کتاب رمانس عاشقانه ویس و رامین
معرفی کتاب رمانس عاشقانه ویس و رامین
کتاب رمانس عاشقانه ویس و رامین نوشتهٔ فروغ اولاد است و نشر خاموش آن را منتشر کرده است. این کتاب تحلیل داستان، شخصیتها و بازتاب فرهنگیِ رمانس عاشقانه ویس و رامین است.
درباره کتاب رمانس عاشقانه ویس و رامین
کتابِ رمانس عاشقانه ویس و رامین شامل چهار فصل در شرح و تحلیل داستان عاشقانهٔ ویس و رامین، بررسی بنمایهها و درونمایهها و بازتاب فرهنگی آن است. این منظومه یکی از مهمترین آثار غنایی ادبیات شکوهمند ایرانی و ادب فارسی سرودهٔ فخرالدین اسعد گرگانی، شاعر قرن پنجم هجری، است. ویس و رامین بی شک بازماندهای ادبی از ایران باستان است؛ اثری که ریشه در ادبیات پارتی یا پهلوی اشکانی دارد. گرگانی خود نوشته که این داستان را در سَمَرها یافته است و منظور از سَمَرها ظاهرا داستانهایی است که برای نقّالی در شب مینوشتهاند. شاعر بر اساس یک برگردان و روایت کهن فارسی ویس و رامین آمیخته با واژگان پهلوی، آن را منظوم ساخته است.
تاکنون پژوهشهای ارزشمندی دربارهٔ ویس و رامین به قلم نویسندگان و پژوهشگران انجام شده است و در بخش «پژوهشهای پیشین» به طور مبسوط از آنها در این کتاب سخن میآید. در فصل اول کتاب، به پیشینهٔ شعر غنایی در جهان پرداخته شده و مهمترین داستانهای عاشقانه و غنایی ایران بررسی شدهاند. آنگاه سرایندهٔ منظومهٔ فارسی ویس و رامین، فخرالدین اسعد گرگانی، پیشگام شعر غنایی ایران و شاهکارش معرفی شده و خاستگاه اشکانی اثر بازکاوی شده و نشان داده میشود که با گذشت روزگاران، این اثر ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی ساسانی را به خود پذیرفت و حتی بعد از اسلام نیز بسیاری از مضامین فرهنگی و سنتی اسلامی ایرانی هم بدان افزوده گشت. بیتردید، منظومهٔ ویس و رامین که اثری کاملا غنایی و غیر عرفانی است، سرمشق و الگوی شاعرانی شد که به زمینههای غنایی و عاشقانه علاقهمند بودند و حتی شاعرانی چون نظامی گنجوی به آثار غنایی خود صبغهٔ عرفانی بخشیدند و ژانر غنایی را متحول کردند. در این بخش نسخههای بازماندهٔ ویس و رامین و پیشینهٔ تحقیقی نیز بررسی و تحلیل شدهاند.
در فصل دوم، برای آشنایی مخاطبانی که احیانا موفق به خواندن تمامی اثر نشدهاند، کل داستان به نثر ساده و به زبان داستانی روایت شده تا پیش از آنکه وارد بحث تحلیلی داستان شوند، چشماندازی روشن از اثر در ذهن داشته باشند.
فصلهای سوم و چهارم که بهرهٔ تحلیلی کتاب را تشکیل میدهند، برای نخستین بار بُنمایهها (موتیفها) و درونمایهها (مضامین) اثر را بررسی میکنند. در قسمت بُنمایهها، موتیفهایی چون «تشبیب» و «گذراییِ عمر» بررسی شدهاند و در گفتار درونمایهها، مضامینی چون «تثلیث عشقی»، «وفاداری و بیوفایی»، «پیمان و پیمانشکنی»، «سوگند»، «ستیز و کشمکش»، «خشونت و گذشت»، «جنگ»، «نیرنگ و اغفال»، «جادو و جادوگری» تحلیل گردیدهاند. آنگاه شخصیتهای داستان تحلیل شدهاند. شخصیتهای اصلی اثر (ویس، رامین، شاهموبد) و شخصیتهای فرعی داستان مانند دایه، شهرو، ویرو، زرد، گُل و دیگران هر یک، به فراخور اهمیتی که در رخدادهای داستان دارند، از منظر اجتماعی، رفتاری و تا حدی از چشمانداز روانی بررسی و تحلیل شدهاند. در این جُستار، مبنای نظری بیشتر تحلیل عناصر داستان مانند تحلیل مضامین و شخصیتها بوده است و به عناصر بلاغی یا وجوه دیگر اثر پرداخته نشده، از آن رو که هر یک از آنها نیاز به جُستاری مستقل دارند. در پایان این فصل، داستان ویس و رامین با اثری مشابه، یعنی تریستان و ایزوت، روایتِ ژوزف بدیه، مقایسه و بررسی تطبیقی شده است.
در فصل چهارم، بازتاب فرهنگی ویس و رامین، آیینها، سنن و مضامین باستانی ایرانزمین، مانند جشنهای باستانی نوروز، سده و مهرگان، سنّت گوسانی یا خنیاگری، شخصیتهای اساطیری- حماسی چون سروش، جمشید، زال و رستم و غیره که به گونهای در سراسر منظومه مطرح شدهاند تحلیل میشوند.
خواندن کتاب رمانس عاشقانه ویس و رامین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران و دوستداران ادبیات فارسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رمانس عاشقانه ویس و رامین
«در افسانهها و از گفتار راویان دریافتم که شهریاری کامگار به نام شاهموبد بود که شاهان همه او را بنده بودند، چه قدرتش از آسمان بیش و ثروتش از کسری و قارون فزون بود. هم بخشایشگر و مبارزی شیروَش و هم در بزم و رزم درخشان بود.
جهان یکسر مسخّرِ او بود از باختر تا خاور. او هم موبد بود و هم دانشمندِ بِخرد. روزگار پادشاه همیشه نوروز بود و او همواره در جشن و میگُساری بود. در جشنی نوآیین تاج بر سر گذاشت و سرفرازان پیشش نشسته بودند؛ از هر شهری سپهداری و شاهی آمده بود: از آذربایجان، ری، گرگان، خراسان، کُهستان، شیراز، اصفهان؛ مانند بهرام و رهام اردبیلی، گشسپِ دیلمی، شاپور گیلی، کشمیرِ یَل و نامی آذین، ویروی دلیر و برادر شاهموبد، رامینِ گُرد و برادر دیگرش زرد که محرم راز پادشاه و وزیرش بود.
جنگاوران همه پیشاپیش او نشسته و در بالا ماهرویان ایستاده بودند. جامها پُر باده بودند و سکّه و درم چون باران بر آنها میبارید. مطربان مینواختند و بلبلان میخواندند. همه از خانهها به صحرا رفتند و به موسیقی و سرود سرگرم شدند. گروهی در شادی و اسبدوانی بودند و گروهی در رقص و سماع.
شاهموبد نیز بر پشت فیلی کوهپیکر نشسته میرفت و فیلانِ ستوده اطرافش حلقه زدند. جلویش اسبانِ دونده، و پسِ پشتش بسی مهد و عَماری که ماهرویان در آنها نشسته بودند. شاه همهٔ خواستهها و درمها را برافشاند و بخشید و بدینگونه، همه یک هفتهٔ تمام در شادی و رامش به سر بردند.
پریرویان در بزمگاه شاهموبد گرد آمدند: شهرو ماهدخت از ماهآباد، سروِ آزاد آذربایجانی، آبنوش از گرگان، نازدلبر از دهستان، دینارگیس و زرّینگیس از ری، شیرین و فرنگیس از بومکوه، آبناز و آبناهید از اصفهان، دو دختر دبیران، گلاب و یاسمن دختر وزیران، گُلبو و مینو دختر کنارنگ از ساوه، ناز و آذرگون و گلگون، سهی، شکرلبنوش از بوم هماماوران؛ گِرد ماهرویان، پرستارانِ نگارین بودند و بتانِ چین و تُرک و روم و بربر. نکوتر از همه شهربانو معروف به شهرو بود چون سرو خورشید با دو زلف عنبرین و دو چشم نرگسین پوشیده در زرّ و دیبا.
شاهموبد که موبد مَنیکان نیز میخواندندش، شهروی سیمتن را در میان ماهرویان دید و او را تنها پیش خود فراخواند و یک دسته گُل صدبرگ به او داد. به او گفت که در گیتی کامرانی با تو چه نیکوست، بیا یا همسرم شو یا دوست، تا همه سال به کام تو زندگی کنم و جان و دل و مال به تو ببخشم.
شهرو چون سخن پادشاه را شنید، با ناز و ادا پاسخی نیکو داد: شاها! چرا ریشخندم میکنی. من در اندیشهٔ یار و شوی نیستم، چه سزاوارِ یار و همسری چون تو نیستم و چند فرزند دارم که گُرد و سالار و شاه هستند: ویرو از همه بزرگتر، بس نیرومند و دلاور است. در روز جوانی مرا ندیدی که چه کام و ناز داشتم و چون شاخِ بیدسرخ بودم. زیباییام خسروان را بنده میکرد، بوی خوشم مُردگان را برمیخیزاند. اکنون دیگر به پاییز عمر خود رسیدهام.»
حجم
۳۵۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۳۵۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه