کتاب نظریه های توسعه نیافتگی
معرفی کتاب نظریه های توسعه نیافتگی
کتاب نظریه های توسعه نیافتگی نوشتهٔ یان روکس برو و ترجمهٔ مصطفی ازکیا و محمدسعید ذکایی است و انتشارات اندیشه احسان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب نظریه های توسعه نیافتگی
بحث در مورد توسعه و توسعهنیافتگی در قرن نوزدهم و بهویژه در روسیه در جریان بحثهای سیاسی آغاز شد. جناحهای مختلف سیاسی در روسیه درگیر مناقشهای شدند که هنوز نیز ادامه دارد ملاکها و مشخصات توسعهیافتگی و عدمتوسعهیافتگی چیست و چه اقدام سیاسی باید برای رسیدن به جامعه توسعهیافته همگن انجام داد؟
اما جامعهشناسی آکادمیک از همان آغاز با مسئله تحول آشنا بود. تقسیمبندی سهگانه کنت و همبستگی مکانیکی و ارگانیک «دورکیم» و جامعه سنتی و جدید وبر و جامعه سرمایهداری و ماقبل سرمایهداری «مارکس» همگی نشان حساسیت بنیانگذاران جامعهشناسی به امر تحول بوده است. با این وجود نشان جامعهشناسی برای نخستین بار در دهه ۱۹۵۰ توجه خود را به جهان «توسعهنیافته» معطوف کرد. در این دهه با آغاز جنگ سرد بهطور عمده سه دیدگاه نظری پیدا شد که هر یک تلاش میکرد راهحلی برای این معضل که به یکی از مسائل مهم جامعه بشری مبدل شده بود پیدا کنند. راهحل بورژوایی به اتکاء به آرای «وبر» در مورد جامعه متجدد مترصد بود که با تغییری از نوع اخلاق پروتستانی جوامع سنتی جهان سومی را به سوی جوامعی از نوع غربی هدایت کند و آنها را از افتادن به قهقرای سوسیالیزم باز دارد.
نظریهپردازان مارکسیست - لنینیست بسته به سیاست وقت شوروی آن زمان تلاش میکردند که جوامع جهان سومی را از اردوگاه غرب دور سازند و به «اردوگاه سوسیالیزم» بکشانند. آخرین نظریه آنها راه رشد «غیرسرمایهداری» نام داشت که تحولات اخیر در شوروی آن را به بوته نسیان سپرد. اما دیدگاه نظری سوم از آن نئومارکسیستها بود. اینان که به کاستیهای جوامعی از قبیل شوروی آگاه بودند امید داشتند که جوامع جهان سوم ضمن دور شدن از جهان سرمایهداری به نوعی سوسیالیزم خالصتر از شوروی برسند. گروهی از اینان زمانی به سوسیالیزم ارضی چین دل بستند و گروهی دیگر به سوسیالیزم نوع کوبا و گروههای دیگر مصداقی برای آراء خود نیافتند.
کتاب نظریه های توسعه نیافتگی که یان روکس برو استاد دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن آن را نوشته است، بسیاری از این نظریهها را مورد نقد و بررسی دقیق قرار داده است. روکس برو در این کتاب سعی کرده است که علاوه بر ارائه مباحث نظری و روش شناختی نحوه انطباق نظریههای توسعه با واقعیات موجود در جهان سوم را مورد توجه قرار دهد. وی در این کتاب دیدگاههای نظری بسیار و بعضا متضاد- یعنی دیدگاههای تکاملیون و نوسازی و نظریههای مارکسیستی را مورد بررسی قرار داده است در فصول دهگانه کتاب انواع تحلیلهای جامعهشناختی در باب اندیشه گذار جوامع از مراحل مختلف و مفاهیم تمایزات ساختی و دوگرایی سنتی- جدید و موانع ساختی فرهنگی تشریح شده و نقاط ضعف و قوت این دیدگاهها مورد بررسی قرار گرفته است مولف سعی کرده است با ذکر مطالعات موردی در مورد کاربرد نظریههای مذکور مسائل و دشواریهای تحلیلی هر یک از نظریهها را ارزیابی کند. در فصول دیگر کتاب ساخت اجتماعی به ویژه ساخت اجتماعی روستایی و نظامهای سیاسی و نقش دولت و ارتش و بالاخره انقلاب، تشریح و حلاجی شده است.
