کتاب بکت، پایان بازی نوشتن
معرفی کتاب بکت، پایان بازی نوشتن
کتاب بکت، پایان بازی نوشتن نوشتهٔ مرداد عباسپور است و انتشارات روزبهان آن را منتشر کرده است. بازیهای ساموئل بکت موضوع این کتاب است.
درباره کتاب بکت، پایان بازی نوشتن
اگر نوشتن را بازی فرض کنیم که از دو سه هزار سال قبل با هومر، اشیل و سوفوکل آغاز شدهاست، با بکت در قرن بیستم به پایان میرسد و بکت نقطه پایان این بازی است. او آخرین نویسنده مدرن و نخستین نویسنده پستمدرن است. پستمدرنها علاقه زیادی به استفاده از کلمه بازی داشتند و جدینگرفتن جهان و زندگی، جز رویکردهای آنها بود. در کتاب بکت، پایان بازی نوشتن که نویسنده حدود ده سال برای آن وقت گذاشت سعی شده با نگاه و زبانی از جنس نگاه و زبان بکت به تحلیل مفاهیمی چون تنهایی، انزوا، پیری، فرسودگی، مرگ، سترونی، نازایی و تقلیلگرایی در آثار نمایشی بکت پرداخته شود.
خواندن کتاب بکت، پایان بازی نوشتن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران بکت و آثار او پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بکت، پایان بازی نوشتن
«راسکولنیکف، قهرمان رمان جنایت و مکافات، میگوید: «از آنچه دلکندنی است یک بار و برای همیشه باید دل کند.» این دلکندن برای ساموئل بکت، نویسندهٔ ایرلندی، کار چندان سادهای نبود. او بعد از دورشدنهای متعدد از خانوادهاش و از شهر محل تولدش، دوبلین، و سرگردانیهای ممتد در شهرهای مختلف اروپا، فقط در سال ۱۹۳۷ و در پی پارهای از رخدادها __ازجمله حادشدن روابط با مادر و وضعِ نهچندان مناسب ممیزی در ایرلند__ بود که تصمیم گرفت برای همیشه در پاریس اقامت کند. با اینکه بکت خود تصمیم گرفت کشورش، ایرلند را برای همیشه ترک کند اما این تبعید، تبعیدی خودخواسته نبود و جز این نیست که در هر ترککردنی و در هر دلکندنی همیشه آنچه میماند حجم سنگینی از اندوه و ملال است. تا قبل از آن، فقط حضور مادرش بود که بهرغم خصومتی مزمن و مبهم بین آن دو، هر بار او را به سمت زادگاهش میکشاند. رابطهٔ «سام» با «می» برخلاف رابطهٔ پروست با مادرش چندان دوستانه نبود و احتمالاً برمیگشت به تصمیم عجیب بکت برای کنارگذاشتن شغل معلمی در همان سالهای آغازین که چندان به مذاق خانواده و بهخصوص مادرش خوش نیامد. دربارهٔ او شاید بتوان از پازل کافکا استفاده کرد؛ مادری که نمیشد بهراحتی کنارش گذاشت و شهری که بهسختی میشد از آن دل کند. با این حساب، مثلث فرانتس، پدر، پراگ، دربارهٔ بکت میشود مثلث سام، می، دوبلین. جیوفری تامسون، دوست بکت، معتقد است: «کلید فهم بکت را باید در رابطهٔ او با مادرش جستوجو کرد.» رابطهای که البته چندان هم دوستانه و مادرانه نبود. اما برای سام هر بار بازگشت به ایرلند و تجربهٔ تلخ برخورد با مادر، اجتنابناپذیر بود؛ تجربهای که بعدها در رابطهٔ طولانی او و سوزان هم بهکرات تکرار شد. آنها درعینحال که از هم خسته بودند نمیتوانستند یکدیگر را ترک کنند؛ وضعیت بغرنجی که در رابطهٔ بین اغلب شخصیتهای دوگانهاش مشاهده میشود، از جمله رابطهٔ گوگو و دیدی، پوتزو و لاکی در در انتظار گودو، هَم و کلاو در دست آخر، وینی و ویلی در روزهای خوش، خانم و آقای رونی در همهٔ افتادگان و الف و ب در پیشنویس برای نمایش ۱. بکت خود دربارهٔ دست آخر میگوید: «باید بدانید هَم و کلاو همان دیدی و گوگو در یک زمان بعدیاند. آنان در پایان عمر خود… درواقع، من و سوزاناند.» چنانکه استنلی اس کونتارسکی معتقد است: «میتوان به گودو به چشم بیانی اتوبیوگرافیک نگاه کرد. وقتی بکت و سوزان از پاریس به واکلوس مهاجرت کردند، آنجا که آنها روزها مجبور بودند روی کومههای علف بخوابند و شبها قدم بزنند و تلاش میکردند و گرسنه بودند و بهسختی غذا تهیه میکردند.» این آوارگی و آوارگیِ قبل از آن __یعنی وقتی بکتِ جوان قید تدریس در دانشگاه را زد و تصمیم گرفت جاهای مختلف اروپا را بگردد و تا مدتها از شهری به شهر دیگر سرگردان بود__ دستمایهٔ موضوع بسیاری از رمانها و نمایشنامههای بعدی او شد. شاید حضور جویس در پاریس یکی از دلایل اصلی تصمیم به اقامت او در آن شهر بود. احتمالاً در ابتدا همهٔ خواست بکت تبدیلشدن به چیزی نظیر جویس بود و آن دو، تا قسمتی از راه از بسیاری جهات به هم شبیه بودند و تبعید خودخواستهٔ بکت هم در ادامهٔ همین خواست بود و «مانند جویس، تبعیدْ او را به سمت یک شکوه هنری سوق داد». اما تبعید برای او فقط محدود به موطن و مکان نبود. رهاکردن زبان مادری و اقامت در زبانی بیگانه و همینطور رهاکردنِ قالب رمان و سکنیگزیدن در قالب نمایشنامه، شکلهای دیگری از تبعید بودند که ساموئل بکت در فاصلهٔ زمانی کمی به آنها تن داد؛ بهطوری که بعد از در انتظار گودو بکت دیگر یک نویسندهٔ ایرلندی نبود، نه او خودش را ایرلندی میدانست و نه ایرلندیها او را از خودشان میدانستند.»
حجم
۱۴۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۴۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه