
کتاب مردی در زیرزمین خانه ام
معرفی کتاب مردی در زیرزمین خانه ام
کتاب الکترونیکی مردی در زیرزمین خانهام با عنوان انگلیسی The Man in My Basement نوشتهٔ «والتر موزلی» با ترجمهٔ «رضا اسکندریآذر» در سال ۱۳۹۶ توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این رمان در دستهٔ داستانهای معمایی و اجتماعی قرار میگیرد و با محوریت زندگی یک مرد سیاهپوست در آمریکا، به بررسی مسائل هویتی، اخلاقی و روابط انسانی میپردازد. روایت داستان حول محور مواجههٔ شخصیت اصلی با مردی سفیدپوست شکل میگیرد که بهطرزی غیرمنتظره وارد زندگی او میشود. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مردی در زیرزمین خانه ام اثر والتر موزلی
کتاب «مردی در زیرزمین خانهام» اثری داستانی از «والتر موزلی» است که در قالب رمان معمایی و اجتماعی نوشته شده است. این کتاب که نخستین بار در سال ۲۰۰۴ منتشر شده است، در فضایی واقعگرایانه و با نگاهی انتقادی به مسائل نژادی و طبقاتی جامعهٔ آمریکا میپردازد. داستان در دهههای پایانی قرن بیستم میگذرد و شخصیت اصلی آن، «چارلز بلیکی»، مردی سیاهپوست است که در خانهای قدیمی و بهارثرسیده زندگی میکند. روایت با ورود مردی سفیدپوست به نام «آنیستون بنت» به خانهٔ «بلیکی» آغاز میشود؛ مردی که بهطرزی عجیب و با پیشنهادی غیرمعمول، خواهان اجارهٔ زیرزمین خانه است.
ساختار کتاب «مردی در زیرزمین خانهام» بر پایهٔ گفتوگوهای عمیق و توصیفهای دقیق از زندگی روزمره و ذهنیات شخصیتها بنا شده است. «والتر موزلی» در این رمان، با بهرهگیری از عناصر تمثیلی و فضاسازی کافکایی، مرزهای اخلاق، هویت و قدرت را به چالش میکشد و خواننده را درگیر لایههای پنهان روابط انسانی میکند. این اثر نهتنها داستانی معمایی را روایت میکند، بلکه بهعنوان بازتابی از دغدغههای اجتماعی و فردی، تصویری از برزخ ذهنی و اخلاقی شخصیتها ارائه میدهد.
خلاصه داستان مردی در زیرزمین خانه ام
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان «مردی در زیرزمین خانهام» با زندگی روزمرهٔ «چارلز بلیکی» آغاز میشود؛ مردی سیاهپوست که در خانهای قدیمی و بزرگ تنها زندگی میکند و با مشکلات مالی و بیکاری دستوپنجه نرم میکند. او پس از اخراج از بانک، درگیر بحران هویت و احساس بیارزشی شده است. ورود ناگهانی مردی سفیدپوست به نام «آنیستون بنت» به خانهٔ «بلیکی»، نقطهٔ عطف روایت است. «بنت» با پیشنهادی عجیب، درخواست اجارهٔ زیرزمین خانه را مطرح میکند؛ پیشنهادی که ابتدا با مقاومت «بلیکی» روبهرو میشود، اما بهتدریج، شرایط مالی و فشارهای زندگی او را به پذیرش این معامله سوق میدهد.
در ادامه، حضور «بنت» در زیرزمین خانه بهانهای میشود برای مواجههٔ «بلیکی» با گذشته، خانواده، دوستان و زخمهای کهنهٔ اجتماعی و شخصی. گفتوگوهای میان «بلیکی» و «بنت»، بهتدریج لایههای پنهان شخصیتها را آشکار میکند و مرز میان قربانی و مقصر، سیاه و سفید، قدرت و ضعف را مبهم میسازد. داستان با فضایی پررمزوراز و تمثیلی، به بررسی سقوط اخلاقی، احساس گناه و تلاش برای بازتعریف هویت فردی میپردازد. در این روایت خواننده تا انتها در تعلیق نگه داشته میشود و از افشای کامل سرنوشت شخصیتها خودداری میشود.
چرا باید کتاب مردی در زیرزمین خانه ام را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی پرکشش و فضاسازی منحصربهفرد، به موضوعات مهمی چون هویت، نژاد، اخلاق و قدرت میپردازد. کتاب «مردی در زیرزمین خانهام» با ایجاد فضایی معمایی و استفاده از تمثیلهای عمیق، خواننده را به تأمل دربارهٔ مرزهای خیر و شر و مسئولیت فردی در جامعه دعوت میکند. مواجههٔ شخصیتها با گذشته و حال و چالشهای اخلاقی پیش روی آنها فرصتی برای بازنگری در باورها و پیشداوریها فراهم میآورد. این رمان نهتنها داستانی سرگرمکننده است، بلکه بستری برای اندیشیدن به مسائل اجتماعی و فردی نیز به شمار میآید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معمایی، اجتماعی و روانشناختی مناسب است. کسانی که دغدغهٔ مسائل هویتی، نژادی و اخلاقی را دارند یا بهدنبال داستانهایی با لایههای معنایی عمیق هستند از خواندن این اثر بهره خواهند برد. همچنین مخاطبانی که به آثار نویسندگان معاصر آمریکایی و روایتهای تمثیلی علاقه دارند این کتاب را جذاب خواهند یافت.
درباره والتر موزلی
«والتر الیس موزلی» (متولد ۱۲ ژانویه ۱۹۵۲) رماننویس آمریکایی است که بیشتر بهخاطر داستانهای جنایی خود شهرت دارد. او خالق مجموعهای پرطرفدار از رمانهای تاریخیـپلیسی با محوریت کارآگاه خصوصی «ایزی راولینز» است؛ مردی سیاهپوست که در محلهٔ «واتس» لسآنجلس زندگی میکند. این مجموعه از محبوبترین آثار او به شمار میآید. در سال ۲۰۲۰ «موزلی» نشان بنیاد ملی کتاب برای «سهم برجسته در ادبیات آمریکا» را دریافت کرد و نخستین مرد سیاهپوستی بود که به این افتخار دست یافت.
«موزلی» در لسآنجلس به دنیا آمد. او تنها فرزند خانواده بود و خودش میگوید که خلأ دوران کودکیاش را با تخیل و داستانپردازی پر کرده است. او ابتدا در یک مدرسهٔ خصوصی سیاهپوستان درس خواند و بعد به دبیرستان «الکساندر همیلتون» رفت و در سال ۱۹۷۰ فارغالتحصیل شد.
پس از دورهای سرگشتگی و سفر در کالیفرنیا و اروپا، «موزلی» در رشتهٔ علوم سیاسی تحصیل کرد و مدتی نیز برنامهنویس کامپیوتر بود. او در سال ۱۹۸۱ به نیویورک رفت و چند سال بعد با «جوی کلمان»، رقصنده و طراح رقص، ازدواج کرد. همان دوران بود که با خواندن «به رنگ ارغوان» اثر «آلیس واکر» به نویسندگی علاقهمند شد و در کلاسهای نویسندگی «کالج سیتی» شرکت کرد. استادانی چون «ادنا اوبراین» به او انگیزه دادند و تأکید کردند که ترکیب هویت سیاه و یهودیبودن گنجینهای برای نوشتن است.
«موزلی» از ۳۴سالگی نوشتن را آغاز کرد و از آن زمان تا کنون بیش از چهل کتاب در ژانرهای گوناگون، از جمله رمان جنایی، رمان علمیـتخیلی و متون سیاسی منتشر کرده است. آثار او به چندین زبان ترجمه شدهاند و در دههٔ ۹۰ میلادی با اشارهٔ «بیل کلینتون» به او بهعنوان نویسندهٔ محبوبش، شهرتش دوچندان شد. رمان نخست او، «شیطان در پیراهن آبی»، الهامبخش فیلمی با بازی «دنزل واشینگتن» شد. افزون بر رماننویسی، «موزلی» نمایشنامه هم نوشته و در اتاق نویسندگان سریالهایی مانند Star Trek: Discovery فعالیت داشته است.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
او در طول دوران کاریاش جوایز و افتخارات متعددی کسب کرده؛ از جمله جایزهٔ «ادگار»، جایزهٔ انجمن نویسندگان جنایی بریتانیا برای دستاورد مادامالعمر، مدال «لانگستون هیوز»، جایزهٔ انجمن کتابداران سیاهپوست آمریکا و مدال بنیاد ملی کتاب. «موزلی» خود را همزمان سیاهپوست و یهودی میداند و میگوید هدفش نوشتن دربارهٔ «قهرمانان مرد سیاهپوست» است؛ شخصیتهایی که به باور او در ادبیات آمریکا کمتر دیده شدهاند.
بخشی از کتاب مردی در زیرزمین خانه ام
«در را که باز کردم انتظار داشتم کلارنس میهیو؛ رفیق گندهبکم و پسرعمویش ریکی را ببینم. ما سه نفر همیشه پنجشنبهشبها قرار ورقبازی داشتیم. حتی وقتی صدای زنگ را شنیدم حیرت کردم؛ چون هنوز زود بود که دوستانم از سر کار به خانه برگردند و گذشته از آن، هیچیک از آنها اهل زنگزدن نبود. دوستی ما به دوران کودکیمان برمیگشت، به زمانی که پدربزرگ و مادربزرگم مالک این خانه بودند. همیشه به کلارنس و ریکی میگفتم: «این جا خونهٔ خودتونه.» و هیچگاه در را قفل نمیکردم؛ چون در محلهٔ ما همه سیاهپوست بودند و تمام ساکنین یکدیگر را میشناختند. از اینرو غریبهها نمیتوانستند بدون جلبتوجه پا توی محله بگذارند. اگر کسی چیزی از من میدزدید، به نیمهراه ساوثهمپتون نرسیده میفهمیدم چه کسی بوده، چه اتومبیلی میرانده و حتی شمارهٔ پلاکش چند بوده. رو به مرد ریزنقش کلهتاس که کتوشلوار سبز تیره پوشیده بود، جواب دادم: (بله بلیکی هستم.) آقای سفیدپوست گفت: «شنیدم شما یه زیرزمین سقفبلند دارید. آقای بلیکی.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۸ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۸ صفحه