کتاب روکس برو را میتوان یکی از کاملترین کتابهایی دانست که آراء و نظریهها در مورد مسائل توسعه و توسعهنیافتگی در یک دوره تاریخی خاص یعنی دوران «جدید» را مورد بررسی قرار داده است.
خواندن کتاب نظریه های توسعه نیافتگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای جامعهشناسی و توسعه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نظریه های توسعه نیافتگی
«جامعه هیچگاه کاملا ایستا و بدون تغییر نبوده است با وجود این، برخی دگرگونیها نسبت به برخی دیگر اهمیت بیشتری دارد. قرن بیستم شاهد مجموعهای از دگرگونیهای اساسی است که در طی قرون ۱۶ تا ۱۹ بیشتر در اروپای غربی پدید آمده است. زنجیرهای از حوادث در این دوره به وجود آمد، که به ظهور سرمایهداری منجر شده و سیمای جهان را دگرگون کرده است. ماهیت دگرگونیها، نوع، زمان و چگونگی ایجاد آن در جامعه از جمله مسائلی است که اختلاف نظرهای گوناگونی پیرامونشان وجود دارد. برای درک ماهیت این گذر، کوششهای زیادی به عمل آمد که به پیدایش مجموعهای از نظریههای گوناگون در جامعهشناسی جدید منجر شده است. این نظریهها، اختلافاتی اساسی در زمینه وقایع اجتماعی پدید آورده و تفسیرهای گوناگونی از جامعه معاصر عرضه داشته است.
مهمترین تفکرات اجتماعی در این زمینه به «مارکس» و «ماکسوبر» و «دورکیم» تعلق دارد. البته متفکران دیگری نیز پیش یا پس از اینها مطالعاتی درباره امور اجتماعی انجام داده و نظریههایی ارائه کردهاند اما نظریه این سه اندیشمند با هم متفاوت است و هرکدام از آنها نسب به مسائل اجتماعی، دیدگاهی خاص خود دارند. آنها به گسستگی و جدایی میان جامعه قدیم و جامعه جدید تاکید میورزند و جامعه سرمایهداری امروز را به لحاظ کیفی نوع جدیدی از جامعه میدانند.
«ماکسوبر» بر زندگی عقلایی انسان در جامعه تاکید دارد. این پویش عقلایی شدن جهان به این معنی است که قدرت به میزان زیادی از دست رهبران سیاسی سنتی خارج شده و در اختیار نظام دیوانسالاری و سازمانهای رسمی که بیش از پیش تبلور عقلانیت بودهاند قرار گرفته است. همزمان با افزایش فردگرایی سلطه دیوانسالاری نیز فزونی مییابد و این تنها یکی از جنبههای فرایند مورد اشاره است. شاغلین نقشهای بوروکراتیک نمیتوانند هدفها را تعیین کنند. بلکه آنها تنها میتوانند مطیع دستورات باشند. به عبارت دیگر، نوعی قدرت مافوق و برتر از ساختهای سلطه بوروکراتیک وجود دارد. با از بین رفتن قدرت رهبران سنتی، این وضعیت بیش از پیش بهوسیله رهبران «فرهی» اشغال میشود. رهبرانی که از میان توده برمیخیزند و پایبند قیود و وظایف متفاوت و یا قیود و هنجارهای عقلایی دستگاه بوروکراتیک نیستند و اعمال و رفتار آنان بهطور روزافزونی غیرقابل پیشبینی است. اما زمانی پس از طغیان این نیروی عظیم، جریان عادی دیوانسالاری یا فردگرایی بار دیگر ظاهر میشود.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه