دانلود و خرید کتاب ترانتهال (کتاب دوم؛ خون و فولاد) اشتفان بوگر ترجمه آزاده نیازاده
تصویر جلد کتاب ترانتهال (کتاب دوم؛ خون و فولاد)

کتاب ترانتهال (کتاب دوم؛ خون و فولاد)

معرفی کتاب ترانتهال (کتاب دوم؛ خون و فولاد)

کتاب ترانتهال (کتاب دوم؛ خون و فولاد) نوشتهٔ اشتفان بوشر و ترجمهٔ آزاده نیازاده است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان آلمانی را برای نوجوانان روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب ترانتهال (کتاب دوم؛ خون و فولاد)

کتاب ترانتهال (کتاب دوم؛ خون و فولاد) از مجموعهٔ «ترانتهال» (Tranthal)، حاوی یک رمان برای نوجوانان است. این رمان که ۲۲ فصل دارد، دو سال پس از جنگ با داریایی‌ها می‌گذرد؛ زمانی که «بریت داربورگ» و «لن کاکایا» سعی دارند خود را با شرایط فعلیشان سازگار و حداکثر توانایی‌های بالقوهٔ خود را شکوفا کنند. کلنی همچنان در وضعیتی تثبیت‌نشده قرار دارد. بریت داربورگ که حالا در بخش تبلیغات سیاسی وزارت کشور مشغول به کار است و لن کاکایا، افسر جوان ارتش هر دو در تلاشند تا بر مشکلات غلبه کنند. «دارس پوله»، دوست آن‌ها درست مثل «سارد ماماتر»، جنگ‌سالار «داریایی»، از زمان پایان جنگ ناپدید شده است. با طرح ادعای داریایی‌ها مبنی بر ممانعت کلنیایی‌ها از تحویل محمولهٔ انرژی بر طبق توافق صورت‌گرفته، تنش‌های سیاسی تازه‌ای به وجود می آید. هم‌زمان در کلنی مقاومتی در حال شکل‌گرفتن است. زمانی که گروه‌های مقاومت، حملاتی را به ساختمان‌های دولتی انجام می‌دهند، «تام دمیوک»، قهرمان سابق جنگ و منتقد دولتْ مورد سوءظن قرار می‌گیرد. در این بین «فرماندار آدام»، شخصاً مداخله نمی‌کند، اما وظایف مهمی را بر عهدهٔ «واس کاندیریس»، فرماندهٔ گارد ویژهٔ کلنی می‌گذارد. با این شخصیت‌ها و رویدادها در اثری که نویسندهٔ آن اشتفان بوشر نام دارد، همراه شوید.

خواندن کتاب ترانتهال (کتاب دوم؛ خون و فولاد) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب ترانتهال (کتاب دوم؛ خون و فولاد)

«دارس می‌دانست که مراقبش هستند. افراد گارد کلُنی و همین‌طور نیروهای ارتش او را تحت‌نظر داشتند. در آزادی نسبی بودن و فعالیت نسبی داشتن برایش سرگرم‌کننده بود. او با سارد تماس گرفته بود، اما طبیعتاً بعد از تمام اتفاقات هالوا، او هم ارتباطش را قطع کرده بود و حالا فقط صدای اتومات پخش می‌شد. دارس در این زمان هیچ‌چیز از ماجرای حمله به صومعهٔ تُن’لا در دار’ی ـ یاش نمی‌دانست. او شمارهٔ دیگری را امتحان کرد. شمارهٔ یک رابط دار’یایی که کمی قبل با او تماس گرفته بود. اول هیچ اتفاقی نیفتاد، اما کمی بعد وقتی دارس شمارهٔ دیگری را امتحان کرد، یک نفر به او جواب داد. سارد او را نشناخت. او به زبان دار’یایی حرف می‌زد و زبان کلُنیایی را بسیار بد صحبت می‌کرد. دارس نمی‌دانست که طرف مقابلش اصلاً چیزی از حرف‌های او را متوجه شد یا نه. دارس احساس کرد، فقط می‌تواند کلار آریست را برساند. دیگری تماس را قطع کرد، اما دقایقی بعد پیامی به دستش رسید که شامل مختصات یک مکان و زمان ملاقات بود. مکان قرار این بار ایستگاه مرکزی قطار در هالوا بود.

دارس دو ساعت زودتر از قرار در محل مورد نظر بود. او حدس زد که تِرَنسیورش تحت کنترل است، اما وقتی خیلی زود به راه افتاد، هیچ‌کس مزاحمش نشد. او نتوانست هیچ‌کس را ببیند، اما بدون شک آن‌ها جایی همان نزدیکی‌ها بودند. در ایستگاه راه‌آهن مختصات مورد نظر را پیدا کرد. جایی برای توقف و انتظار که هم به سکوها و هم به جهات مختلف دیگر راه داشت. محل مورد نظر انتخاب خوبی بود. تا زمان قرار فرابرسد، دارس کمی این‌طرف و آن‌طرف رفت. بریت به او پول داده بود و دارس آن را با کمال میل خرج کرد. او غذا خورد، یک پیراهن مردانهٔ ساده خرید و بابت آن یک اسکناس درشت پرداخت و باقیماندهٔ آن را، پول دار’یایی گرفت. ایستگاه قطار شب‌ها هم شلوغ و پر رفت‌وآمد بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۷۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۶۰ صفحه

حجم

۶۷۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۶۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۳۰۰
تومان