کتاب کرگدن ویتگنشتاین
معرفی کتاب کرگدن ویتگنشتاین
کتاب کرگدن ویتگنشتاین نوشتهٔ فرانسواز آرمانگو و ترجمهٔ شیرین کریمی است. کتاب چ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این داستان انگلیسی برای کودکان و نوجوانان نوشته شده و یک جلد از مجموعهٔ «افلاطونهای کوچک» است.
درباره کتاب کرگدن ویتگنشتاین
کتاب کرگدن ویتگنشتاین که با تصویرسازیهای «آنابِل باکستُن» منتشر شده، داستانی فلسفی برای کودکان و نوجوانان است. این داستان درمورد «لودویگ یوزف یوهان ویتگنشتاین» است. فردی که زادهٔ ۲۶ آوریل ۱۸۸۹ در وین اتریش و درگذشتهٔ ۲۹ آوریل ۱۹۵۱ در کمبریج انگلستان و فیلسوف نامدار اتریشی قرن بیستم بود. ویتگنشتاین بابهای بسیاری را در فلسفهٔ ریاضی، فلسفهٔ زبان و فلسفهٔ ذهن گشود. او از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۷ در دانشگاه کمبریج تدریس کرد. ویتگنشتاین را برجستهترین دانشجوی «برتراند راسل» دانستهاند. راسل او را جانشین خود میدانست و از او همراه با راسل و «گوتلوب فرگه» و «جرج ادوارد مور» بهعنوان پایهگذاران فلسفهٔ تحلیلی یاد میشود.
نشر چشمه را ناشری ادبی میدانند، اما کتابهای این نشر فقط به کتابهای ادبیاش خلاصه نمیشود و در حوزههای دیگری نیز نظیر فلسفه، سیاست، اقتصاد، کودک و نوجوان، موسیقی، سینما، تئاتر، تاریخ و اسطوره و… کتاب منتشر کرده است. کتاب چ، بخش کودک و نوجوان انتشارات چشمه، از سال ۱۳۶۴ شروع به چاپ کتاب کرده است. سالهای ابتدایی تعداد کتابهای چاپشده بسیار اندک بود، اما رفتهرفته روند چاپ کتاب شکلی صعودی به خود گرفت؛ تا اینکه سال ۱۳۸۸ بیش از ۲۷۰ کتاب منتشر کرد؛ کتابهایی در حوزههای مختلف. مجموعه کتابهای زیروبم از «کتاب چ»، با هدف ارتقای اندیشه و دانش تاریخی و هنری در کودکان منتشر شدهاند.
خواندن کتاب کرگدن ویتگنشتاین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کرگدن ویتگنشتاین
«پیرمرد ریزنقشی با کراوات قرمز و مرد جوان قدبلندی با پیراهنِ یقهپهن میزها و صندلیهای کلاس را یکییکی وارونه میکنند. آیا دنبال چیزی میگردند؟
پیرمرد ناگهان دست از کار میکشد و با لحنِ تندی میگوید: «آقای ویتگنشتاین، بیا تمامش کنیم و لطفاً به من نگاه کن! تو دورههای منطق و ریاضیات مرا گذراندهای و فهمیدهام که نوشتههایت تاکنون نشان از بلوغی خاص دارد، اما حالا با این کارِ بچگانه وقتمان را تلف میکنی. در این اتاق هیچ کرگدنی وجود ندارد، بدیهیات را بپذیر.»
«پروفسور راسل، شوخی نمیکنم. چهطور میتوانیم بگوییم چیزی وجود ندارد و مطمئن باشیم حرفی که میزنیم درست است؟ میتوانم بگویم: "یک پروفسور بزرگ در این اتاق است." این حرف، صرفنظر از اندازهی شما، بیتردید حرف درستی است، جسارتم را ببخشید... اما وقتی میگویم: "اینجا هیچ شبح، گنج یا کرگدنی وجود ندارد." در واقع واقعاً نمیدانم: فقط مسئله این است که من هیچکدام را نمیبینم!»
«ویتگنشتاین، مرا دیوانه میکنی... دیگر وانمود نکن دنبال یک جانور شاخدار میگردی، آن هم درست وسط دانشگاه کمبریج، وگرنه میفرستمت بروی به ولایتت، اتریش. برو و تا هفتهی آینده برنگرد، تا آن زمان سعی کن کمی هوای تازه بخوری.»»
حجم
۳۲٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه
حجم
۳۲٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه