دانلود و خرید کتاب ویتک ویسلاو لاستسکی ترجمه آنا مارچینوفسکا
تصویر جلد کتاب ویتک

کتاب ویتک

انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب ویتک

کتاب ویتک نوشتهٔ ویسلاو لاستسکی با ترجمهٔ آنا مارچینوفسکا در نشر مرکز چاپ شده است. این داستان دربارهٔ ویتک، خرس قهوه‌ای ایرانی، است که سربازان لهستانی هنگام عبور از خاک ایران آن را با خود بردند. ویتک در زمان جنگ جهانی دوم از شهرها و کشورهای مختلفی گذشت و جنگ‌های بسیاری را دید و حتی گاهی به سربازان نیز کمک کرد. این کتاب به روایت زندگی عجیب و متفاوت این خرس می‌پردازد.

درباره کتاب ویتک

نویسنده‌ٔ مهاجر، ویسلاو لاسُتسکی، در این کتاب داستان خرس قهوه‌ای معروف ایرانی، «ویتک»، را روایت می‌کند. زمانی که سربازان گروهان بیست‌ودوم توپخانهٔ ارتش لهستان در بحبوحهٔ جنگ جهانی دوم از خاک ایران عبور می‌کردند، ویتک را که در آن زمان توله‌خرس کوچکی بود از یک پسربچه‌ٔ ایرانی خریدند و دور از چشم فرمانده‌هایشان با خود همراه کردند. ویتک همراه گروهان از ایران به عراق و سوریه و اردن و فلسطین سفر کرد و بالأخره از طریق مدیترانه به ایتالیا رفت. آنجا در نبرد مونته‌کاسینو در برابر ارتش آلمان نازی و ایتالیا برای اولین بار در حمل گلوله‌های خمپاره به سربازان کمک کرد و الهام‌بخش نیروهای متفقین شد. پس از پایان جنگ سربازان قرار گذاشتند تا زمان بازپس‌گیری استقلال لهستان ویتک را موقتاً به باغ وحش شهر ادینبرا در اسکاتلند بسپارند. ولی لهستان سال‌ها در تصرف شوروی سابق باقی ماند و سرانجام ویتک در باغ وحش ادینبورگ از دنیا رفت.

کتاب ویتک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به دوستداران مطالعهٔ ادبیات جنگ پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب ویتک

«یکی از بزرگ‌ترین لذت‌های ویتک، درکنار آب‌بازی، سفر بود. وقتی کمی بزرگ شد، سربازها، برای اینکه خوشحالش کنند، موقع گشت زدن او را با خودشان می‌بردند. او همیشه روی صندلی کنار راننده می‌نشست و با علاقه دوروبرش را نگاه می‌کرد. بعضی وقت‌ها گشت‌ها چند روز طول می‌کشید، چون این یگان‌ها چیزهای مورد نیاز را به سوریه و عراق می‌بردند. در طول سفرها، بعضی اوقات سربازها مجبور می‌شدند شب‌ها وسط دشت توی چادر بخوابند. یک روز سربازان باید برخی مواد غذایی را به اطراف بغداد می‌رساندند. برای همین مجبور شدند در مرز سوریه و عراق، کنار بادیه‌نشین‌ها، چادر بزنند. بادیه‌نشین‌ها لباس‌های بلند و راه‌راه تن‌شان بود و می‌کوشیدند بزها و گوسفندها را به آغلی که دورش را سنگ‌چین کرده بودند هدایت کنند. صدای بع‌بع گوسفندها و زنگوله‌هاشان به گوش می‌رسید. بلافاصله بعد از متوقف شدن ماشین، ویتک در را باز کرد، پرید پایین و دقیقا وسط آن گلهٔ پشمالو قرار گرفت. سروصدا و آشفتگی زیادی ایجاد شد. گوسفندها و بزها وقتی توله خرس را که دیگر بزرگ و کمی ترسناک شده بود، دیدند، ترسیدند و پا به فرار گذاشتند. در مسیر فرار، دو بادیه‌نشین را به‌شدت نقش زمین کردند. ویتک ترسید. از لاستیک کامیون بالا رفت تا خودش را در اتاقک راننده قایم کند، اما از پس باز کردن در برنیامد؛ پس با تمام سرعت به سمت سربازانی که داشتند این صحنه را تماشا می‌کردند دوید. از روی بزها و گوسفندها می‌پرید و بین چوپان‌ها مانور می‌داد. بالاخره به پیوتر رسید و خودش را به آغوش او انداخت. بدنش می‌لرزید و نفس‌نفس می‌زد. پیوتر، برای اینکه او آرام شود، انگشتش را در دهان او گذاشت تا بمکد. بعد ویتک شروع به مکیدن دست او کرد. بعد هم با صدای خرخر رضایت‌مندانه‌ای در آغوش پیوتر به خواب رفت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۴۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۸۴۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان