کتاب ۱۹۸۴ (خلاصه کتاب)
معرفی کتاب ۱۹۸۴ (خلاصه کتاب)
خلاصهکتاب ۱۹۸۴ (خلاصه کتاب) نوشتهٔ جورج اورول و ترجمهشده توسط گروه مترجمان شنیدار است و شنیدار نگار نوین آن را منتشر کرده است. با مطالعه این خلاصهکتاب میآموزید: زندگی در حکومتهای توتالیتر چگونه است؟
درباره خلاصهکتاب ۱۹۸۴
کتاب ۱۹۸۴ روایتگر داستان زندگی نکبتبار و پر از مشقت و درد افرادی تحت لوای یک حکومت دیکتاتوری به رهبری فردی به نام «برادر اعظم» است؛ زندگی افرادی که نه متعلق به زمان حال هستند، نه آینده و نه حتی گذشته.
همهچیز در این داستان وحشتناک، تخیلی است؛ اما نکته وحشتناکتر، همذاتپنداری عجیبی است که در خلال داستان ایجاد میشود؛ اینکه شاید در آیندهای دور یا نزدیک، چنین حکومتی روی کار بیاید.
۱۹۸۴، داستان زندگی فردی را بیان میکند که در میانه بحبوبه و تنگنای به دار آویختن آزادی فردی، به دنبال عقاید خویش میگردد و میخواهد بداند که چرا؟!
در این سال، مردم از جنگی سهمگین بیرون آمدهاند و جهان، دیگر جهان سابق یا کنونی که میشناسیم نیست. اینجا دنیا فقط سه کشور و ابرقدرت بزرگ و بیرحم دارد؛ کشورهایی به نام اوشینیا (اقیانوسیه)، اوراسیا و ایستیشیا (شرقاسیا).
داستان در شهر لندن و کشور اقیانوسیه میگذرد. این کشور، نظام سیاسی وحشتناکی دارد که در رأس آن، یک قدرت بزرگ به نام «برادر اعظم» حکومت میکند. این کشور فلکزده دارای سه طبقه اجتماعی است: اعضای ردهبالای حزب، اعضای عادی حزب و درنهایت، طبقه کارگر.
اقیانوسیه در ۱۹۸۴، کشوری تمامیتخواه و توتالیتر به شمار میرود که همواره با یکی از دو کشور دیگر (اوراسیا و شرقاسیا)، همپیمان و با دیگری در جنگ است. هیچوقت هم معلوم نیست که کی همپیمان است و کی در جنگ.
دولت نیز ۴ وزارتخانه دارد؛ «وزارت حقیقت» برای اخبار، تفریحات، آموزش هنر و سرگرمی، «وزارت صلح و دوستی» جهت رسیدگی به امور جنگی، «وزارت عشق» که مسئولیت برقراری نظم و قانون را به کمک «پلیس اندیشه» برعهده دارد و درنهایت نیز چهارمین وزارتخانه، یعنی «وزارت فراوانی» یا همان خزانهداری که کار جیرهبندی و تنظیم امور اقتصادی را انجام میدهد.
در دنیای اقیانوسیه و جایی که داستان میگذرد، افراد حتی حق نوشتن ندارند و باید مرتباً و پیوسته، گذشته را تغییر دهند و براساس آنچه برادر بزرگ میگوید بازنویسی کنند. در این شهر و کشور، هیچ پیشبینی و اخباری نیست و هر دستگاهی، ضبط صوتی برای تفتیش است. حتی تلویزیون هم «چشم حزب» نامیده میشود.
«انجمن اُخوت»، بزرگترین دشمن اقیانوسیه به شمار میرود که توسط «گُلدستاین» که زمانی از اعضای رده بالای حزب و همردیف با برادر اعظم بوده، تأسیس شده است. او پس از انقلابی ناگهانی، خیانتکار خوانده شد و به گفته برادر اعظم، به قتل رسید؛ اما کمکم زمزمههایی بالا گرفت که گلدستاین در خفا انجمن اخوت را تشکیل داده، در حال مبارزه با برادر بزرگ است و وای به احوال کسانی که گذرشان به این انجمن بیفتد.
در این دنیای بیرحم که هر سه کشور، سودای فتح جهان را در سر دارند، اقیانوسیه ظلم را در قبال مردمش به نهایت خود رسانده است. این دولت با وزارتخانهها و بازوهای اعمال قدرت و نفوذش، همهچیز را کنترل میکند و میگوید که چه کار کنید و چه کار نکنید، کجا باشید و کجا نباشید، چه چیزی بخورید و حتی وقتی تنها هستید چه کاری انجام بدهید. در این میان، اگر کاری برخلاف آنچه که گفته شده از کسی سر بزند، در یک چشم برهم زدن، نیست و نابود خواهد شد! او چنان شبیه بخار از بین میرود که گویی هرگز زاده نشده و زندگی نکرده و کسی نیز او را به خاطر نمیآورد.
این دنیای بیرحم، چند شخصیت اصلی دارد که روایتگر داستان زندگی زیر سایه این حکومت هستند.
«وینستون اسمیت»، مردی ۳۸ ساله و ساده که نمیتواند افکار آزادیخواهش را کنترل کند.
«جولیا»، دختری زیبا با موهای تیره که در وزارت حقیقت مشغول به کار است.
«اوبراین»، مردی پیچیده و عالیرتبه که با وینستون دوست است.
«برادر بزرگ»، کسی که هرگز در داستان حضور ندارد؛ اما در هر خط، خودنمایی میکند. او حاکم اقیانوسیه است و سراسر دیوارها و شهرهای این کشور با پوسترهای بزرگی از تصویر او با پیام «برادر بزرگ، شما را میبیند» پوشیده شدهاند.
این، درآمدی کوتاه برای آشنایی با ۱۹۸۴ بود؛ اما کم نیستند این چنین قدرتهایی که روی کار باشند و طلسم سیاهی را بر زندگی و جان مردم بیندازند. از شیلی تا کره شمالی و شوروی، نمونههای زیادی از ۱۹۸۴ هایی را میتوان یافت که چنین اعمالی را انجام داده باشند.
۱۹۸۴ بیش از آنکه یک داستان و روایت فانتزی از دنیایی سورئال باشد، داستانی است که انسان را به فکر وا میدارد که اگر تفکرش را از دست بدهد، چه خواهد شد. وقتی یک نفر تفکرش را از دست بدهد و طی عواملی دومینووار، این عدم تفکر به جامعه سرایت کند، ممکن است سرانجام سالی مانند ۱۹۸۴ برای یک جامعه ایجاد شود.
مردمی که در سال ۱۹۸۴ زندگی میکردند نیز تفکر را نادیده گرفتند و کمکم بدون اطلاع از اینکه چقدر قدرتمند هستند، اجازه دادند توانایی تفکر به هر نحوی از آنها گرفته شود. حال اینکه چه بر سر این ملت آمد و چطور یک باور روشن و ضعیف توانست پایههای حکومت برادر بزرگ را بلرزاند، دیگر داستانی است که باید خواند.
خواندن خلاصهکتاب ۱۹۸۴ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر نمیتوانید کل کتاب ۱۹۸۴ را بخوانید، این خلاصه کتاب را از دست ندهید.
درباره جورج اورول
«اریک آرتور بلر» با نام مستعار جورج اورول در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری در بیهار در هند متولد شد. او داستاننویس، روزنامهنگار، منتقد ادبی و شاعری انگلیسی بود که بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروش «مزرعهٔ حیوانات» و «۱۹۸۴» شناخته شد. هر دوی این کتابها به وضعیت حکومتهای دیکتاتوری میپردازند. جرج اورول مدتی بهعنوان پلیس سلطنتی هند در برمه فعالیت میکرد. زندگی در هند و انگلیس سبب شد تا با فقر آشنا شود و این آشنایی، دیدگاهی جدید به او و کارهایش بخشید. در دوران جوانی همیشه بهدنبال کسب تجربههای تازه بود؛ به همین دلیل مدتی کنار فقرا، افراد بیخانمان و کارگرانِ فصلی لندن و پاریس زندگی کرد؛ او حتی مدتی در آشپزخانهٔ یک هتل در بخش ظرفشویی کار میکرد. در همین زمان بود که تصمیم گرفت شروع به نوشتن تجربیات خودش از زندگی در فقر کند. کتابهای «آسوپاس در لندن» و «پاریس و دختر کشیش» حاصل همین تجربیات است. در در دههٔ ۱۹۳۰ به اسپانیا رفت تا علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بجنگد. در همین زمان درگیر بیماری مزمن ریوی شد؛ نوعی بیماری که برای او نتیجهٔ جنگ بود. پس از جنگ، کتاب «درود بر کاتالونیا» را بر اساس دیدههای خود در اسپانیا نوشت. زندگی او همواره درگیر اتفاقات جدید بود. کمی بعد از بستریشدن در بیمارستان و بهدلیل بیماری مزمن سل که از زمان جنگ با آن درگیر بود، در همان بیمارستانی که بستری شده بود، با «سونیا برونل» ازدواج کرد. بسیاری از منتقدان معتقدند شخصیت سونیا الگوی اورول برای ساخت شخصیت «جولیا» در رمان «۱۹۸۴» بوده است. اورول عاشق کشیدن سیگار بود و حتی بعد از بیماری شدید ریهاش که نتیجهٔ جنگ بود، حاضر نشد سیگار را ترک کند؛ به همین دلیل در بیمارستان بستری شد و هفت ماه پس از چاپ کتاب «۱۹۸۴»، در ۲۱ ژانویهٔ ۱۹۵۰ از دنیا رفت. برخی از آثار جورج اورول عبارتند از روزهای برمه/ دختر کشیش/ به آسپیدیستراها رسیدگی کن (پول و دیگر هیچ)/ هوای تازه (گریز)/ قلعهٔ حیوانات (مزرعهٔ حیوانات)/ ۱۹۸۴/ آسوپاسها در پاریس و لندن/ ژرفنا (جاده بهسوی اسکلهٔ ویگان)/ درود بر کاتالونیا.
بخشی از خلاصهکتاب ۱۹۸۴
«در لندن سال ۱۹۸۴، زمستان سختی شروع شده است و لندن دیگر شباهتی به دوران شکوه خود ندارد. اینجا اقیانوسیه است و رهبری به نام «برادر بزرگ» دارد که در همهجا شما را میبیند. اینجا هیچکس حق حرف زدن در مورد مسائل بزرگی مثل پول را ندارد و نمیتواند آنچه را که میخواهد انجام دهد. در لندنِ سال ۱۹۸۴، خفقان بیداد میکند و هیچکس از ترس جانش صحبتی نمیکند.
در این خرابه، مشتی زورگوی دیکتاتور نیز بر مردم حکومت میکنند و ادعا دارند که بهترین انسانهای روی زمین هستند. این خودبرترپندارهای پوشالی که حاکمشان برادر بزرگ است، در و دیوارهای شهر را به پوسترهای عکس و شعارهای توخالیتر از خودشان آراسته کردهاند.
زمستان خاموش و سردی است و «وینستون اسمیت» مانند میلیونها نفر دیگر در این کشور جدید که شامل بریتانیای کبیر، آمریکا و استرالیا میشود، زندگی میکند.»
حجم
۱۵٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه
حجم
۱۵٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه
نظرات کاربران
حوصله خواندن کتاب کامل ۱۹۸۴ را نداشته و ترجیح دادم خلاصه را بخوانم که بسیار مختصر، مفید و لذتبخش بود.