کتاب پدر پولدار پدر فقیر

کتاب پدر پولدار پدر فقیر نوشتۀ رابرت کیوساکی با ترجمۀ میلاد باهوش در انتشارات آتیسا به چاپ رسیده است. این کتاب، رازهایی دربارۀ پول و مهارت‌های مالی است، رازهایی که در مدرسه آموزش داده نمی‌شوند.

درباره کتاب پدر پولدار پدر فقیر

ﯾﮑﯽ از دﻻﯾﻞ ﺛﺮوﺗﻤﻨﺪﺗﺮﺷﺪن اﻓﺮاد ﭘﻮلدار، ﻓﻘﯿﺮﺗﺮﺷﺪن اﻓﺮاد ﻓﻘﯿﺮ و دﺳﺖوﭘﺎزدن اﻓﺮاد ﻣﺘﻮﺳﻂ در ﺑﺪﻫﯽ این است که ﻣﻮﺿﻮع ﭘﻮل در ﺧﺎﻧﻪ آﻣﻮزش داده ﻣﯽﺷﻮد، ﻧﻪ در ﻣﺪرﺳﻪ. اﻏﻠﺐ آﻣﻮزشﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﭘﻮل را از واﻟﺪﯾﻦ ﺧﻮد درﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ. ﭘﺲ واﻟﺪﯾﻦ ﻓﻘﯿﺮ ﭼﻪ ﭼﯿﺰی ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﻣﻮرد ﭘﻮل ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺸﺎن ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ؟ آنﻫﺎ ﺑﻪراﺣﺘﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ: «در ﻣﺪرﺳﻪ ﺑﻤﺎن و ﺳﺨﺖ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﻦ». اﯾﻦ ﻓﺮزﻧﺪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ ﻧﻤﺮات ﻋﺎﻟﯽ ﻓﺎرغ‌اﻟﺘﺤﺼﯿﻞ ﺷﻮد؛ اﻣﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی ﻣﺎﻟﯽ و ﺗﻔﮑﺮ اﻗﺘﺼﺎدی ﻓﻘﯿﺮان را ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ. ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ، آﻣﻮزشﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﭘﻮل در ﻣﺪرﺳﻪ اراﺋﻪ ﻧﻤﯽﺷﻮد. ﻣﺪارس ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ و ﺣﺮﻓﻪای ﺗﻤﺮﮐﺰ دارﻧﺪ، ﻧﻪ ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ﻣﺎﻟﯽ. اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻧﺸﺎن می‌دهد که چگونه بانکداران، پزشکان و حسابداران باهوشی که نمرات خوبی در مدرسه گرفته‌اند، تمام عمر با مسائل اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

ﭘﻮل ﯾﮑﯽ از اﻧﻮاع ﻗﺪرت اﺳﺖ؛ اﻣﺎ آﻣﻮزش ﻣﺎﻟﯽ ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪﺗﺮ اﺳﺖ. ﭘـﻮل ﻣـﯽآﯾـﺪ و ﻣﯽرود؛ اﻣﺎ اﮔﺮ در ﻣﻮرد ﻧﺤﻮۀ ﻋﻤﻠﮑﺮد ﭘﻮل آﻣﻮزش دﯾﺪه ﺑﺎﺷـﯿﺪ، ﻗـﺪرﺗﺘﺎن ﺑـﺮ ﻗـﺪرت ﭘﻮل ﭼﯿﺮه ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ و ﻣﯽﺗﻮاﻧﯿﺪ ﺗﻮﻟﯿـﺪ ﺛـﺮوت ﮐﻨﯿـﺪ. دﻟﯿـﻞ اﯾﻨﮑـﻪ ﻣﺜﺒـﺖاﻧﺪﯾﺸـﯽ ﺑﻪﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﺎراﯾﯽ ﻧﺪارد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺸـﺘﺮ اﻓـﺮاد ﺑـﻪ ﻣﺪرﺳـﻪ رﻓﺘـﻪاﻧـﺪ؛ وﻟـﯽ ﻧﺤـﻮۀ ﻋﻤﻠﮑﺮد ﭘﻮل را ﯾﺎد ﻧﮕﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ؛ ﺑﻨـﺎﺑﺮاﯾﻦ زﻧـﺪﮔﯽﺷـﺎن را ﺻـﺮف ﮐـﺎرﮐﺮدن ﺑـﺮای ﭘـﻮل ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.

کتاب پدر پولدار پدر فقیر در ۹ فصل نوشته شده است و عنوان‌ فصل‌های آن عبارت‌اند از:

ﻓﺼـﻞ اول: ﺛـﺮوﺗـﻤﻨﺪان ﺑﺮای ﭘﻮل ﮐـﺎر ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ

ﻓﺼـﻞ دوم: ﭼـﺮا ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻮاد ﻣﺎﻟﯽ را آﻣﻮزش ﺑﺪﻫﯿﻢ؟

ﻓﺼـﻞ ﺳﻮم: ﺳﺮﺗﺎن ﺑﻪ ﮐﺎر ﺧﻮدﺗﺎن ﺑﺎﺷﺪ

ﻓﺼـﻞ ﭼﻬﺎرم: ﺗـﺎرﯾﺨﭽـﮥ ﻣﺎﻟﯿﺎتﻫﺎ و ﻗﺪرت ﺷﺮﮐﺖﻫﺎ

ﻓﺼـﻞ ﭘﻨﺠﻢ: ﺛـﺮوﺗﻤﻨﺪان ﭘﻮل اﺧﺘـﺮاع ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ

ﻓﺼـﻞ ﺷﺸﻢ: ﺑﺮای ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﮐﺎر ﮐﻨﯿﺪ؛ اﻣﺎ ﺑـﺮای ﭘﻮل ﮐﺎر ﻧـﮑﻨﯿﺪ

ﻓﺼـﻞ ﻫﻔﺘﻢ: ﻏﻠﺒـﻪﮐﺮدن ﺑـﺮ ﻣﻮاﻧـﻊ

فصل ﻫﺸﺘﻢ: شروع‌کردن

ﻓﺼـﻞ ﻧﻬﻢ: ﻫﻨـﻮز ﺑﯿﺸﺘـﺮ ﻣﯽﺧﻮاﻫﯿﺪ؟ اﯾﻦ ﮐﺎرﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ اﻧﺠﺎم ﺷﻮﻧﺪ

خواندن کتاب پدر پولدار پدر فقیر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به همۀ دوستداران کتاب‌های موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پدر پولدار پدر فقیر

«ﻣﻦ دو ﭘﺪر داﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﭘﻮلدار و دﯾﮕﺮی ﻓﻘﯿﺮ ﺑﻮد. ﯾﮑﯽ ﻣﺪرک دﮐﺘﺮی داﺷﺖ و ﺑﺴﯿﺎر ﺑﺎﻫﻮش ﺑﻮد. او در ﮐﻤﺘﺮ از دو ﺳﺎل دورۀ ﭼﻬﺎرﺳﺎلۀ ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ را ﺗﻤﺎم ﮐﺮد ﺳﭙﺲ ﺑﻪ داﻧﺸﮕﺎه اﺳﺘﻨﻔﻮرد، ﺷﯿﮑﺎﮔﻮ و ﻧﻮرث وﺳﺘﺮن رﻓﺖ ﺗﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﮥ ﺧﻮد را ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺑﻮرس ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﻪ اﺗﻤﺎم ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ. ﭘﺪر دﯾﮕﺮم ﻫﻨﻮز ﮐﻼس ﻫﺸﺘﻢ را ﺗﻤﺎم ﻧﮑﺮده ﺑﻮد. ﻫﺮ دو در ﺷﻐﻠﺸﺎن ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻮدﻧﺪ و در ﺗﻤﺎم ﻋﻤﺮﺷﺎن ﺳﺨﺖ ﮐﺎر ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪ. ﻫﺮ دو درآﻣﺪ ﻗﺎﺑﻞﺗﻮﺟﻬﯽ داﺷﺘﻨﺪ. ﺑﺎ اﯾﻦ ﺣﺎل، ﯾﮑﯽ ﺗﻤﺎم ﻋﻤﺮ درﮔﯿﺮ ﻣﺸﮑﻼت ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻮد و دﯾﮕﺮی از ﭘﻮلدارﺗﺮﯾﻦ اﻓﺮاد ﻫﺎواﯾﯽ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽﺷﺪ. ﯾﮑﯽ دهﻫﺎ ﻣﯿﻠﯿﻮن دﻻر ﺑﺮای ﻓﺎﻣﯿﻞ، ﺧﯿﺮﯾﻪﻫﺎ و ﮐﻠﯿﺴﺎ ﮔﺬاﺷﺖ، دﯾﮕﺮی ﻓﻘﻂ ﺻﻮرتﺣﺴﺎبﻫﺎی ﭘﺮداﺧﺖﻧﺸﺪه‌اش را ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬاﺷﺖ.

اﻣﺎ ﻫﺮ دوقوی، دلربا و و ﺑﺎﻧﻔﻮذ ﺑﻮدﻧﺪ. ﻫﺮ دو ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﺻﯿﻪﻫﺎﯾﯽ می‌کردند. ﺗﻮﺻﯿﻪﻫﺎﯾﺸﺎن ﺑﺎ ﻫﻢ ﻓﺮق داﺷﺖ. ﻫﺮ دو ﺑﻪﺷﺪت ﺑﻪ آﻣﻮزش اﻋﺘﻘﺎد داﺷﺘﻨﺪ؛ اﻣﺎ ﻣﺮاﺣﻞ آﻣﻮزﺷﯽ ﯾﮑﺴﺎﻧﯽ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻧﻤﯽﮐﺮدﻧﺪ.»