های مادر گوش می سپردم. بدری که انگار خودش چیزهایی دستگیرش شده بود، کمتر جلوی من آفتابی میشد و هیچ وقت به خانه ما نمیآمد؛ ولی زری گاهی سری به ما میزد و دور میز عصرانه دائم از مبارزه و آرمان و این جور چیزها که من اصلاً علاقهای نداشتم و سر در نمیآوردم، صحبت میکرد. معمولا وحید علاقه نشان میداد. بالاخره زمانی فرارسید که گروهکها لو رفتند؛ بعضیها دستگیر شدند و بعضی دیگر مخفی. یک روز بهاری وقتی آماده شده بودم تا شاهین و شهاب را برای بازی به پارک نزدیک خانهمان ببرم، مادرم به خانهٔ ما آمد و با خواهش و تمنا از من خواست که اجازه بدهم زری مدتی پیش ما بماند. من با اکراه قبول کردم با این شرط که صحبتی از مبارزه و آرمان و این جور چیزها نباشد. زری با ترس و وحشتی آشکار به خانهٔ ما آمد. چند هفتهای که گذشت، کمکم رو به راهتر شد و وقتی من مشغول خانهداری بودم، با شاهین و شهاب بازی میکرد. برایشان قصه میگفت و کتاب میخواند. گاهی با هم نقاشی میکردند و قایمباشک بازی میکردند. وحید کمتر به مأموریت میرفت؛ ولی دیگر حرفی از سیاست نبود. همه چیز عادی به نظر میرسید و روزها پشت سر گذاشته میشد. فقط بعضی روزها که خسته از کار روزانه در اتاق دراز میکشیدم با صدای ریز خنده و شوخی وحید، زری و دو پسرم به خواب میرفتم. یکی از همان روزها وقتی از خواب بعد از ظهر بیدار شدم، اثری از وحید و پسرها ندیدم.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه