دانلود و خرید کتاب نزدیک ته خیار ناصر فیض
تصویر جلد کتاب نزدیک ته خیار

کتاب نزدیک ته خیار

نویسنده:ناصر فیض
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۲۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نزدیک ته خیار

تلخ است، شیرین است،تلخ و شیرین است؛نمیدانم. شاید چیزی باشد شبیه به "نزدیک ته خیار"! بنا به برخی از تعاریف هدف غایی طنز اصلاح کژی ها و ناهنجاری های فردی و اجتماعی است که با تاختن و به سخره گرفتن و نیز درشت نمایی آن ها، امکان پذیر است. در این مجموعه سعی کرده ام به موضوعاتی که دست مایه ی آفرینش طنز در آثار اغلب طنزپردازان معاصر بوده است نپردازم جز در مواقعی که...
sana
۱۳۹۶/۰۳/۳۰

ناصر فیض از طنزپردازانِ بسیار عالی کشور هستن

هومن ج
۱۳۹۳/۰۸/۰۶

بسیاد هم کتاب خوبیست البته. ٥ ستاره کمشم هست تازه

هومن ج
۱۳۹۳/۰۸/۰۹

پسندیدمش

الهم عجل الولیک الفرج🥹🌸
۱۴۰۲/۱۱/۲۲

سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت آقای فیض🌺 کتاب بسیار محشری بود واقعا در زندگی روزمره میشود از ان استفاده های زیادی داشت... امروز در تلوزیون هم ایشون را دیدم و واقعا هیجان زده به دیدار ایشون هستم... ان

- بیشتر
کاربر 7577120
۱۴۰۲/۰۹/۰۱

کتاب خاطرات خون اشام عاشق

کاربر 2576931
۱۴۰۳/۰۹/۰۵

من که اصلا خوشم نیومد البته شعرهاش خوب بود ولی من از مطالب مفید و آموزنده بیشتر خوشم میاد احساس میکنم فقط وقت و هزینه ام تلف شد

وحید
۱۳۹۶/۰۳/۲۹

بدکی نبود.

Navid.n
۱۴۰۰/۰۱/۰۲

هنوز نخوندم

atefeh
۱۳۹۹/۰۶/۲۶

من چنتا شعر اولش رو خوندم خوشم نیمد بی مزه بود 😑

مرگا به من! که با پر طاووس عالمی یک موی گربه‌ی وطنم را عوض کنم
آشیخ دکتر
یک روز کتاب ایرج میرزا را از قفسۀ کتابهای پدرم برداشتم که بخوانم. پدرم وقتی کتاب را در دست من دید، گفت: «بی‌تربیت، گفتم کتاب بخوان، نه هر کتابی! »
ali
ابر‌ها را دوباره ترساندند باز شلوار آسمان خیس است ماه مثل همیشه زیبا نیست دست کم صورتش لک و پیس است
falinezh
عاشقی لایق هر آدم پیزوری نیست پسرم! عشق که یک حس همینجوری نیست
آشیخ دکتر
خیلی بی‌انصافی است آدم املت کسی را بخورد و املت‌دان را بشکند، واگذارش کرده‌ام به روزی که از قحطی لبخند یاد درشتی شتاب‌زده‌اش بیفتد
سپیده
من اگر کلیه‌ی شما بودم کار مانند مرد می‌کردم یا دقیقاً به درد می‌خوردم یا صمیمانه درد می‌کردم
ali
باید که شیو ه‌ی سخنم را عوض کنم شد، شد، اگر نشد، دهنم را عوض کنم
falinezh
عشق منظومه‌ی زیبای پریشانی‌هاست دخترم! عشق که یک حس همینجوری نیست
آشیخ دکتر
باور کنید اهل هیچ‌گونه دسته‌بازی و اینها نیستم. «املت دسته‌دار» هم کاملاً اتفاقی بود. تازه، هر چیزی که به نظر دسته‌دار می‌رسد تحقیقاً دسته‌دار نیست. نمونه‌اش همین «کتلت دسته‌دار» معروف که از دسته فقط اسمش را دارد. در «املت دسته‌دار» نه اجازه داده‌ام کسی از دسته‌ای وارد بنده بشود و نه خودم وارد دسته‌ای شده‌ام.
سپیده
اینها را که عرض کردم هیچ ربطی به آن ندارد که: «نزدیک ته خیار» به گونه‌ای ادامه‌ی «املت دسته‌دار» است. تلخ است، شیرین است، تلخ و شیرین است؛ نمی‌دانم. شاید چیزی باشد «نزدیک ته خیار»! بسیاری از دوستان از بنده تشکر کرده‌اند به خاطر «املت خوانی»‌هایی که تا صبح داشته‌اند و لذا خدا پدرم را بیامرزد که کلی صفا کرده‌اند
سپیده

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۶۲,۰۰۰
۳۱,۰۰۰
۵۰%
تومان