دانلود و خرید کتاب زینب پیام آور مقاوم و صبور کربلا منصوره مصطفی زاده
تصویر جلد کتاب زینب پیام آور مقاوم و صبور کربلا

کتاب زینب پیام آور مقاوم و صبور کربلا

معرفی کتاب زینب پیام آور مقاوم و صبور کربلا

کتاب زینب پیام آور مقاوم و صبور کربلا نوشتۀ منصوره مصطفی‌ زاده و ویراستهٔ فهیمه شانه است. این کتاب را انتشارات کتاب پارک منتشر کرده است.

درباره کتاب زینب پیام آور مقاوم و صبور کربلا

جنگیدن با دشمن و شهیدشدن، کار سختی است؛ اما گاهی نجنگیدن و زنده‌ماندن، می‌تواند سخت‌تر باشد. حضرت زینب (س) یک مأموریت خیلی سخت به‌عهده داشت؛ مأموریتی که برادر و امامش حسین (ع) به‌عهده‌اش گذاشته بود. آن حضرت فرموده بود: «مراقبت خانواده‌ام باش و بدون آنکه از خودت ضعف نشان بدهی، حرف راست را به مردم بگو!»

اگر شجاعت و قهرمانی حضرت زینب (س) نبود، شاید هیچ‌‌وقت هیچ‌‌کس نمی‌فهمید در کربلا چه اتفاقاتی افتاده است. حضرت زینب (س) قهرمانی بود که در سختی‌ها نشکست و راست ایستاد و حرف حق را گفت. آن حضرت بزرگ‌ترین غم‌های عالم را دید؛ اما نشکست. او قهرمان سخت‌ترین روز دنیاست.

شجاعت همیشه در جنگ و دعوا و بحث معنا ندارد؛ بلکه گاهی شجاعت در سکوت و خلوت شکل می‌گیرد. همان وقتی که شما از کار بد فرزندتان عصبانی هستید و می‌خواهید تنبیهش کنید، مثل وقتی که شما کار بدی در حق کودکتان انجام داده‌اید فکر می‌کنید اگر معذرت‌خواهی کنید غرورتان می‌شکند. شجاعت یعنی انجام کاردرست؛ می‌خواهد هر کاری باشد.

خواندن کتاب زینب پیام آور مقاوم و صبور کربلا را به چه کسانی پیشنهاد می‌ کنیم

این کتاب برای کودکان نوشته شده است.

درباره منصوره مصطفی‌ زاده

منصوره مصطفی‌ زاده شهرسازی و برنامه‌ریزی شهری خوانده، اما از یک جایی تصمیم گرفته کار مهندسی را رها کند و برود سراغ مطبوعات. او در مجله‌هایی مثل «همشهری بچه‌ها» و «همشهری جوان» فعالیت کرده و در نشر کتاب پارک کتاب‌هایی مثل «این چیه؟ نی نی»، «اولین کلمۀ هر بچه»، «بابا و مامان همه چیزه» را ترجمه و دنیا از آن ور را نوشته است. مصطفی زاده در برنامۀ کتاب‌باز و در صفحۀ اینستاگرامش به معرفی کتاب کودک برای مادران و بچه‌ها می‌پردازد و دوره‌هایی را هم در این زمینه برگزار کرده است. منصوره مصطفی‌ زاده دورۀ کودک خوش کتاب را در مدرسهٔ اسلامی هنر برگزار کرده است.

بخشی از کتاب زینب پیام آور مقاوم و صبور کربلا

«حضرت زینب (س) خواهر کوچک امام حسین (ع) بود. آنها از کودکی هم‌بازی و هم درس هم بودند و درس‌هایشان را از مادر و پدرشان یاد می‌گرفتند. زینب (س) وقتی بزرگ‌تر شد به زنان و کودکان درس دین می‌داد. زن‌های شهر می‌گفتند وقتی زینب (س) سخنرانی می‌کند، انگار امام علی (ع) است که صحبت می‌کند.

حضرت زینب (س) از همان کودکی هیچ‌وقت از برادرش جدا نمی‌شد حتی وقتی قرار شد ازدواج کند، با همسرش شرط کرد: «هرجا» حسین (ع) رفت، من هم باید با او بروم و خانه‌ام باید در کنار خانه حسین (ع) باشد. به‌خاطر همین وقتی امام حسین (ع) راهی کوفه شد حضرت زینب (س) هم با دو پسرش همراه او رفت.

در مسیر کوفه کم‌کم خبرهای بدی می‌رسید؛ مسلم فرستاده امام حسین (ع) را شهید کرده بودند همان وقت امام (ع) به کاروانش اعلام کرد پایان راهی که ما می‌رویم شهادت است. از همان جا، چند نفر راهشان را از امام جدا کردند و رفتند؛ اما یک نفر هم بود که هرگز نمی‌خواست امام را تنها بگذارد. او زینب (س) بود. کاروان امام حسین (ع) به کربلا. رسید در روز عاشورا، یاران امام یکی پس از دیگری جنگیدند و شهید شدند. وقتی علی‌اکبر، پسر بزرگ امام حسین (ع) شهید شد، حضرت زینب (س) خیلی بی‌تاب شد. امام حسین (ع) به او گفت «خواهرم امروز غم و غصه‌ها زیادند مبادا پیش چشم دشمن گریه کنی!»

حضرت زینب (س) دو پسر جوان داشت. او خودش آنها را آماده نبرد کرد و گفت: به یاری امام حسین (ع) بروید. حضرت زینب می‌دانست که ممکن است امام حسین (ع) به پسرانش اجازه رفتن به میدان جنگ را ندهد تا خواهرش ناراحت نشود. برای همین به پسرانش: گفت اگر امام قبول نکرد، او را به مادرش حضرت زهرا (س) قسم بدهید.»

zahra
۱۴۰۳/۰۴/۲۴

عاللیی.روان.مرتب تر و تمیز.بدون خشونت عالی بود

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۴ صفحه

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۴ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان