کتاب تخیل فعال

کتاب تخیل فعال اثر رابرت الکس جانسون که با آموزش مسائل کاربردی چگونگی پیشرفت و حل مسائل زندگیمان را به ما یاد می‌دهد. درون همه‌ی ما ادم‌های زیادی زندگی می‌کنند که همیشه در تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی سر و کله‌شان پیدا می‌شود و ما را دچار شک می‌کنند و وسوسه‌ای در ما ایجاد می‌کنند که کارهایی را بکنیم که بعدا پشیمان بشویم.

درباره کتاب تخیل فعال

کتاب تخیل فعال نوشته‌ی رابرت الکس جانسون نویسنده و سخنران انگیزشی آمریکایی است. یکی از راه‌های طبیعی که از آن طریق ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه با هم گفت‌وگو و کار می‌کنند تخیل فعال است و یکی از هدف‌های این کتاب توضیح روشی چهار مرحله‌ای عملی و گام‌به‌گام است تا شما بتوانید تخیل فعال را انجام بدهید. حالا تخیل چیست؟ تخیل از زبان پیچیده‌ای برای گفتن محتویات ناخودآگاه استفاده می‌کند، تخیل در بیشتر مواقع تصاویری بامعناست که از ناخودآگاه می‌آیند، پس می‌توان گفت تخیل همان تصویرپردازی ذهن است.

همگی ما تجاربی داشته‌ایم که ناخودآگاهمان به موازات ذهن آگاهمان کار می‌کند، مانند رانندگی که ذهن آگاه ما حتی جای دیگری است ولی ناخودآگاهمان به راحتی کنترل کارها را به دستش می‌گیرد. این ناخودآگاه است که ما را پشت چراغ قرمز متوقف و در چراغ سبز دوباره به حرکت در می‌آورد. اطلاعاتی در ذهن ما است که از وجود آنها بی‌خبریم، گاهی از یک خاطره‌ی لذت‌بخش آگاه می‌شویم و احساس می‌کنیم این اطلاعات سالهاست در درون ماست، حال شاید برایتان سوال پیش بیاید کجا؟ بخش ناشناخته‌ای که خارج از ذهن آگاهمان است. ناخودآگاه ما پر از خیال‌هایی است که زنده نگهششان داشته‌ایم که ذهن آگاه را برای مدتی به خود جلب می‌کند، خیالاتی متفاوت به ذهن آگاه ما می‌ایند و تلاش بر بیان کردن خود می‌کنند که ناخودآگاه آن کارها را از طریق تخیل انجام می‌دهد.

روانکاوان پیرو مکتب کارل گوستاو یونگ به انسان‌هایی که خواب نمی‌بینند توصیه می‌کنند که از تخیل فعال برای ورود به ناخودآگاه استفاده کنند و تخیل فعال را هم کارل گوستاو یونگ کشف کرده است.

چرا باید کتاب تخیل فعال را مطالعه کنیم؟

کتاب تخیل فعال اثر رابرت الکس جانسون اطلاعات ما را درمورد ضمیر ناخودآگاه و تخیل فعال بالا می‌برد و به ما یاد می‌دهد چگونه وارد قسمت ناخودآگاه ذهن‌مان شویم و از آن استفاده کنیم.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب تخیل فعال مناسب کسانی است که به دنبال روشی روانشناسی برای دسترسی به ناخودآگاه خود می‌گردند و یا کسانی که خواب نمی‌بینند می‌توانند با خواندن این کتاب وارد ناخودآگاه ذهن‌شانش شوند.

درباره رابرت الکس جانسون

رابرت الکس جانسون متولد سال ۱۹۲۱ است. او روانشناس تحلیلی و روان‌درمانگر یونگی و نویسنده بود، کتاب‌های او بیشتر از ۵.۲ میلیون نسخه به فروش رسیده است. او در دانشگاه اورگن و استنفورد تحصیل کرده و در سال ۱۹۴۵ برای شاگردی نزد یک معلم هندی به نام جیدو کریشنامورتی به کالیفرنیا رفت، در سال ۱۹۴۷ درمان خود را شروع کرد و سپس در موسسه‌ای در سوئیس تحصیل کرد و او روانشناسی تحلیلی خود را با کانکل و تونی به پایان رساند، او پس از چهار سال فعالیت در نظام سند بندیکت یعنی در سال ۱۹۶۷ به کالیفرنیا برگشت.

رابرت الکس جانسون فعالیتش را در کلیسای جامع پاول به عنوان روان‌درمانگر و سخنران شروع کرد، او از نزدیک با جان ای سنفورد تحلیلگر یونگی و نویسنده همکاری داشت. و در سال ۱۹۴۷ کتابی با عنوان اسطوره جام مقدس که مجموعه‌ای از سخنرانی‌هایش بود منتشر کرد و این کتاب به یکی از پرفروش‌ترین آثار انتشارات هارپر اند راو تبدیل شد. این کتاب اولین کتابی بود که به تفسیر یونگی از طریق داستان‌‌های قدیم و افسانه‌ها و شباهت‌هایش با روانشناسی را ارائه میکرد.

رابرت الکس جانسون در سال ۲۰۰۲ دکتری افتخاری از رشته‌ی علوم انسانی و یک جایزه دستاورد عمر را از موسسه‌ی تحصیلات تکمیلی پاسفیکا دریافت کرد و سرانجام در سال ۲۰۱۸ در سن ۹۷ سالگی هنگامی که در کالیفرنیا زندگی میکرد، درگذشت.

تکه هایی از کتاب تخیل فعال

در این افسانه خاص، مردم بر علیه حصارى برمى‌خیزند که کاملا غیرقابل‌نفوذ است. این حصار داراى دیوارهایى است که توسط هیچ نوع ابزارى که در اختیار آن قوم بوده، قابل‌شکاف یا شکستن نیست. اما رهنمودى به آن‌ها داده مى‌شود: آن‌ها باید مراسم ساده و روزانه پیاده‌روى به دور دیوارهاى جریکو را انجام دهند. آن‌ها هیچ حمله مستقیمى انجام نمى‌دهند، زیرا هیچ حمله‌اى نمى‌تواند موفقیت‌آمیز باشد. بالاخره پس از انباشت این راهپیمایى‌هاى آیینى، به صدا درآوردن شیپورها و فریاد زدن‌ها، اتفاقى مى‌افتد: دیوار فرومى‌ریزد.

زندگى درونى ما معمولا مانند سفرى از یک جریکو به جریکوى دیگر است. ما پیوسته در برابر موانع درونى‌مان که به‌نظر شبیه قلعه‌هایى با دیوارهاى غیرقابل نفوذ و حفاظت‌شده مى‌آیند، قیام مى‌کنیم. گاهى اوقات ما به آن‌ها عقده‌هاى خودکار مى‌گوییم؛ زیرا آن‌ها عقده‌هایى‌اند که کاملا خارج از حوزه تأثیر و دانش ذهن‌آگاه ما هستند. ما تنها مى‌توانیم ازطریق خرابى‌هایى که در زندگى و عواطف ما پدید مى‌آورند از آن‌ها آگاه شویم. اکثر ما تضادها را زمانى در زندگى‌مان تجربه مى‌کنیم که ما را پاره‌پاره مى‌کنند و به‌نظر غیرقابل‌حل مى‌رسند. ما دیگر نمى‌توانیم راهى براى پیشروى، مکانى براى ایستادن و یا روشى براى رسیدن به نتیجه پیدا کنیم.