دانلود و خرید کتاب آیا مادر خوبی هستم؟ عبدالحسین رفعتیان
تصویر جلد کتاب آیا مادر خوبی هستم؟

کتاب آیا مادر خوبی هستم؟

معرفی کتاب آیا مادر خوبی هستم؟

کتاب آیا مادر خوبی هستم؟ نوشتهٔ عبدالحسین رفعتیان است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. این کتاب حاصل ده جلسه مصاحبه با آقای دکتر رفعتیان است.

درباره کتاب آیا مادر خوبی هستم؟

یک جامعه زمانی امن و سالم و باثبات خواهد بود که افراد آن در خانواده‌ای رشد کنند که از امنیت و ثبات کافی برخوردار باشد. اگر خانواده نتواند بستر سالم و مناسبی را برای اعضای خود مهیا کند، افرادی را پرورش می‌دهد که با اختلالات روان‌شناختی (مثل افسردگی، اضطراب و...) یا مشکلات اجتماعی (مثل بزه‌کاری، اعتیاد، خشونت و...) مواجه و درگیر خواهند شد.

داشتن فرزند و پذیرفتن نقشِ مادری، یک انتخاب آگاهانه است که یک زن به واسطهٔ آن، و به خواست درونی خود، به یکی از رؤیاهای دیرینه‌اش عینیت می‌بخشد. در چنین انتخابِ آزادانه‌ای، نه جامعه، نه همسر، نه اطرافیان و نه حتی زنانگی یک زن، خواسته‌ای را به او تحمیل نمی‌کند. و توقعی که از او به عنوان یک زن در باور مردم وجود دارد، که حتماً باید در نقش مادر قرار بگیرد، نیز نمی‌تواند او را به چنین انتخابی مجبور کند.

زن با اشتیاق و علاقهٔ درونی و با انگیزهٔ کافی خود می‌پذیرد که همراه همسرش فرد جدیدی را به دنیا بیاورند. حال این فرد جدید خواست‌ها و نیازهایی دارد که الزاماً با خواست‌ها و نیازهای آنان یکی نیست و گاهی تفاوت زیادی دارد. فرزند آن‌ها شخص مستقلی خواهد شد که می‌تواند آرمان‌ها و علایق متفاوتی داشته باشد و با «کودک رؤیاهای» والدین متفاوت باشد. موجود مستقل و زنده‌ای که ابتدا در وابستگی کامل به دنیا می‌آید، اما به مرور زمان و با کمک و توجه آگاهانهٔ پدر و مادر به سوی استقلال و کسب هویت فردی می‌رود.

با تولد و رشد کودک، مادر و پدر نیز بارِ دیگر مراحل رشدی را  که خود یک‌بار طی کرده‌اند  همراه با فرزند خود طی می‌کنند، و دوباره مراحل کودکی، نوجوانی و سپس جوانی را می‌گذرانند.

دوباره طی کردن مراحل اولیهٔ زندگی همراه فرزند، از یک جهت به والدین این امکان را می‌دهد که به سیر زندگی خود نگاهی بیندازند و در صورت امکان جاهایی را اصلاح، ترمیم یا پر کنند، و همچنین کودکِ درون خود را بشناسند و یاد بگیرند که چگونه بالغانه رفتار کنند، و از جهت دیگر به والدین می‌آموزد و می‌قبولاند که فرزندشان در حال بزرگ شدن است. و بزرگ شدن فرزند، با آنکه شیرین و دلپذیر است، اما گاهی به والدین یادآوری می‌کند که زمان دارد می‌گذرد و آنان دارند «پیر» می‌شوند. این عامل در موارد زیادی آنان را وادار می‌کند که به‌صورت ناخودآگاه رشد کردن و بزرگ شدن فرزندشان را انکار کنند تا «پیر شدن» خود را نادیده بگیرند. کودک هم مثل همیشه قرارداد و فرمان ناگفتهٔ مادر را می‌پذیرد. و پذیرفتن این نقش، یعنی ساکن ماندن در نقش کودک و بزرگ نشدن، مشکلات زیادی را برای هر دو طرف در پی خواهد داشت.

مادری که با این شیوه فرزند خود را پرورش می‌دهد و همواره با فرزند بالغ خود نظیر یک کودک رفتار می‌کند، چنان در نقش اولیه و ابتدایی خود، یعنی همان نقشِ «دهندهٔ مطلق و کامل بودن»، فرو می‌رود که احساس می‌کند وجودِ خودش برای فرزندش کافی است و فرزندش نه‌تنها به بودن با فرد دیگری نیاز ندارد، بلکه حتی لازم نیست حریم خصوصیِ ذهنی یا فیزیکی داشته باشد؛ و این مادر خود را مکلف می‌داند که همه‌جا و در همه حال با فرزندش باشد و هر آنچه را که او نیاز دارد، حتی قبل از بیان کردن آن، برایش فراهم کند.

با ادامه پیدا کردن این وضعیت، مادر احساس می‌کند که مادر خوب و کاملی است و فرزندش باید همیشه قدردان و سپاسگزار خدمات او باشد و در صورتی که فرزند این مادر بخواهد از محیط بسته‌ای که مادر برایش ساخته پا فراتر بگذارد، مادر اوضاع را طوری تغییر می‌دهد و چنان واکنشی نشان می‌دهد که در فرزند احساس گناه ایجاد شود و همیشه فرمان‌بردار مادر باقی بماند و هرگز با او تعارض پیدا نکند. و پر واضح است که این روند نتیجهٔ خوبی نخواهد داشت.

هر فرد یک موجود مستقل، با هویتی مستقل است که به فضای ذهنی و فیزیکیِ خصوصی نیاز دارد، و حق دارد که متفاوت فکر کند، سلایق خود را داشته باشد و برای خود تصمیم بگیرد.

«مادر خوب» به اندازهٔ کافی و بنا بر مقتضیات سنی، توانایی‌ها و نیازهای فرزندش در کنار او حضور دارد و نیازهای فرزندش را در زمان مناسب و پس از درخواست او، و به شیوه‌ای مناسب رفع می‌کند.

«مادر خوب» کسی است که خودش به بلوغ عاطفی رسیده و برای پرورش دادن یک کودک سالم آماده است و هویت فرزندش را به عنوان یک شخص مجزا و مستقل به رسمیت می‌شناسد.

در کتاب آیا مادر خوبی هستم؟ تلاش شده به معیارها و ابزارهایی اشاره شود که یک مادر برای رسیدن به بلوغ عاطفی و پرورش دادن یک کودک سالم نیاز دارد.

خواندن کتاب آیا مادر خوبی هستم؟ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ مادران و پدران پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آیا مادر خوبی هستم؟

«ـ بین صحبت‌هایتان چندین بار از واژهٔ «مرز» استفاده کردید، جایی گفتید مادر باید بین حس‌های خود و کودکش مرز بگذارد و جایی گفتید که باید برای کودک مرزهایی بگذارند که انجام دادن بعضی کارها برایش مجاز است و بعضی کارها ممنوع، یا به قولی «این می‌شه، این نمی‌شه». خب، حالا این مرزها را چگونه می‌توان تشخیص داد؟ و چگونه می‌توان اِعمال کرد؟

همان‌طور که گفتم و شما هم اشاره کردید لازم است مادر دو نوع مرز ایجاد کند. ۱) مرز بین حس‌های خودش و کودک. ۲) مرز برای محدودهٔ استقلال و اختیارات کودک.

در مرزگذاری بین حس‌های خود و کودک، همان‌طور که گفتم، مادر باید کودک را انسان مستقلی بداند که حس‌ها و احساسات متفاوتی از او دارد... که توضیح دادم. اما منظورم از مرزگذاری برای محدودهٔ استقلال و اختیارات کودک این است که مادر برای خواست‌های کودکش، هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ زمانی مرزهایی قائل باشد.

ابزار این مرزگذاری هم «نه گفتن» است. یعنی مادر با «نه گفتن» به کودک نشان می‌دهد که چه کارهایی را نمی‌تواند بکند، چه چیزهایی را نمی‌تواند داشته باشد و حتی چه چیزهایی را نمی‌تواند بخواهد. مثال خیلی ساده‌اش این است که کودک یک شکلات می‌خواهد، مادر به او می‌دهد، کودک باز می‌خواهد، اما مادر تشخیص می‌دهد که این مقدار شکلات برای کودک کافی است و بیشتر از آن، به سلامتی کودک آسیب می‌زند، پس به کودک می‌گوید: «نه!» کودک می‌فهمد که مرز شکلات خواستن همین است و اگر بیشتر بخواهد به دست نمی‌آورد. حال ممکن است کودک به حرف مادر توجه نکند و خودش سراغ ظرف شکلات برود و بخواهد یکی دیگر بردارد، این حرکت یعنی گذشتن از مرزی که مادر تعیین کرده، حالا مادر برای اینکه به کودک بیاموزد که شکستن قانون و رد شدن از مرز کار درستی نیست، او را تنبیه می‌کند، مثلاً به او چشم غره می‌رود یا شکلات را از دستش می‌گیرد و به ظرف برمی‌گرداند. به این ترتیب کودک می‌فهمد که اجازه ندارد برخلاف قانون مادر رفتار کند و اگر کاری بکند که مادر آن را منع کرده، جریمه می‌شود. البته توجه دارید که تنبیه باید بر اساس یک دلیل منطقی، به صلاح کودک، و متناسب با رفتار نادرستِ او باشد؛ برای برداشتن یک شکلات نمی‌توان کودک را در اتاق حبس کرد! یا اینکه مادر به دل‌بخواه خودش به کودک امر و نهی کند، به صِرفِ اینکه دلش نمی‌خواهد، به کودک اجازه ندهد کاری را بکند. مادر به کودک «نه» می‌گوید و برای او مرز و جریمه تعیین می‌کند، چون نمی‌خواهد آسیبی به او برسد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

حجم

۹۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

قیمت:
۴۴,۰۰۰
۱۳,۲۰۰
۷۰%
تومان