کتاب با پول آشتی کنید

کتاب با پول آشتی کنید نوشتهٔ تیفانی آلیش و ترجمهٔ شادبه بصیر است. انتشارات اندیشه آگاه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این کتاب دربردارندهٔ ۱۰ گام ساده برای رسیدن به آزادی مالی است. کتاب با پول آشتی کنید از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز است.

درباره کتاب با پول آشتی کنید

در این کتاب قرار است به چیزی دست یابید که نویسنده آن را «انسجام مالی» می‌نامد. با رسیدن به انسجام مالی، رازهای تسلط بر پول و چگونگی حفظ آرامش امور مالی برای شما آشکار می‌شود. پس انسجام مالی علاوه‌بر اینکه مسیر رسیدن به موفقیت‌های مالی را نشان می‌دهد نوعی مقصد نهایی محسوب می‌شود. کتاب با پول آشتی کنید همچون یک نقشهٔ ‌راه، کمکتان می‌کند مسیر درست را بیابید. نقشه، مانند نظری اجمالی بر فصل است که هدف کلی فصل را ترسیم می‌کند و شما را به سمت آن هدایت می‌کند. اقدام، قدم‌هایی را توصیف می‌کند که در هر فصل باید برای دستیابی به بهترین نتیجه بردارید. برای اطمینان از اینکه هرکدام از قدم‌ها ثمربخش بوده‌اند، در پایان هرکدام از اقدام‌ها، بخشی به نام «تکلیف شما» گنجانده شده است. بازبینی، مروری اجمالی و صریح درباره آن چیزی است که خوانده‌اید. علاوه‌بر این، فرصت‌هایی را در اختیارتان می‌گذارم که بهرهٔ بیشتری از کتاب با پول آشتی کنید ببرید.

خواندن کتاب با پول آشتی کنید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران با پول آشتی کنید پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب با پول آشتی کنید

«بسیاری از مشاوران مالی درباره قدرت رهایی مالی موعظه می‌کنند و این ایده را ترویج می‌کنند که اگر پولتان از پارو بالا برود دیگر می‌توانید بدون نیاز به کارکردن، سبک زندگی دلخواه خود را دنبال کنید. روی کاغذ به‌نظر زیبا می‌آید؛ اما، تجربه شخصی من به‌وضوح نشان می‌دهد که این نوع رهایی سبب نمی‌شود واقعاً احساس آزادی کنید. علی‌رغم اینکه پس از رکود اقتصادی زندگی خودم را احیاء کردم، زمانی‌که معلم بودم بیشتر از زمانی‌که مالک موفق یک کسب‌وکار بودم و پول بیشتری درمی‌آوردم، از لحاظ مالی آسایش داشتم. چرا؟ زیرا در جایگاه معلم، برای پس‌انداز کردن استراتژی مشخصی داشتم، برنامه‌ای برای پرداخت بدهی‌هایم داشتم، امتیاز اعتباری بالایی داشتم، با توجه به سنم اندوخته بیمه کافی داشتم و می‌دانستم که ارثیه خوبی برای بازماندگانم (خواهرانم) خواهم گذاشت. یک حساب بازنشستگی خودکار داشتم که هر ساله مقداری از پولم در آن حساب پس‌انداز می‌شد. درواقع، علاوه بر داشتن یک حساب پس‌انداز اضطراری، از آموزش، تدریس خصوصی و پرستاری کودک هم منابع درآمد متعددی داشتم.

زمانی‌که از نظر مالی رها شدم، هرچند ذخیره نقدی زیادی داشتم اما خودم را فاقد پشتوانه‌های مالی مهم می‌دانستم و از این‌رو احساس امنیت نمی‌کردم. بیمه خودم را طوری تنظیم نکرده بودم که متناسب با شیوه جدید زندگی من باشد. طرح بازنشستگی مشخصی نداشتم که بتواند از استانداردهای جدید زندگی‌ام حمایت کند. صرفاً مبادرت به پس‌انداز می‌کردم اما راهکاری برای رشد و حفظ سرمایه‌ام نداشتم و هنوز هم جایی را سراغ نداشتم که برای دریافت مشاوره مالی به آن مراجعه کنم. ترس و اضطراب سبب می‌شد از روش‌هایی که می‌توانست ثروتم را بیش از درآمدم رشد دهد، اجتناب کنم. یک‌بار، فردی که برنامه‌ریز امور مالی بود وقتی فهمید پول هنگفتی را در بانک گذاشته‌ام و اندوخته بازنشستگی‌ام اندک است، خنده‌اش گرفت.»