کتاب شرح عاشقی فروغی بسطامی
معرفی کتاب شرح عاشقی فروغی بسطامی
کتاب شرح عاشقی فروغی بسطامی نوشتۀ فروغی بسطامی با گردآوری ساناز خرد در انتشارات هونر به چاپ رسیده است. این کتاب گزیدهای از ۵۷ غزل، سرودۀ فروغی بسطامی غزلسرای نامدار ایرانی در دورۀ قاجار است.
درباره کتاب شرح عاشقی فروغی بسطامی
میرزا عباس، متخلص به فروغی بسطامی در ۱۲۱۳ در کربلا به دنیا آمد و ۱۲۷۴ در تهران از دنیا رفت. او یکی از غزلسرایان دورۀ قاجار به شمار میآید که با ۳ پادشاه این دودمان یعنی فتحعلی شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه معاصر بود.
در جزئیات زندگی فروغی بسطامی آمده است که در ابتدا خواندن و نوشتن نمیدانست؛ اما بهدلیل اشتیاقش به یادگیری، رنج آموختن را بر خود هموار کرد. زمانی که آوازۀ غزلهای وی به گوش ناصرالدین شاه رسید او را به حضور خود خواند و مورد لطف قرار داد. برخی از غزلهای فروغی بسطامی با مطلعی از ابیات ناصرالدین شاه آغاز میشوند. او همچنین برخی از غزلهایش را به این شاه قاجار تقدیم کرده و نام او را بهصورت ناصردین و ناصرالدین در اشعارش آورده است.
زبان فروغی فصیح و نزدیک به سعدی و حافظ است. مضامین عاشقانۀ غزلش به تقلید از سعدی و مضامین عارفانه تقلیدی از حافظ هستند. او یکی از هواخواههان نهضت بازگشت ادبی بود و تقلید او از حافظ و سعدی بر همین مبنا، مشهود است. فروغی برخی از غزلهایش را چنان استادانه سروده که تشخیص آنها از سرودههای غزلسرایان بزرگ زبان فارسی دشوار است.
عشق در غزلهای فروغی بسطامی از تجربۀ خود او در عاشقی نشئت گرفته است. اشعار وی همه در قالب غرل هستند. در کتاب شرح عاشقی فروغی بسطامی، از حدود ۵۰۰ غزل باقیمانده از او، تعداد ۵۷ غزل انتخاب شده است.
خواندن کتاب شرح عاشقی فروغی بسطامی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران شعر فارسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شرح عاشقی فروغی بسطامی
«ای خامهی مشک افشان چون نامه نگار آیی این مطلع شاهی را عنوان کتابم کن
« ای ساقی خوش منظر مست می نابم کن روی چو مهت بنمای بیهوش و خرابم کن»
کیفیت بیداری خون کرد دلم ساقی برخیز و شرابم ده بنشین و به خوابم کن
هر وقت که می خواران پیمانهی می نوشند از چشم خمارینت سرمست شرابم کن
من زهر فراقت را زین پیش نمینوشم صهبای وصالم ده، فارغ ز عذابم کن
پیش لب نوشینت تا کی به سال آیم گر بوسه نمیبخشی یک باره جوابم کن
رخساره نشان دادی بی دین و دلم کردی بگشای خم گیسو بی طاقت و تابم کن
خواهی که در این عالم یک عمر کنم شاهی در خیل غلامانت یک روز حسابم کن
ترسم که بر خسرو داد از تو برم آخر شیرین دهنا رحمی بر چشم پرآبم کن
شه ناصردین کز دل پیر فلکش گوید کز جمله حجابت یک باره خطابم کن
صد بار فروغی من با دل بر خود گفتم بنواز دلم باری آن گاه عتابم کن»
حجم
۲۶۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۲۶۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه