کتاب روش تحقیق کیفی در جامعه شناسی
معرفی کتاب روش تحقیق کیفی در جامعه شناسی
کتاب روش تحقیق کیفی در جامعه شناسی نوشتهٔ دیوید سیلورمن و ترجمهٔ محسن ثلاثی است. انتشارات اندیشه احسان این کتاب در حوزهٔ روش تحقیق را منتشر کرده است.
درباره کتاب روش تحقیق کیفی در جامعه شناسی
دیوید سیلورمن در کتاب روش تحقیق کیفی در جامعه شناسی بر آن است تا نیازهای روششناختی محققان را برآورده سازد. این اثر بهعنوان منبعی مرجع و قابلفهم برای تکالیف دانشجویان دورهٔ کارشناسی در درس روش تحقیق شناخته میشود. نویسنده در این اثر از زبانی ساده استفاده کرده است تا دانشجویان با یک متن ساده و یک ساختار روشن روبهرو باشند و بتوانند از آن استفاده کنند. این اثر در سه بخش نگاشته است؛ بخش نخست که «فراگرد اقتصادی» نام دارد، فراگرد تحقیق را به صورت کلی شرح میدهد. بخش دوم «غلبه بر قطببندیهای مفهومی» نام دارد و ساختارها، معانی و روابط خرد و کلان در آن بررسی میشوند. بخش سوم «عمل تحقیق کیفی» نام دارد و شامل سرفصلهایی همچون «توصیف فراگرد مردمنگار»، «توصیف صورتهای تفاهم»، «سبکهای جدید در لباسهای قدیم»، «جایی برای دادههای تفسیری» و «دخالتهای عملی: علم اجتماعی چه خدمتی میتواند بکند؟» است.
خواندن کتاب روش تحقیق کیفی در جامعه شناسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دانشجویان علوم اجتماعی و پژوهشگرانی که با روشهای کیفی سروکار دارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روش تحقیق کیفی در جامعه شناسی
«تا چند سال پیش، جامعهشناسی بعد از جنگ جهانی دوم گرفتار نبردهای میان طرحهای نظری رقیب بود. در یک سوی، گروه جنگنده و بیانسجام هواداران پارسونز، ساختارگرایان، کارکردگرایان و مارکسیستها صفآرایی کرده بودند. آنها تنها در یک چیز همداستان بودند و آن اینکه فراگردهای اجتماعی را نمیتوان با توسل به افراد یا معانی نسبت داده شده به موقعیتها، به خوبی تبیین کرد. به جای آن، آنها از فهرست متنوعی از عوامل ساختاری هواداری میکردند که «جامعه»، «نظام»، «لوازم کارکردی» و شیوه تولید را در برمیگرفت.
در سوی دیگر این دستهبندی نظری، گروه به نسبت متحدتر همکنش گرایان۴۶، و پدیده شناسان، فردگرایان روششناس۴۷ روششناسان مردم نگار۴۸ صف کشیده بودند. آنها بر این همداستان بودند که فراگردهای اجتماعی را با توسل به ساختارهای اجتماعی خوب نمیتوان تبیین کرد. به نظر آنها، مفهوم «ساختار اجتماعی» فراگردهای اجتماعی را که تنها در سطح برخورد رودررو میتوانند رخ دهند، رمزآمیز و چیز واره۴۹ میسازند. به جای آن، آنها به یک رشته عوامل موقعیتی و فیمابینی توسل میجویند که در برگیرندهٔ «همکنش نمادین»، «جهان روزانه» و «عملکردهای فردی و حسابگرانه» اند.
خوشبختانه، بنبست ناشی از این دستهبندی، به سه صورت بیسر و صدا برطرف شد. نخست به این صورت که جامعهشناسان تجربی زیر گلولهباران صحنهٔ جنگ نظری، از سعادت ادامهٔ تحقیقهایشان هم چنان برخوردار بودند. این نوع تحقیقها به دانش ما دربارهٔ جهان اجتماعی افزودند، ضمن آنکه خوشبختانه غالباً مفاهیم ناشی از طرحهای نظری به ظاهر رقیب را نیز در هم میآمیختند. دوم، نسل جدیدی از نظریهپردازان که از نبردهای نظری کهنه بیش از پیش ملول شده بودند، آغاز به تعیین رئوس طرح راهحل مفیدی برای داعیههای رقیب در هر دو جناح کردند. چشمانداز واقعبینانهٔ آنها، (بهاسکار، ۱۹۷۵، ۱۹۷۹؛ کیت و اوری، ۱۹۷۵)، نقش «معنا» را در زندگی اجتماعی به رسمیت شناختند، بدون آنکه قدرت وادارندهٔ ساختارهای اجتماعی را انکار کنند. به گفتهٔ متین بهاسکار (۱۹۷۵)، آنها دفاعی را از عملکرد علمی در جامعهشناسی پیشنهاد کردند که واکنش معقول به فلسفههای علم پسا تجربه گرای۵۰ پوپر و کون را جایگزین شعار دادن به سود اثباتگرایی کرده بودند. سرانجام، قرائت دقیقتر سنت جامعهشناختی، آشکار ساخته بود که دانشوران گذشته، به آن اندازه که روایتهای سادهانگارانه در درسهای کارشناسی میگویند، با اندیشههای هم مخالف نبودند. دورکیم (بنیانگذار مکتب جامعه) بیشتر در مخالفت با صورتهای تقلیلگرای روانشناختی استدلال میکرد و خواستار تعادلی میان داعیههای فرد و جامعه بود. وبر «شخصیت اول طرفدار معنا» در موافقت با این نوع استدلال نمیبایست مشکلی داشته باشد. دورکیم، اگر نه در اصول دست کم در عمل، با فراخوان وبر برای ایجاد تعادل میان تحلیل علّی و فهم تفسیری، مخالفتی نکرد.»
حجم
۵۰۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
حجم
۵۰۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه