دانلود و خرید کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین جاشوا فوئر ترجمه گیتی قاسم زاده

معرفی کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین

«قدم زدن روی ماه با اینشتین: علم حافظه: هنر به یاد سپردن همه چیز» کتابی است نوشتهٔ جاشوا فوئر که با ترجمهٔ گیتی قاسم زاده در نشر هورمزد چاپ شده است. کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین این نوید را می‌دهد که همهٔ ما توانایی رسیدن به حافظه برتر را داریم، کافی است روش‌های آن را بدانیم و از آن‌ها استفاده کنیم.

درباره کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین

کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین اثر جاشوا فوئر، جزئیاتی از تلاش‌هایی را که یک خبرنگار برای تربیت ذهن و تقویت حافظه‌اش در طول یک‌ سال انجام داده، شرح می‌دهد.

جاشوا فوئر می‌گوید: «با تمرکز، انگیزه، و بالاتر از همه، صرف زمان، می‌توان ذهن را تربیت کرد تا کارهای خارق‌العاده‌ای انجام دهد. این کشفی بود که به من قدرت بسیار داد و باعث شد این سؤال را از خودم بپرسم: اگر در هر زمینه‌ای شیوه‌ٔ درست را بیابم و در پیش بگیرم، قادر هستم چه کارهای خارق‌العاده‌ٔ دیگری را انجام دهم؟»

کتاب قدم‌زدن روی ماه با اینشتین کتابی است که در نشریه‌های معتبر دنیا به‌عنوان کتابی بی‌نظیر از آن یاد شده است و در فهرست بهترین کتاب‌های «نیویورک تایمز» و پرفروش‌ترین کتاب‌های «آمازون» قرار گرفته است.

نویسنده در این کتاب از اینکه چطور از یک خبرنگار معمولی توانسته مقام اول در مسابقات ذهن‌ برتر آمریکا را به‌دست آورد و برای رسیدن به این هدف چه مراحلی را گذرانده است صحبت می‌کند. او در هر بخشی از کتاب با آوردن نمونه‌ها، دلایل علمی و نظریات سایر اندیشمندان، به دنبال یافتن بهترین راه برای تقویت حافظه است.

آیا قهرمانان حافظه‌ٔ دنیا نابغه‌اند؟

آیا می‌شود حافظه را تربیت کرد؟

آیا یک انسان معمولی می‌تواند به یک قهرمان حافظه بدل شود؟

این کتاب تلاش دارد به این پرسش‌ها و ده‌ها پرسشی که امکان دارد در مورد حافظه برای هریک از ما پیش بیاید، پاسخ دهد.

کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به کتاب‌های موفقیت در زندگی و کسب وکار از مطالعهٔ این کتاب لذت خواهند برد.

درباره جاشوا فوئر

جاشوا فوئر روزنامه‌نگار و نویسنده آمریکایی اهل واشنگتن است. او نوشته‌های زیادی را در نشریات برتری چون نیویورک‌تایمز به چاپ رسانده و مقالاتش هم طرفداران خود را دارد. جاشوا به واسطه یک تحقیق و گزارش که منجر به قهرمانی او در مسابقه حافظه آمریکا شد، کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین را به چاپ رساند. او که یک خبرنگار آزاد است سخنرانی‌های محبوبی در تد دارد و امروزه بر روی تکنیک‌های تقویت حافظه تمرکز دارد.

بخشی از کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین

«این داستانِ باورنکردنی که من چگونه بی‌حرکت و عرق‌ریزان توانستم دورِ نهایی مسابقه‌ی قهرمانی حافظه در آمریکا را به پایان برم، به یک‌سال پیش و به یک اتوبان برفی در «پنسیلوانیای مرکزی» برمی‌گردد. در آن زمان، برای نوشتن مقاله‌ای برای مجله‌ی «دیسکاور» با یک فیزیکدان تئوریک دانشگاه «کوتزتاون» قرار مصاحبه گذاشته بودم و برای همین، از خانه‌ام در «واشنگتن دی. سی» به «لهیگ ولی» می‌رفتم. او یک محفظه‌ی دارای خلأ را اختراع کرده بود که قرار بود بزرگ‌ترین پاپ‌کورن (ذرت بو داده‌) دنیا در آن تولید شود. مسیری که من در پیش گرفته بودم، از شهر «یورک» در ایالت پنسیلوانیا می‌گذشت که موزه و سالن وزنه‌برداران نام‌آور در آن واقع بود. در آن‌زمان، به‌نظرم آمد که باید از موزه دیدن کنم و من هنوز یک‌ساعت وقت داشتم.

سالن نام‌آوران، چیزی بیش از کلکسیونی بی‌حاصل از یادگارها و عکس‌های قدیمی نبود که در طبقه‌ی همکفِ بزرگ‌ترین کارخانه‌ی سازنده‌ی «دمبل» کشور، به نمایش گذاشته شده بود. این مکان از نظر موزه‌شناسی ارزشی نداشت، اما در آنجا بود که من برای نخستین‌بار یک عکس سیاه‌وسفید از «جو گرین‌اشتاین» معروف‌به «مایتی اتم» را دیدم. او یک پهلوان گنده‌ی یهودی- آمریکایی با قدی برابر ۵ فوت و ۴ اینچ بود. در دهه‌ی ۱۹۲۰، او کارهای اعجاب‌انگیزی انجام می‌داد؛ مانند اینکه با دندان‌هایش سکه‌ی ۲۵ سنتی را به دو نیم می‌کرد و یا اینکه روی بستری از میخ دراز می‌کشید و گروه ۱۴ نفره‌ی «باند»، درحال نواختن موسیقی، روی سینه‌ی وی قرار می‌گرفتند. یک‌بار هم هر چهارچرخ یک خودرو را بدون در دست داشتن وسیله‌ای، عوض کرد. انجام همین کارها باعث‌شد که این نام مستعار، بر وی گذاشته شود. در شرحی در کنار عکس گرین اشتاین، او را «قوی‌ترین مرد دنیا» نامیده بود.»

Hamid Adibzadeh
۱۳۹۸/۱۰/۰۳

کتاب «قدم زدن روی ماه با انیشتین» رو زمانی خواندم که بیشتر از همیشه کنجکاو شده بودم ذهن و حافظه چطور کار می‌کنه و می‌خواستم در حفظ کردن مسائل ساده و روزمره بهتر بشم و راستش اصلاً از خواندنش پشیمان

- بیشتر
k.t
۱۳۹۷/۰۶/۲۱

نسخه ی چاپی این کتاب رو اولا به اشتباه خریدم به خاطر اسم زیباش و بعد دیدم نه اتفاقا باید میخوندمش... کتاب جالبی هست و من رو به خوندن در مورد مغز مشتاق کرد... از این کتاب یاد گرفتم: حافظه خوب

- بیشتر
کلوچه کتابخوان
۱۳۹۸/۰۵/۲۲

کتاب روش "مایند پلس" یا همون "کاخ ذهنی" رو تو این همه فصل و با این همه روده‌درازی توضیح داده بود... بیشتر نویسنده خواسته بود از خودش تعریف کنه تا اینکه بخواد به دیگران روشی یاد بده. پ.ن: فراموش کردم بگم که

- بیشتر
رهگذر
۱۳۹۷/۰۹/۱۲

کتاب خیلی خوبی بود از این قرار بود که: خبرنگاری که کنجکاوانه به تحقیق در مورد حافظه میپردازد وبا قهرمانای مسابقات حافظه آشنا میشه تا اینکه خودش ترغیب میشه که در مسابقه حافظه شرکت کنه تو این مدت تحت نظر یکی

- بیشتر
Mohi2
۱۳۹۸/۱۲/۲۴

با اینکه مطالب اضافی زیاد داشت ولی این دلیل نمیشه بگیم کتاب خوبی نیس اتفافا کتاب خوبی بود و من لذت بردم

14161319
۱۳۹۸/۰۵/۱۹

پر از اطلاعات غیر ضروری بود میتوانید تا حدود صفحه ۳۰۰ یک خط در میون بخوانید و هیچی رو از دست نداده باشید و بعد از فصل چگونه یک شعر را حفظ کنیم بازم یک خط در میون بخونید

Arash
۱۳۹۹/۰۵/۰۹

کتاب درمورد مهارت تصویر سازی و استفاده از حافظه مکانی برای بخاطر سپردن تقریبا هر چیزیه.نویسنده اون خبرنگاری بوده که برای پوشش مسابقات حافظه امریکا شرکت میکنه و به این موضوع علاقه مند میشه و سعی میکنه خودشو برای مسابقات

- بیشتر
الهه
۱۳۹۹/۰۲/۲۶

فقط صرف اینکه کتابی درمورد حافظه خوانده باشم، بد نبود و از لحاظ کیفیت و کمیت، در سطح متوسط و بسیار هم زمان بر بود.

Nasim Dadras
۱۳۹۸/۰۹/۱۰

درسته که تو بحث آموزش تکنیکِ تمام بخش ها خیلی دست و دلبازانه نبود، ولی نکات خیلی مهم رو مدام یاداوری میکرد؛ که برای رسیدن به هدف باید تلاش کنی ، خون دل بخوری و پشتکار داشته باشی.

جستجوگر
۱۳۹۹/۰۵/۱۷

نویسنده خیلی کش داده مطلب رو اما در کل مطالب جذابی داره و به نظرم ارزش خواندن رو داره اما همون طور که خودش هم تلویحا آخرش میگه ، این سبک و روش حفظ کردن کاملا تزئینی هست و فایده

- بیشتر
زمانی را به‌یاد می‌آورم که برای استفاده از تلفن باید با شماره‌گیر چرخان، آن شماره را می‌گرفتیم یا اینکه دکمه‌های آن را فشار می‌دادیم. در آن‌روزها، من شماره‌‌ی تلفن همه‌ی دوستان نزدیک و فامیل را در خاطر داشتم. اما این روزها فکر نکنم که بیش از ۴ شماره‌ی تلفن را در خاطر داشته باشم و تازه شاید باوجوداین، وضعیت من از بسیاری افراد دیگر بهتر باشد!
🍃🌷🍃
در دنیایی که در آن کتاب نایاب بود، حافظه مقدس شمرده می‌شد.
ــسیّدحجّتـــ
«غیرانسانی‌ترین مؤسسه‌ی آموزشی که تاکنون از آن بازدید کرده‌ام. در آن با هر کودک چنان رفتار می‌شود مانند اینکه دارای حافظه و توانایی گفتاری است، درحالی‌که برای هویت فردی، احساس‌ها و روح او ارزش قائل نمی‌شوند».
R.s
اعتقاد او این بود: «غذای سالم بخور تا مغز سالم داشته باشی و هله‌هوله بخور تا مغزت را از کار بیندازی».
marzi77
از او می‌پرسد: «الآن چند سالته؟»
🍃🌷🍃
«با استفاده از روش تصویرها و مکان، ما می‌توانیم هر دانش و هر چیزی را که در هرجای جهان است، در ذهنمان نگاه‌داریم و در آن زمینه‌ها خبره شویم».
نیلوفر🍀
اگر شما سرتاسر زندگی خود را در اتاقی به ورق‌زدن روزنامه‌ها بگذرانید، هر روز از زندگی شما به روز بعد گره می‌خورد، بدون اینکه هیچ‌یک در خاطر شما بماند و به‌این‌ترتیب، همه در ذهن شما ناپدید می‌شوند. برای همین است که باید به‌طور مرتب از یکنواختی دربیاییم، به منطقه‌های ناآشنا سفر کنیم و تا آنجاکه می‌توانیم، در زندگی تجربه‌های تازه کسب کنیم. زیرا این تجربه‌ها باعث ثبت خاطره‌ها در ذهن ما می‌شوند. کسب تجربه‌های تازه باعث می‌شود زمان برایمان کِش بیاید و آن‌هم باعث می‌شود که ما درک طولانی‌تری از زندگی داشته باشیم
িមተєကє .నមժមተ
چرا من حتی یک خاطره از دوران پیش از سه سالگی‌ام در ذهن نداشتم؟
ساکنِ ماه🌙
«در کودکی، زندگی هر روزه‌ی ما با کسب تجربه‌ای تازه، ذهنی و یا عینی، رقم می‌خورد. در آن دوران، ما درکی عالی و ذهنی قوی داریم و خاطره‌های آن روزها در ذهن ما همچون زمانی‌که در یک مسافرت جالب و هیجان‌انگیز هستیم، بی‌شمار، پیچیده و طولانی به‌نظر می‌آید. اما ازآنجاکه گذشت هرسال از زندگی، بخشی از این تجربه‌ها را به تکرارِ تکراری‌ها تبدیل می‌کند که خود ما هم به‌سختی متوجه آن‌ها می‌شویم، کم‌کم روزها و هفته‌ها چنان یک‌دست می‌شوند که در خاطره‌های ما محتوای خود را از دست می‌دهند و تبدیل به سال‌هایی ویران و بدون خاطره می‌شوند»
ــسیّدحجّتـــ
باور دارم که بسیاری از مردم و حتی شاید بیشترشان، کتاب را شبیه به من می‌خوانند. ما می‌خوانیم و می‌خوانیم و می‌خوانیم و فراموش می‌کنیم و فراموش می‌کنیم و فراموش می‌کنیم. خُب پس چرا زحمت خواندن چیزی را می‌کشیم؟
R.s
من می‌توانستم ده‌ها ساعت را صَرف خواندن یک کتاب کنم و دست‌آخر، تنها مفهومی گُنگ از کل کتاب را در ذهن داشته باشم. تمام رویدادها و حقایق کتاب، حتی مواردی که به‌دلیل جذابیت زیرشان خط می‌کشیدم، تنها در من تأثیری گذرا می‌گذاشتند و سپس ناپدید می‌شدند و خدا می‌داند که به کجا می‌رفتند!
ــسیّدحجّتـــ
رانندگان تحت‌آموزش، پیش از آنکه مجوز خود را از دفتر تاکسیرانی عمومی لندن دریافت کنند، باید مدت‌زمان ۲ تا ۴ سال را صَرف یادگرفتن موقعیت‌های مکانی و ۲۵ هزار مسیر خیابانی در این شهر بزرگ کنند که واقعاً گیج‌کننده است و همین‌طور ۱۴۰۰ موقعیت مکانی جاهای دیدنی شهر را به‌خاطر بسپارند. نقطه‌ی اوج دوره‌ی آموزشی آن‌ها، آزمونی دشوار است که به آن «دانستنی‌ها» می‌گویند و در طی آن، نه‌تنها آن‌ها باید بتوانند کوتاه‌ترین مسیر میان دو مکان از این کلان‌شهر که برایشان تعیین می‌کنند را نشان دهند، بلکه باید در طول مسیر همه‌ی مکان‌های دیدنی را هم مشخص کنند. نتیجه این است که از هر ۱۰ نفر که آموزش می‌بینند، تنها ۳‌نفر موفق به کسب مجوز می‌شوند.
ــسیّدحجّتـــ
هربار که ما درباره‌ی خاطره‌ای فکر می‌کنیم، جایگاه آن را در میان خاطره‌های دیگر محکم‌تر می‌کنیم. به‌این‌ترتیب، آن خاطره باثبات‌تر شده و امکان اینکه از ذهنمان زدوده شود، کمتر می‌شود.
ــسیّدحجّتـــ
وقتی‌که ما کتابی را می‌خوانیم، سال بعد چه‌چیزهایی از آن را در خاطر داریم؟
🍃🌷🍃
یکنواختی، زمان را مخدوش می‌کند، اما تجربه‌های تازه‌ی آن ‌را برای شما آشکار می‌کند. زندگی روزانه‌ی شما می‌تواند به‌صورت خوردن غذاهای سالم و انجام تمرین‌های ورزشی سپری شود و شما عمری طولانی کنید، اما به دلیلی که گفته شد، برایتان بسیار کوتاه به‌نظر بیاید. اگر شما سرتاسر زندگی خود را در اتاقی به ورق‌زدن روزنامه‌ها بگذرانید، هر روز از زندگی شما به روز بعد گره می‌خورد، بدون اینکه هیچ‌یک در خاطر شما بماند و به‌این‌ترتیب، همه در ذهن شما ناپدید می‌شوند. برای همین است که باید به‌طور مرتب از یکنواختی دربیاییم، به منطقه‌های ناآشنا سفر کنیم و تا آنجاکه می‌توانیم، در زندگی تجربه‌های تازه کسب کنیم
Hossein
«پترارک» در نامه‌ای به دوستش گفته: «من آنچه را که صبح می‌خوانم، بعدازظهر هضم می‌کنم. من با اشتیاقِ یک پسربچه چیزی را می‌بلعم که باید در آن بسان یک پیرمرد اندیشه کنم. همه‌ی این نوشته‌ها در وجود من جذب شده‌ و نه‌تنها در حافظه‌ام، بلکه در مغز استخوانم نفوذ پیدا کرده‌اند»
ــسیّدحجّتـــ
من یاد گرفته بودم که با تمرکز، انگیزه و بالاتر از همه، صرف زمان، می‌توان ذهن را تربیت کرد تا کارهای خارق‌العاده‌ای انجام دهد. این کشفی بود که به من قدرت بسیار داد و باعث شد این سؤال را از خودم بپرسم: اگر در هر زمینه‌ای شیوه‌ی درست را بیابم و در پیش بگیرم، قادر هستم چه کارهای خارق‌العاده‌ی دیگری را انجام دهم؟
R.s
از زمانی‌که انسان تا گردن در آب فرو رفت، از ترس خفگی یاد گرفت که شنا کند و از آن‌زمان تاکنون او شنا می‌کند.
Homan
یکنواختی، زمان را مخدوش می‌کند
িមተєကє .నមժមተ
یک‌بار جایی خواندم که یک آدم، با هوشِ متوسط، ۴۰ روز از زندگی یک‌ساله خود را تلف می‌کند تا چیزهایی که فراموش کرده را دوباره یاد بگیرد
🍂🍁

حجم

۶۰۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۰ صفحه

حجم

۶۰۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۰ صفحه

قیمت:
۸۷,۰۰۰
۴۳,۵۰۰
۵۰%
تومان