معرفی کتاب عشق دانایی
کتاب عشق دانایی نوشتهٔ روی برند و ترجمهٔ پرویز شریفی درآمدی و آفتاب پیرزاده نهوجی است. نشر ثالث این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «فلسفه و علوم اجتماعی» و در باب حیات فلسفه از سقراط تا دریدا.
درباره کتاب عشق دانایی
کتاب عشق دانایی حاصل سالها پرداختن به متون و فیلسوفان کلیدی در مجلههای آکادمیک، کنفرانسها، گفتوگوها و کلاسهای درس - هم بهعنوان دانشجو و هم استاد - است. گاهی این کتاب صدای دانشجو یا همصحبت را پیدا میکند و گاهی، هر چند بسیار کم، صدای استاد را به خود میگیرد. کتاب حاضر نتیجهٔ خوانش دقیق یا به طور دقیقتر، نتیجهٔ نوع خاصی از خوانش است؛ خوانشی که بر عملکرد و اثر تأکید دارد و این ابزار را برای پیام فلسفی مهم تلقی میکند. روی برند دغدغهٔ اصلی کتاب را در عنوان آن بیان کرده است: عشق دانایی. این کتاب تعریفی قاطع و مشخص ارائه نمیدهد، اما پرسش «چه عشقی به دانایی تبدیل میشود؟» را در هر فصل بیان میکند که محرک هر فصل خواهد بود و با هر بخش جدید تغییر شکل مییابد. روی برند در این اثر بیان کرده است که این روش همان طریقی است که او تجربهاش کرده است؛ طی خوانشهای طولانی و درگیرکننده، متوجه شده که اندیشهاش به این پرسش بنیادین بارها و بارها، از منظرهای مختلف، بازمیگردد: چه عشقی به دانایی تبدیل میشود و چگونه آن دانایی که در جستوجوی آن هستیم، شکلی از عشق است؟ نویسنده در کتاب حاضر تلاش کرده است که پرسش را که بخش مهمی از تاریخ فلسفه را در دل خود دارد، به زندگی روزمرۀ ما وارد کند.
هر فصل خوانشی است از یک کتاب. متون وابسته به طرز فکری خاصند، اغلب آنها پس از مرگ نویسنده منتشر شدهاند و تأملاتی را دربارهٔ نوع فلسفهٔ زندگی، «زندگی ذهن» (اصطلاحی که شامل طیف کامل فعالیتها، از شک و تردید تا خیال و میل داشتن میشود)، شامل میشوند. خوانش نویسنده از جنبش فکری آنها پیروی میکند؛ اشتیاقی که محرک ایدهها و نتایج است. در این کتاب با آرای فیلسوفانی همچون سقراط، اسپینوزا، روسو، نیچه، فوکو و دریدار دربارهٔ عشق به دانایی آشنا خواهید شد.
خواندن کتاب عشق دانایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران تاریخ فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عشق دانایی
«خیالپردازیها، به عنوان ژانری متنی، این دوگانگی را به هم پیوند میدهند. آنها هم دربرگیرندهٔ تجارب ساده و بدون مانع، و هم دربرگیرندهٔ نشانههاییاند که این تجارب در تأمل متعاقب بر جای میگذارند. متن به طور عمده، نه بر بازسازی که در ذات تجربه است، بلکه بر «حضور داشتن در لحظه» تمرکز دارد. این امر به نظر گیجکننده است، تا زمانی که به ما یادآوری میشود این یک متن است و حضور ذهنی وصفشده در آن همیشه از طریق میانجیگری حاصل میشود؛ همانند مثال ایستادن روسو روی جزیرهٔ سنت پییر که در «پرسهٔ پنجم» شرح داده شده است:
اما اگر وضعیتی وجود داشته باشد که در آن روح بتواند مکانی برای آرامش بیابد، مکانی که آنقدر ایمن باشد که بتواند در آن قرار یابد و کل وجودش را متمرکز کند، بدون نیاز به یادآوری گذشته یا رسیدن به آینده، جایی که زمان برایش معنایی ندارد، جایی که زمان حال تا ابد ادامه مییابد. اما این گذر زمان احساس نمیشود، بدون هر گونه علامتی از گذر زمان، و بدون هر نوع احساس محرومیت یا لذت بردن، خوشی یا درد، میل یا ترس، بجز احساس سادهٔ وجود داشتن که تمام روح ما را پر میکند، تا زمانی که این وضعیت پابرجاست، میتوانیم خودمان را خوشحال و خوشبخت بخوانیم... این همان وضعیتی است که اغلب در جزیرهٔ سنت پییر تجربه کردهام؛ در خیالپردازیهای تنهاییام، چه روی قایق باشم و به هر جایی که آب مرا با خود میبرد بروم، و چه بر ساحل دریاچهٔ توفانی نشسته باشم یا هر جای دیگری، در کنار رودخانهای دوستداشتنی یا رودی که با رد شدن از سنگریزهها غرش میکند.»
حجم
۱۵۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه
حجم
۱۵۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه