دانلود و خرید کتاب خانم چاپستیک شین ران ترجمه الهام صیفی کار
تصویر جلد کتاب خانم چاپستیک

کتاب خانم چاپستیک

نویسنده:شین ران
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خانم چاپستیک

کتاب «خانم چاپستیک» نوشتۀ شین ران و ترجمۀ الهام صیفی کار است و انتشارات دانش‌آفرین آن را منتشر کرده است. خانم چاپستیک، داستان ۳ خواهر روستایی را روایت می‌کند که در تلاش برای اثبات خود، روستایشان را ترک کرده و زندگی جدیدی را در شهر شروع می‌کنند. 

درباره کتاب خانم چاپستیک

پدر و مادری چینی قصد دارند دخترشان را به عقد پسر فلج یکی از مقامات دولتی در بیاورند. نام دختر سه است؛ چون پدر آن‌قدر از نداشتن پسر ناراحت بود که هیچ‌گاه روی دخترانش اسم واقعی نگذاشت و آن‌ها را به ترتیبی که به دنیا می‌آمدند صدا می‌زد. او سومین دختر از ششمین دختر خانواده بود. شانسی که سه می‌آورد این است که دل عمویش به حال او می‌سوزد و راضی می‌شود که او را از روستایشان فراری دهد و به شهر ببرد. فرار سه و رفتنش به شهر آغاز تحول و دگرگونی او و دو خواهر دیگرش می‌شود.

 شین ران، نویسندۀ کتاب خانم چاپستیک، زمانی که به‌عنوان خبرنگار در یکی از روستاها فعالیت می‌کرد متوجه تبعیضی شده بود که خانواده‌های چینی میان پسران و دختران قائل بودند. آن‌ها پسران را تیر سقفی (آن‌قدر قوی که سقف خانه را سر جایش نگه می‌دارد) و دختر را چاپستیک (شکننده و ضعیف که مانند دیگر وسایل خانه بعد از مدتی باید دور انداخته شوند) خطاب می‌کردند. او با دختران و زنان زیادی ملاقات و با آن‌ها گفتگو کرد، زنان و دخترانی که به شهرها رفتند و در آنجا سخت‌ کار کردند. آن‌ها برخلاف عقیدۀ رایج، زنانی بودند که سقف خانه‌ها را بر دوش خود نگه داشتند. تلاش زنان، مهاجرت آنان از روستاها به شهر و مشکلات آن‌ها موضوعاتی است که شین ران در رمان خانم چاپستیک هنرمندانه و به‌ زیبایی به آن می‌پردازد.

خواندن کتاب خانم چاپستیک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران رمان‌های خارجی و علاقه مندان به مسائل زنان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خانم چاپستیک

«سه هفته طول کشیده بود تا خواهران بفهمند چگونه می‌توانند یکدیگر را ملاقات کنند. سه که روزهای دوشنبه تعطیل بود، چندین بار به دیدن شش رفته بود. ازآنجاکه چای‌خانهٔ کتاب خور به‌تازگی باز شده بود، شش می‌توانست یک روز در هفته به انتخاب خودش تعطیل باشد، پس بیرون از مغازه با سه قرار می‌گذاشت و آن دو با یکدیگر در همان اطراف قدم می‌زدند. اما پنج که متوجه نشده بود می‌تواند روز تعطیلش را خودش انتخاب کند، وقتی خاله وانگ به او روز چهارشنبه را پیشنهاد داد، فقط سری تکان داد. این‌گونه پنج دو روز فرصت داشت تا مخزن داروهایی را که در آخر هفته استفاده شده بودند، پر کند و به همچنین بعد از چهارشنبه دو روز فرصت داشت تا خودش را برای آخر هفتهٔ پیش رو آماده کند. با اینکه سه دو دوشنبه سعی کرده بود به ملاقات پنج برود، مسئول پذیرش مرکز آبی به او اجازه نداده بود تا حواس پنج را در ساعات کاری از کارش پرت کند. شش هم نانجینگ را به‌خوبی نمی‌شناخت و نمی‌توانست تنهایی به دیدن پنج برود. اما خوشبختانه مهندس وو حواسش جمع بود. او نیز چهارشنبه‌ها تعطیل بود و ازآنجاکه هیچ خانواده‌ای نداشت، پنج را برای گشت‌زدن به مناطق مختلف شهر می‌برد. پنج نگران بود که زمانی که آن‌ها در مرکز نبودند، مشکلی برای پمپ‌ها و لوله‌ها پیش بیاید؛ اما مهندس وو به او اطمینان می‌داد که دوشنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها او همه چیز را چک می‌کند و اگر مشکلی جزئی هم پیش بیاید، مرکز می‌تواند حوضچهٔ مربوطه را برای یک روز تعطیل کند.»

Resistance 370
۱۴۰۳/۰۲/۰۵

بسیار حوصله سر بر و پر از توضیحات جزئیات بی اهمیت

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
تومان