دانلود و خرید کتاب خوانشگر تریسی چی ترجمه ابراهیم عامل محرابی
تصویر جلد کتاب خوانشگر

کتاب خوانشگر

معرفی کتاب خوانشگر

کتاب خوانشگر؛ مجموعه دریایی از مرکب و طلا؛ جلد اول نوشتهٔ تریسی چی و ترجمهٔ ابراهیم عامل محرابی است و نشر ویدا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب خوانشگر

سفیا معنای زنده‌ ماندن را به خوبی می‌داند. پس از اینکه پدرش به طرز وحشیانه‌ای کشته می‌شود‌، به همراه خاله‌اش، نین، که به او شکار، ردیابی و سرقت می‌آموزد به بیابان می‌گریزد. اما هنگامی که نین ربوده می‌شود و سفیا کاملا تنها می‌شود، هیچ‌‌کدام از مهارت‌های او در ادامه‌ٔ حیات نمی‌تواند به او کمک کند تا دریابد نین را کجا برده‌اند یا حتی بداند که او زنده است یا مرده. تنها سرنخ ناپدید شدن خاله و قتل پدرش، شیء مستطیل شکل و عجیبی است که پدر از خود به یادگار گذاشته است. شیئی که به زودی در می‌یابد نام آن کتاب است… چیز شگفت‌انگیزی که در جامعه‌ٔ بی‌سواد او دیده نشده است. سفیا با کمک این کتاب و یاری گرفتن از غریبه‌ای مرموز که او نیز برای خود اسرار مخوفی دارد، عزم خود را جزم می‌کند تا خاله‌اش را نجات بخشد و دریابد روز کشته‌شدن پدرش چه اتفاقی رخ داده است… و آن‌هایی را که مسبب بوده‌اند مجازات کند.

خواندن کتاب خوانشگر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های تخیلی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خوانشگر

«کت‌قرمزها در جاده بودند. مسیر ماسه‌ای که از میان جنگل می‌گذشت، پر بود از مردم و سربازان سوار اکسینیایی که بر فراز دریایی از پاهای در تردّد چون اربابانی از پی هم پیش می‌رفتند. روی نیم‌تنه‌های ظریف و قرمزشان کوچک‌ترین لکه‌ای دیده نمی‌شد و کفش‌های واکس‌خورده‌شان می‌درخشید. قبضهٔ شمشیرها و تپانچه‌هایی که به کمر آویخته بودند، زیر نور خاکستری صبحگاهی برق می‌زد.

هر شهروند مطیع قانونی از دیدن آن‌ها خرسند می‌شد.

نین، که تودهٔ خز را در دست‌هایش جابه‌جا می‌کرد، غرید: «خوب نیست. اصلاً خوب نیست. این شهر خیلی بزرگ نیست که بتونیم خودمون رو از نظرها پنهان کنیم، اما فعلاً بعیده پیدامون کنن.»

سفیا که کنار او لابه‌لای بوته‌ها خم شده بود، خریداران دیگری را که سبد به‌دست داشتند یا گاری‌های پرسروصدایی را دنبال خودشان می‌کشیدند، وراندازی کرد. بعضی از گاری‌ها را با حفاظی کرباسی برای نوزادهایشان پوشانده بودند و پدر و مادرها با صدای بلند فرزندانشان را که زیادی دور می‌شدند، صدا می‌زدند. اگر کت‌قرمزها نبودند، سفیا و نین خیلی راحت در این جمع می‌آمیختند.

سفیا پرسید: «این‌ها واسهٔ ما اینجا اومده‌ن؟ گمون نمی‌کردم به این سرعت خبرها پخش بشه.»

ـ وقتی یکی مثل من خوشگل باشه، خبرها زود پخش می‌شه، دخترجون.

سفیا به‌زور خنده‌ای کرد. نین، که آن‌قدر سن داشت که جای مادربزرگ او باشد، زنی خپل بود با موهای ژولیده و چهره‌ای خشن، مثل چرم دباغی‌نشده. زیبایی از ویژگی‌های به‌یادماندنی چهره‌اش نبود.»


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۳۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۷۳۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۲۱۱,۰۰۰
تومان