کتاب من از دریا میگویم
معرفی کتاب من از دریا میگویم
کتاب من از دریا میگویم نوشتهٔ الهه وحیدی است. انتشارات متخصصان این ناداستان را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک مجموعه جستار شخصی یا دلنوشته.
درباره کتاب من از دریا میگویم
کتاب من از دریا میگویم حاوی چندین جستار شخصی است که شاید بتوان به آنها نام دلنوشته هم داد. عنوان برخی از این جستارهای شخصی عبارت است از «در همین نزدیکیست»، «من و آرزوهایم»، «باز هم هر شب»، «همون وقتایی که...»، «من از دریا میگویم»، «تو به من» و «دلم تنگ است». گفته میشود که دلنوشتهٔ ادبی حاصل تکگوییهای ذهن نویسنده است و اغلب از قواعد نثر پیروی میکند. این گونهٔ ادبی اگر موزون باشد، حاصل چینش اتفاقی کلمات است. دلنوشته اصول و مبانی از پیش تعیینشدهای ندارد و تقریباً میتوان گفت نویسنده با نوشتن کلماتی برآمده از امیال و آرزوهایش سروکار دارد. از این جهت، کلمات از دل بر میآیند و بازتاب احساس صادقانه و اندیشهٔ معمولی نویسنده هستند. با این ناداستان همراه شوید.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب من از دریا میگویم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب جستار شخصی و دلنوشته پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب من از دریا میگویم
«همون وقتایی که دلت از رنجهایی که حس کرده، بهشدت خستهست، همون وقتایی که اشکهایت روز و شب از گوشه چشمانت آرام اما سخت غمگین میریزند و صورت خاکخوردهات را میشویند، همون وقتایی که درد را با نقاشیهایت رونمایی میکنی، همون وقتایی که جملات غمگین کتابها را با اعماق وجود میفهمی، همون وقتایی که فکر میکنی چهجور، چهطور دلشان برای ترککردن تو توان داشت، همون وقتایی که میدانی دوستشان داری برخلاف آنها، همون وقتایی که نمیدانی چهطور میتوانی در قلبت باز هم جای آدمهایی که.... باز هم جای دیگری بگذاری، همون وقتایی که یادت میاد کسی نیست موهای نمدارت را ببوید و ببافد، همون وقتایی که تمام پرانتزهای زندگیت را میبندی؛ چون میدانی جای هیچچیز دیگر نیست، همون وقتایی حرفهای پوچ گذشته دیگران باعث ساعتها نشخوار فکری تو شدهاند، همون وقتایی که میبینی کسی با تو نیست، مثل تن با تو نیست، همون وقتهایی که که دیگر نمیتوانی قوی بگویی دوستت دارم، همون وقتایی که ذوق آن روز که نمیدانی چه زمانی حال دلت خوب است را داری، همون وقتایی که غصههای نگفتهات گریههای دیدهنشدهات، سکوتت در قبال فریاد دیگران مانند نوری شده در مقابل چشمانت که هر چیزی را با آنها میبینی، همون وقتهایی که نمیدانی چگونه میخواهی در این تنهایی به سر ببری، همون وقتهایی که به یاد نمیآوری از چه زمانی آینه خندههای پرسروصدای تو را ندیده، همون وقتهایی که قدمهایت را همراه سکوت در شلوغترین جای شهر میشماری، همون وقتهایی که میفهمی چون انقد دلت را خالی کردند که دنیا را به اینگونه خالی میبینی، پوچ میبینی، همون وقتایی که نفسی عمیق میکشی که شاید غوغای قلبت آرام بگیرد، در آن زمان چه میکنید، دقیقاً در اوج این حسها چه میکنید؟ شاید در میان آنها نوری از امید باشد که من دست از..... بردارم. چه میکنید!»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه